eitaa logo
شیخ جعفر آقا مجتهدی
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
332 ویدیو
4 فایل
جهت ارتباط با ادمین کانال @hossein6952
مشاهده در ایتا
دانلود
مبارزه‌ی فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلام چیزهایی را بیان کردن بدون یک جهت‌گیری، بدون یک سَمت‌گیریِ انقلابی و مبارزی نیست، این مبارزه نیست. بلکه مبارزه‌ی فرهنگی این است که سعی کنند ذهنیت مردم را و فرهنگ حاکم بر ذهن مردم را عوض کنند، تا راه را برای حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندد و امام باقر این کار را شروع کرد. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۷۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🔻 عشق دختر آمریکایی به دختر مسلمان آمریکایی : ایرانیان فکر نکنند که کاری که برادران و پدران و عموهایشان کردند ناچیز و کوچک است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ای بقیع گریه کن ... 🎙بانوای: 🏴 ویژه شهادت امام محمد باقر (ع) 👈 مشاهده نماهنگ با کیفیت بالا: 🌐 Aparat.com/v/wURsI 👈 مشاهده نماهنگ با زیرنویس عربی: 🌐 Aparat.com/v/Du4gJ
فرازی از : و اما تو اي خواهر! به حفظ حجاب، و وقارت همت کن که الگو و اسوه شماست. مبادا با کارهاي ناپسند، حاصل را هدر دهي و يک مشت آدم هاي عوضي از خدا بي‌خبر را از خود راضي کني! ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر چه بسیار خون ها در محیط هایی ریخته می شود كه چون فقط جنبه ی خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است، اثرش این است كه از نیروی مردم و ملت می كاهد و نفس ها بیشتر در سینه ها حبس می شود. اما هایی در دنیا هست كه به دنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع می آورد. شما در حالت فرد امتحان كرده و دیده اید كه بعضی از اعمال است كه قلب انسان را مكدّر می كند ولی بعضی دیگر از اعمال است كه قلب انسان را روشن می كند، صفا و جلا می دهد. این حالت عیناً در اجتماع هم هست. بعضی از پدیده های اجتماعی، روح اجتماع را تاریك و كدر می كند، ترس و رعب در اجتماع به وجود می آورد، به اجتماع حالت بردگی و می دهد، ولی یك سلسله پدیده های اجتماعی است كه به اجتماع صفا و نورانیت می دهد، ترس اجتماع را می ریزد، احساس بردگی و اسارت را از او می گیرد، جرأت و به او می دهد. بعد از شهادت امام حسین یك چنین حالتی به وجود آمد، یك رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود كه امام حسین علیه السلام با حركات قهرمانانه ی خود، روح مردم مسلمان را زنده كرد، احساسات بردگی و اسارتی را كه از اواخر زمان عثمان و تمام دوره ی معاویه بر روح جامعه ی اسلامی حكم فرما بود، تضعیف كرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل كرد و به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی داد. او بر روی نقطه ای در اجتماع انگشت گذاشت كه بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 44-43.
