.
❣ چند نکته قابل توجه در حمله پهپادی نیروهای یمنی به تلآویو؛
⁉️فاصل یمن تا سرزمینهای اشغالی چقدر است؟!
فاصله استان مرزی صعده یمن (اگر مبدا حمله را این استان در نظر بگیریم) تا شهر اشغالی تلآویو بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر است
‼️حمله صورت گرفته با استفاده از پهپاد انفجاری یافا صورت گرفته است.
گنبد آهنین و سایر سامانههای پدافند هوایی رژیم صهونیستی نتوانستند این پهپاد را شناسایی و رهگیری کنند.
‼️محل اصابت در نزدیکی کنسولگری آمریکا در این شهر اشغالی صورت گرفته است و با توجه به اینکه یمن همواره آمریکا را مسئول جنایت رژیم صهیونیستی میداند نشان میدهد پهپاد توانسته به هدف از پیش تعیین شده خود اصابت کند.
‼️تصاویر و ویدئوهای منتشر شده توسط ساکنان و فعالان محلی، ابرهای دود را نشان میدهد که از ساختمانی در شهر بلند شده است، این موضوع نشاندهنده بزرگ بودن ابعاد تخریب در نتیجه این حمله است.
‼️پهپاد نیروهای مسلح یمن (بسته به نوع مسیر) از ۱۵۰ کیلومتر تا ۳۰۰ کیلومتر در سرزمینهای اشغالی بدون رهگیری پرواز کرده است.
✅ در نتیجه این حمله یک اسرائیلی کشته و ۸ تن دیگر زخمی شدند.
#غزه
#یمن
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤مرا انداخت پشت گوش
پشت پیچ موهایش
🖤مگر عاشق کشان دارند
از این تبعید بالاتر...
#یا_حسین (ع)
#حاج_محمود_کریمی
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ روزمون را زیبا و قشنگ کنیم با سلام بر ارباب
❣عادت سلام کردن به امام حسین (علیه السلام) را نشر دهیم...
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
─═༅🌹﷽🌹༅═─
#پنجره_ای_به_تاریخ_کاشان
قسمت شصت و نهم
همراهان کانال شیخ عبدالرحیم ، سلام علیکم
قبل از ادامه داستان ، این توضیح لازم است .
شهر عزیزمان کاشان در ۲۰۰ سال گذشته ، شاهد چند اتفاق عجیب بوده که حتی در تاریخ کشور ثبت شده و همچنان نکات عبرت انگیز آن برای مردم جالب و جذاب است .
چنانچه قبلا نیز گفته شد ، ماجرای آقا سید مهدی حدود ۱۱۰ سال قبل اتفاق افتاده و این واقعه هنوز هم به عنوان اتفاقی تکان دهنده ، قلب و روح و روان مردمان این شهر را تحت تاثیر قرار میدهد .
لطفاً بقیه داستان را پی بگیرید و نتیجه عجیب این واقعه را ببینید .
-------------------------
در قسمت قبل گفتیم ، حالات پریشان و عجیب سید مهدی برای فرشته خانم بسیار مبهم و سوال بر انگیز شده و تصمیم داشت از هر طریق ممکن ، شاگرد دون پایه حجره پدر را ارزیابی کند .
------------------
در قدیم الایام ، دختران مثل امروز چیزی را از مادران خود پوشیده نگه نمیداشتند و کلاً پنهانکاری بین دختر و مادر یک امر قبیح بود ، دقیقاً مثل امروز .
فلذا فرشته خانم تصمیم گرفت ماجرای شاگرد حجره را با مادر خود که خانمی مجلله و مجرب بود ، در میان گذارده و از او راهنمایی بگیرد .
در اولین فرصت ، گفتگوی مادر دختری سر گرفت و فرشته خانم به مادر گفت ، در مورد شاگرد حجره مطلبی هست که باید به شما بگویم .
او شروع کرد ماجرا را از روز اول تا آخرین مرحله برای مادر گزارش داد و گفت ، آقاسیدشاگرد ، هر چند از خانواده ضعیف و جزو زحمت کشان جامعه هست ، ولی بنده خدا به شدت دلباخته و علاقمند به من شده ، تا حدی که هر گاه مرا میبیند ، حالت طبیعی خود را از دست میدهد ، او جوان مومن و مودب و ماخوذ به حیایی هست ، میترسم پدر از این ماجرا با خبر شود و او را از حجره اخراج کند ، ضمن آنکه برای احساسات این جوان شدیداً نگران هستم .
مادر چون انسان منطقی ای و شریفی هست ، پس از شنیدن کامل سخنان فرشته خانم گفت ، چاره انسان عاشق ، جنگ و قهر و اخراج نیست ، باید یک آدم پخته و ریش سپید پیدا کنیم و از او چاره جویی کنیم .
اما فعلا خودت با علم و تحصیلاتی که داشته ای ، با او که جوانی عادی و ساده هست ، بهتر است یک نوبت شخصاً گفتگو کنی ، شاید متقاعد شده و از این ماجرا دل بکند !!!
