سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت اول :
🔻عبد صالح خدا حاج اقای حافظیان از شاگردان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و سید موسی زرآبادی و سید مظهر حسین هندی بودند.
📝گوشه ای از زندگینامه ی علامه حافظیان
سید ابوالحسن حافظیان (ره) در سال ۱۲۸۲ ه.ش. در مشهد مقدس پیدا شد، قبل از بلوغ به مقدمات، صرف و نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیأت، فقه و اخلاق نزد اساتید مشغول گردید. از دیدن بعضی اعمال از پدر به ریاضت و عملیات (ریاضتی) شوق وافری پیدا نمود. به سفارش پدر حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) (ره) او را به شاگردی خود به ریاضات، قبول فرمود، مرتب روزها برای تحصیل علم در مدرسه «میرزا جعفر» (در ضلع شرقی صحن عتیق رضوی – صحن انقلاب) و شبها در حجره فوقانی صحن عتیق جنب ایوان عباسی، مقابل «بقعه مطهره» به عبادات و ریاضات اشتغال داشت. به تدریج شهرت تامی در بین خواصّ و عوام پیدا کرد. از دعوات و عملیات روحانی او عوام و خواصّ بهرهمند میشد.
مدتی به خدمت حاج سید مظهر حسین هندی نیز مشغول بود. وی در اواخر عمر (در مشهد)، در گوشه صحن نو (صحن آزادی فعلی)، حجرات فوق آب آنبار (در ضلع جنوبی) را منزل خود قرار داده بود و مشغول به ریاضتهای شرعی بود…
در سال ۱۳۴۷، باتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدّرس قزوینی (ره) برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی (ره) به قزوین مسافرت نمودند… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود؛ گویا مقدمهای بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار، بعد از آن به ترقیات کاملی موفق گشت. صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد و قوه ارادی او قوی گردید که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت و سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق میشد.
او به دلیل بیماری فصول سرد سال را به هند عزیمت مینمود که حاصل آن ترویج و گسترش اسلام در آن سامان و از جمله کشمیر بود. قمر غفار ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی نو معتقد است که حافظیان در کنار میر سید علی همدانی نقش مؤثری در گسترش اسلام در کشمیر داشتهاست. وی لوح محفوظ را در تپه «صوفی پوره» واقع در دامنه کوه ترال کشمیر، استخراج کرد. وی که در هند با دختری ایرانی که پدرش استاد دانشگاه بود (پروفسور میرزا علینقی شریفی از استادان دانشگاه بمبئی و ز نوادگان میرسید علی همدانی) ازدواج کرده و پس از سقوط رضاخان به ایران بازگشت.
عزیزالله عطاردی در کتاب «فرهنگ خراسان» بخش طوس در شرح حال او نوشتهاست:
او پس از تحصیلات و فراگیری علوم متعارف و کسب فیوضات معنوی از محضر استادان از جمله مرحوم نخودکی و سیدموسی زرآبادی، عازم هندوستان شد و در آن کشور پهناور مقیم گردید او در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در اکثر شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت و با طبقات گوناگون آشنا شد حافظیان پس از مدتی اقامت در هند یکی از شخصیتهای بزرگ مسلمان در آن کشور گردید و در همه شهرها و ولایات مشهور شد.
محمدرضا حکیمی دربارهٔ ایشان میگوید:
مرحوم حافظیان، در «هردوار» در آب گنگا غسل کرد، در بت خانه، پشت به بت و رو به قبله نماز خواند و بعد از نماز به صدای بلند و لحن عربی، قرآن قرائت کرد، مرتاضین زیادی استماع کرده و متأثر شدند.
سید موسی زرآبادی از جمله استادان او در علوم غریبه بود. خود حافظیان بعدها به یکی از استادان مسلم علوم غریبه تبدیل شد.
از جمله اقدامات وی در این سال بازسازی ضریح حرم علی بن موسی الرضا و نصب ضریح جدید در نیمه شعبان ۱۳۷۹ هجری قمری نصب نمود.