عرفه رادیو پلاک.mp3
4.05M
✅بیسیم چی عرفه موقف اعتراف است! 🌷 تقدیم به حضرت مسلم ابن عقیل نویسنده:خانم کشافی
📌 آداب و اعمال شب و روز عرفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احساس مسأله ی احساس شخصیت مسأله ی بسیار مهمی است. از این بالاتر برای اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصیت و منش كند، برای خودش ایده آل داشته باشد و نسبت به اجتماع های دیگر حس استغنا و بی نیازی داشته باشد، یك اجتماع این طور فكر كند كه خودش و برای خودش فلسفه ی مستقلّی در زندگی دارد و به آن فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ در اجتماع یعنی همین كه اجتماع از خودش فلسفه ای در زندگی داشته باشد و به آن فلسفه ایمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. وای به حال آن اجتماعی كه این حس را از دست بدهد! این یك است، و این غیر از آن «خودی» اخلاقی است كه بد است و نفس پرستی و شهوت پرستی است.اگر اجتماعی این منش را از دست داد و احساس نكرد كه خودش فلسفه ی مستقلّی دارد كه باید به آن فلسفه متكی باشد، و اگر به فلسفه ی مستقلّ زندگی خودش ایمان نداشته باشد، هرچه داشته باشد از دست می دهد، ولی اگر این یكی را داشته باشد ولی همه ی چیزهای دیگر را از او بگیرند، بازروی پای خودش می ایستد؛ یعنی یگانه نیرویی كه مانع جذب شدن ملتی در ملت دیگر و یا فردی در فرد دیگر می شود، همین احساس منش و شخصیت است. معروف است كه آلمانها گفته اند ما در جنگ دوم همه چیز را از دست دادیم مگر یك چیز را كه همان شخصیت خودمان بود، و چون شخصیت خودمان را از دست ندادیم همه چیز را دوباره به دست آوردیم، و راست هم گفته اند. اما اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خودش را ببازد، هیچ چیز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب می شود. وای به حال این كه متأسفانه در جامعه ی امروز ما وجود دارد. در گفتارهای خواندم كه گفته است: انسان باید داشته باشد تا داشته باشد؛ یعنی اگر می خواهی نان داشته باشی، زور داشته باش. ولی اقبال می گوید: این حرف درست نیست. اگر می خواهی نان داشته باشی، آهن باش. (نمی گوید آهن داشته باش، بلكه آهن باش) یعنی شخصیت تو شخصیتی محكم به صلابت آهن باشد. می گوید شخصیت داشته باش؛ چرا به زور متوسل می شوی، چرا به اسلحه متوسل می شوی، چرا می گویی اگر می خواهی نان داشته باشی باید اسلحه داشته باشی؟ بگو اگر می خواهی هرچه داشته باشی خودت آهن باش، خودت فولاد باش، خودت شخصیت داشته باش، خودت صلابت داشته باش، خودت منش داشته باش. اگر یك ملت بیچاره و بدبخت، ایمانش را به آنچه كه خودش از فلسفه ی زندگی دارد از دست بدهد و یك ملت دیگر بشود، در تمام مسائل آن جور فكر می كند كه دیگران فكر می كنند و اصلاً نمی تواند شخصاً در مسائل قضاوت كند. هر موضوعی را فقط به دلیل اینكه مد است یا پدیده ی قرن است، به دلیل اینكه در جامعه ی آمریكا و در جامعه ی اروپا پذیرفته شده است، می پذیرد و دیگر منطق سرش نمی شود. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 45-44.
آیت الله العظمی آشیخ فضل الله نوری: اسلام زیر بیرق کفر نمی رود. ۱۱مرداد سالروز شهادت