چند روزی از گفتگوی مادر دختری گذشت تا اینکه حاج سیدجعفر مجدداً شاگرد خود را برای انجام کاری به منزل فرستاد .
سید عادت کرده بود هر وقت برای انجام کاری به طرف منزل اوستا میرفت ، این شعر را با خود زمزمه میکرد .
شاد کن جان من، که غمگین است
رحم کن بر دلم، که مسکین است
روز اول که دیدمش گفتم
آن که روزم سیه کند این است!
روی بنمای، تا نظاره کنم
کآرزوی من از جهان این است
دل بیچاره را به وصل دمی
شادمان کن، که بی تو غمگین است
بی رخت دین من همه کفر است
با رخت کفر من همه دین است
گه گهی یاد کن به دشنامم
سخن تلخ از تو شیرین است...
-----------------
عاقبت پس از گشودن درب منزل و دیدن جمال فروزان فرشته خانم ، کماکان همان لکنت زبان و همان هیجان و همان عرق ریزان ، بر سید عارض شد .
فرشته خانم ، با اطلاع و هماهنگی مادر ، قرار بود با او وارد گفتگو شود .
دختر حاج جعفر در آستان درب ایستاده و آقاسیدمهدی از پشت لنگ درب ، دست ها را دراز کرد و پس از تحویل مرسوله ، از فرشته خانم خدا حافظی کرد و رفت .
سید بیش از چهارپنج قدم دور نشده بود که از پشت سر صدای موسیقایی زیبایی گفت : آقا مهدی
سید سراسیمه برگشت و فرشته خانم را دید که با تکان دادن سر او را طلب میکند !
فرشته خانم پس از نزدیک شدن شاگرد گفت ، آقا مهدی اگر عجله ندارید برای شما زحمتی دارم .
سید باتعجب گفت : در خدمتم .
فرشته خانم از او خواست وارد منزل شود .
سید کمی این پا اون پا کرد و با کراهت وارد شد .
با گام های آهسته و لرزان و افکاری پریشان و توهم آلود ، دالان نسبتاً طولانی را پیمود و با بفرما گفتن های مکرر فرشته خانم ، تا آستانه ورودی حیاط منزل رفت و در همانجا متوقف شد .
حیاطی بزرگ و شاهانه با آبنمایی زیبا و باغچه های غرق گل در طرفین حوض بسیار چشم نواز بود .
با فرا رسیدن غروب هوا نیز کمی خنک شده بود .
فرشته خانم از آقامهدی دعوت کرد کنار حوض روی تخت بنشیند و خود به سمت اطاق رفته و پس از دقایقی با یک سینی شربت و میوه برگشت .
سید مهدی از جا برخاست و با دستان لرزان و ذهن پر سوال ، سینی را از دختر حاج سیدجعفر ستاند و با تعارف فرشته خانم دوباره برجای خود نشست .
فرشته خانم دختری محجوب و موقر است . به همین علت روی صندلی کنار تخت به حالتی که با شاگرد جوان رخ به رخ نباشد ، نشست .
او همچنین دختری تحصیلکرده و فاضل ، بسیار زیرک و هوشیار است .
لذا بدون وارد شدن به مصداق اصلی منظور خود سعی کرد ، با گفتن مطالب کلی ، فلسفی و ثقیل ، دانش خود را به رخ این جوان دون پایه بکشد ، تا او به تفاوت سطح عقل و علم خود واقف شده و از این عشق بی حاصل دل بکند .
ابتدا رو کرد به شاگرد و گفت منظور من از زحمت ، این بود که مقداری با شما صحبت کنم .
سپس با حالتی تکبّر آمیز گفت :
ببینید آقای مهدی ، در حوزه علم فلسفه و اخلاق تلاش هایی برای توصیف ماهیت احساسات رومانتیک وجود دارد .
در واقع دلباختگی را از زوایای گوناگونی میشود تعریف کرد .
البته واکاوی این مفهوم در بسیاری از رشته های علمی از جمله فلسفه ، روان شناسی و جامعه شناسی مورد توجه هست ، به گونه ای که تعریف های متنوع و پرشماری از آن شده .
( فرشته خانم در حین گفتن این مطالب ثقیل فلسفی ، زیر چشم نگاهی به شاگرد حجره انداخت و دید سید با سری فرو افتاده و نگاه بر زمین ، به مطالب گوش میدهد و خوشحال از اینکه شاگرد بی سواد چیزی از مفهوم مطالب نمیفهمد ، او دوباره ادامه داد )
عشق به مثابه احساس ، به رغم ویژگی های جسمی آن ، فرد را به دیگرانی که موضوع این احساس هستند مرتبط می کند .......
فرشته خانم تا ده دقیقه با همین الفاظ قلمبه و پیچیده صحبت کرد و مقام فضل و دانش خود را به رخ جوان ساده دل کشید تا وزن و جایگاه خود را بشناسد .
خانم سپس سکوت کرد تا واکنش سید را در مقابل سخنان خود ببیند .
آقا مهدی پس از مکثی کوتاه وقتی سکوت خانم را دید ، اجازه مرخصی خواست .
اما دختر حاجی ، به او اجازه نداد و گفت دوست دارم نظرات شما را هم در این باره بدانم .
سیدمهدی با ابراز شرمندگی از اینکه دیر کرده و اوستا منتظر اوست ، بهانه رفتن کرد .
فرشته مجددا اصرار کرد و گفت ، خودم به پدر میگویم که شما را در منزل معطل کرده ایم . پس بهانه نیاورید و نظرات خود را در باره مطالبی که گفتم ، بگوئید.
سید مهدی وقتی اصرار فرشته خانم را دید، مقداری فکر کرد و با کراهت شروع به صحبت کرد و گفت :
شما درست میفرمائید ، ولی
حدود پنج قرن پیش از میلاد ، هراکلیتوس ( فیلسوف یونانی ) ، نخستین کسی بود که از لفظ دیالکتیک استفاده کرد و آن را به چهار بخش ، تز ، آنتی تز ، سنتز و حرکت تقسیم کرده ، منتها فلسفه عشق در دیالکتیک سقراط با دیالکتیک افلاطون از لحاظ ماهیت تفاوت هایی دارد .
( سید مهدی در بین صحبت خود نیمه نگاه خفیف به چهره دختر انداخت و دید با چشمان از حدقه بیرون افتاده او را نگاه میکند ، ضمن آنکه سید از این طرز نگاه تعجب کرده بود ، ادامه داد )
البته افلاطون کلمه دیالکتیک را به روش خاص خود معنا کرد که هدفش دستیابی به شناخت حقیقت عشق بود .
به باور افلاطون ، از راه انتهاج عقلی و همراه با عشق ، باید نفس انسانی را به سوی درک کلیات که حقایق عالمند ، راهنمایی کرد .
------------------------
سید مهدی بخاطر اصرار خانم ، قریب پنج دقیقه در باب عشق از دیدگاه فلاسفه صحبت کرد .
اما در این لحظه چهره متحیر و شگفت زده فرشته خانم خیلی تماشایی بود .
او تا قبل از این گفتگو ، شاگر حجره را یک جوان جلمبر اما خوش سر و سیما میپنداشت ، ولی اکنون میبیند با یک دانشمند واقعی که در قالب شاگرد حجره ظاهر شده ، مواجه است .
فرشته خانم در این لحظه خود را جمع و جور کرد و از جای برخاست و با دستان لرزان میوه ها را به آقا مهدی تعارف کرد .
سید همچنان متواضعانه سر به پیش انداخته و با برداشتن یک دانه میوه اجازه مرخصی خواست .
فرشته خانم که خود را برای گفتگوی ناصحانه آماده کرده بود ، با دیدن مقام فضل و دانش کارگر حجره ، افکارش به گونه ای درهم ریخته بود که گویی زبانش بند آمده است .
در این لحظه سید خداحافظی کرده و به طرف درب منزل حرکت کرد .
دختر حاجی نیز وسط حیاط ایستاده و مات و مبهوت ، رفتن شاگرد را تماشا میکرد .
اما قبل از خروج شاگرد از حیاط خانه ، فرشته خانم مجددا او را صدا کرد .
با برگشتن مهدی ، فرشته خانم چند قدمی به او نزدیک شد و با تحکّم و تغیّر به او گفت ، یالا بگو تو کی هستی !!؟؟
سیدمهدی سر را به حالت مظلومانه پیش افکنده و هیچ نگفت !
فرشته مجددا با صدایی همراه با کمی عصبانیت حرف خود را تکرار کرد : یالا بگو ؟
سید که گویی اعتماد به نفس خود را به دست آورده بود ، به سیم آخر زده و سر خود را بلند کرد و با فرشته چشم در چشم شد .
او مقداری مکث کرد و با چشمانی نمناک گفت :
تعریف تو از عقل همان بود که باید
عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید
یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریه بر خویشتن و خنده دشمن
جانکاه تر، آهی ست که از دوست بر آید
این را گفت و با سرعت از درب خانه خارج شد .
ادامه دارد ...
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دخترها، متاسفانه کمرنگ شده...
#مقام_معظم_رهبری
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣آخ جون بریم هیئت
#دکتر_عزیزی
#محرم
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
❣در فضایی مجازی هوشیار باشیم.
#سواد_رسانه
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 بعد از شِرک، بزرگترین گناه اذیت همسر است...!
#حجت_الاسلام_کفیل
#همسرانه
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 قرآن خواندن سر مطهر سیدالشهدا (علیهالسلام) روی نیزهها؛
واقعیت یا خرافات؟!
#محرم
#یا_حسین (ع)
─═༅ 📚شِیخ عَبدُالرَّحیم🖌 ༅═─
https://eitaa.com/sheykhabdolrahim