♻️یک روح سالم، به ولع دارد! ❓دیده‌اید انسان گرسنه چطور با ولع غذا می‌خورد؟ ماه رمضان انسان دائم لحظه‌شماری می‌کند، به ساعت نگاه می‌کند که کی اذان می‌گویند برود افطار کند. سر سفره‌ی افطار می‌نشیند و با ولع غذا می‌خورد، با چه اشتهایی آب می‌خورد. می‌گوید از شدت عطش داشت جانم در می‌رفت. 👈شخصی که روحش سالم شده و از پاک شده، همین ولع و اشتها را به نماز دارد. نه از جنبه‌ی خشک مقدسی یا اینکه عادت کرده وقت نماز حتماً باید بروم نماز بخوانم. نه، احساس گرسنگی می‌کند. می‌گوید روحم گرسنه شده الان وقت تغذیه‌اش است. کی خدا سفره را پهن می‌کند؟ کی اذن می‌دهد؟ منتظر است نگاه به ساعت می‌کند. لحظه‌ای را به تأخیر نمی‌اندازد. دست دست یا پا به پا نمی‌کند. از این ساعت به ساعت دیگری موکول نمی‌کند. این شخص احساس عطش می‌کند. 💠استاد حاج آقا زعفری‌زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن و عیب ما مردم ایران ما مردم ایران یك حسن داریم و یك عیب. حُسن ما مردم این است كه در مقابل حقیقت، كمی داریم و شاید می توانیم بگوییم بی تعصب هستیم؛ یعنی اگر با حقایقی برخورد كنیم و آنها را درك كنیم، شاید از هر ملت دیگر زودتر آن حقایق می شویم. ولی یك عیب بزرگی در ما ملت ایران هست كه به موازات اینكه در مقابل حقایق تسلیم می شویم، به ها و اركان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یك حرف پوچ، زود آن را از دست می دهیم و رها می كنیم. هیچ ملتی به اندازه ی ما نسبت به خودش بی اعتنا نیست. شما هندی ها و ژاپنی ها و اعراب را دیده اید؛ آنها هم مثل ما مشرق زمینی هستند، لكن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازه ای كه ما در مقابل لغات و عادات اجنبی تسلیم هستیم، هیچ ملتی تسلیم نیست. به عكسهایی كه در كتابهای تاریخ علوم هست نگاه كنید، می بینید دانشمندان درجه ی اول هند با همان و لباس خودشان هستند. كه یك سیاستمدار بزرگ و یك وزنه ی جهانی بود، با همان لباس هندی در همه جا حركت می كرد. بلندی و كوتاهی لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینكه آن دانشمند عمامه ی خودش را سرش می گذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوی مخصوص همه جا می رود، می خواهد به همه ی مردم دنیا بگوید كه من هستم و باید هندی باقی بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم، كه علم و صنعت مربوط به كشور خاصی نیست؛ در مقابل عقاید بزرگ فلسفی و دینی تعصب ندارم ؛ اما در مورد شعارهای ملی ، هر كسی به شعارهای خودش پایبند است، من چرا باید یك ملت دیگر را بپذیرم؟ ولی ما، اگر فرنگی یك زُنّار ببندد، ما دو تا زنّار می بندیم، با اینكه او روی حساب شعار خودش این كار را می كند. در جامعه ی ما این حسابها نیست. هر روز یك زمزمه ای بلند می شود و هر چند صباحی یك بار مسأله ی مطرح می شود كه این خط به درد نمی خورد و باید به كار ببریم و كلمات خودمان را با حروف لاتین بنویسیم، حالا در اثر این تغییر چه بر سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصیت و حماسه ی ملی ما می آید، این حسابها دیگر در كار نیست. ما آثار نفیسی داریم كه در دنیا نظیر ندارد. مگر دنیا كتابی مثل مثنوی مولوی دارد؟ مگر دنیا كتابی مثل كتاب سعدی دارد؟ اینها در قالب همین خطوط گفته و نوشته شده است. اگر شما این خط را كه صادش با سینش و با ث سه نقطه اش، و نیز حرف زاء آن با ضادش و با ظینش فرق می كند منسوخ كنید، اگر شما این قالب را بردارید، در ظرف صد سال دیگر اصلاً مثنوی را نمی شود خواند! ولی من نمی دانم چرا ما این طور هستیم؟ ! . ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 47-46.
حضرت آیت الله میرزا حسین قاضی که ازشاگردان میرزای شیرازی بزرگ (صاحب فتوای تحریم تنباکو) بودند اهالی تبریز می آیند نجف که ایشان رابه تبریز ببرند. ایت الله حسین قاضی خدمت استادش میرزای شیرازی عرض می کند دستوری برای تکمیل نفوس بدهید. ایشان فرموده بودند: که درهرشب مقداری از وقت فکرکن درجریان روز گذشته که حق متعال چه نعمت هایی به شما داده وچه بلاهایی ازشمادفع کرده...... من ازاین دستوری بهترسراغ ندارم. کتاب سردلبران ص106 و107
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصیت دهی پیامبر اکرم (ص) پیغمبر اسلام به مردم عرب چه داد؟ و اساساً یك آدم فقیر و یتیم و كسی كه تمام قوم و قبیله اش با او دشمن هستند، چه داشت كه به آنها بدهد و چطور شد كه آنها را از آن حضیض پستی به اوج رساند؟ ایمانی به آنها داد كه آن ایمان به آنها داد؛ یك مرتبه آن عرب سوسمارخور، شیرشترخور، عرب غارتگری كه دخترش را زنده زنده به خاك می كرد، این احساس در او پیدا شد كه من باید دنیا را از اسارت و از پرستش و اطاعت غیر خدا نجات بدهم، و هیچ اهمیت نمی داد كه اعتراف كند كه در گذشته چطور بوده است، و حتی افتخار می كرد كه بگوید من در گذشته پست بودم، آن طور فكر می كردم، هیچ سابقه ی درخشان ملی ندارم، ولی امروز این طور فكر می كنم، از شما عالی تر فكر می كنم. این را می گویند شخصیت. آیا كلمه ای هست كه از كلمه ی «لا إله إلا الله» بیشتر به روح انسان و شخصیت بخشد؟ معبودی، مُطاعی، قابل پرستشی غیر از خدا نیست. یك جرم فلكی، یك حیوان، یك سنگ، یك درخت كجا و سر تعظیم فرود آوردن یك بشر كجا! من در مقابل غیر خدا، هرچه هست، سر تعظیم فرود نمی آورم. من طرفدار عدالتم، طرفدار حق و احسانم، طرفدار فضیلتم. به این می گویند شخصیت. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 48-47.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین علیه السلام شخصیت اسلامی مسلمین را زنده كرد امویین كاری كردند كه را در میان مسلمین میراندند. ...اساساً شهری است كه بعد از جنگهایی كه در صدر اسلام واقع شد، به دستور عمر بن خطّاب توسط ارتش اسلام ساخته شد، و از كوفی ها و مردم عراق شجاع تر و سلحشورتر وجود نداشت. در عین حال همین مردمی كه هجده هزار بیعت كننده داشتند و دوازده هزار نامه نوشته بودند، به مجرد اینكه سر و كلّه ی پسر زیاد پیدا شد همه فرار كردند، چرا؟ چون زیاد بن أبیه سالها در كوفه حكومت كرده بود، آن قدر چشم درآورده بود، آن قدر دست و پاها بریده بود، آن قدر شكم ها سفره كرده بود، آن قدر افراد را در زندانها كشته بود كه اینها به كلی خودشان را از دست داده بودند. لذا تا شنیدند پسر زیاد آمد، زن دست شوهرش را می گرفت و او را از پیش كنار می كشید، مادر دست بچه ی خودش را می گرفت، خواهر دست برادر خودش را می گرفت، پدر دست فرزند خودش را می گرفت و از مسلم جدا می كرد، و بی شك مردم كوفه از شیعیان علی بن أبی طالب بودند و امام حسین را شیعیانش كشتند. لذا در همان زمان هم می گفتند:«قُلوبُهُمْ مَعَهُ وَ سُیوفُهُمْ عَلَیْهِ» . چرا كه امویها شخصیت ملت مسلمان را لِه كرده كوبیده بودند و دیگر كسی از آن احساس های اسلامی در خودش نمی دید. اما همین كوفه بعد از مدت سه سال انقلاب كرد و پنج هزار نفر توّاب از همین كوفه پیدا شد و سر قبر حسین بن علی رفتند و در آنجا كردند، گریه كردند و به درگاه الهی از تقصیری كه كرده بودند توبه كردند و گفتند ما تا خون حسین بن علی را نگیریم از پای نمی نشینیم، یا باید كشته بشویم یا انتقام بگیریم، و عمل كردند و قتله ی كربلا را همین ها كشتند. و شروع این نهضت از همان عصر عاشورا و از روز دوازدهم بود. چه كسی این كار را كرد؟ حسین بن علی. شخصیت دادن به یك ملت به این است كه به آنها عشق و ایده آل داده شود و اگر عشق ها و ایده آل هایی دارند كه رویش را غبار گرفته است، آن گرد و غبار را زدود و دومرتبه آن را زنده كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 49-48.
شهید عاشق.mp3
2.97M
آهنگ "شهید عاشق" در رثای شهدای مدافع حرم باصدای مهدی حسینی منفرد .
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست از پای نشست هرکه از جا برخاست از داغ غم تو قلب آهن شد آب آه از دل ذوالفقارِ مولا برخاست ساعت یک و نیم شبهای جمعه و یاد شهید قاسم سلیمانی