@shia5t
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت دوم :
🔹خدمت به خلق
همّت مرحوم استاد حافظیان (ره) مصروف خدمت به خلق بود. ایشان ریاضاتی را که کشیده بود و علوم و کمالاتی را که کسب کرده و قدرت روحی را که در پرتو ریاضات و عبادات شرعی و توسّلات و توجّهات به دست آورده بود با تواضع و فروتنی، در خدمت مردم قرار داده بود و راه قرب به «خدا» را خدمت به «خلق خدا» میدانست و در این راه بس نیرو میگذاشت و صبوری میورزید و خوشرویی نشان میداد.
هفتهای دو روز (یکشنبه و چهارشنبه)، در خانه مینشست و در خانه را باز میکرد و هر کس با هر شرایطی میآمد و نزد ایشان مینشست و سخن دل خویش و مشکل زندگی خود – یا فرزندان و بستگان خود را با ایشان در میان مینهاد. آقا پس از شنیدن متواضعانه دردِ دردمند و مشکل شخص گرفتار به چاره آن میپرداخت و بدون طمع و چشمداشت أدعیه لازم برای هر امر را که خود تهیه میکرد؛ آن هم با کمال صحت و ظرافت، در اختیار مردم قرار میداد و هرگاه دستورالعملی نیز ضرورت داشت آن را میگرفت و میآموخت چه بسیار کسان از آن دعاها و دستورها بهرهمند گشتند و نتیجه گرفتند و مشکل آنان – یا صد در صد یا در حدّی قابل قبول برطرف گردید که این خود داستانی دراز دارد. دریغا که اشخاص و موارد، ثبت دفتری نگشته است!
استاد حافظیان (ره) در مورد آن چه میدانست و میتوانست ( که «توانا بود هر که دانا بود» ) و علوم و اسراری که از استادان بزرگ آموخته بود؛ دعاها، ختمها و نسخههایی که اجازاتی درباره آنها داشت و ریاضات آنها را کشیده بود (و برخی بسیار مهم بود)، به طور نوعی، مضایقهای نداشت و اگر کسانی طالب و اهل و مستعد و عامل یافت میشدند، میگفت و میآموخت. از همین رو کسانی از ایشان چیزهایی گرفتند و بهرههایی بردند این مرد بزرگ، همیشه به یاد خلق خدا بود و خدمتها به مردم کرد و آنچه را که به دست آورده بود در راه راحتسازی به خلق و گشودن گره از کار افتادگان، و مشکل داران گذاشته بود، بدین گونه بوده است آثار وجودی این بزرگوار… رضوان الله علیهم أجمعین.
🔹توجه و عنایت به عزاداری و روضه خوانی
یکی از جلوههای ویژه در زندگی علامه حافظیان (ره ) توجه و عنایت ویژه ایشان به عزاداری و روضه خوانی سرور آزادگان و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بوده است که تا وقتی در مشهد بودند در بیشتر مجالس روضه خوانی شرکت میکردند از جمله در منازل علما بزرگ همانند آیت الله میلانی، سبزواری و مروارید و …
مجالس عزاداری و سوگواری را خود نیز بپا داشته و از زیارت عاشورا غفلت نمیکرد و نام و یاد حسین (ع) را زنده نگه داشته و افتخارش این بود که روضه خوان این درگاه است و از سلاله این نسل حسینی!
🔹عنايت امام رضاع به علامه حافظیان و شفاي ايشان
فرزند مرحوم حافظیان نقل می کنند :
پدرم در نوجواني بهدنبال بيماري ذاتالريه تا سر حد مرگ ميرسند. ايشان را تحت معالجه چندين دكتر معروف قرار ميدهند. پزشكان هم از درمان و سلامتي او نااميد ميشوند. مادر بزرگ با اندوه تعريف ميكردند كه يك روز حال سيدابوالحسن بسيار نامساعد بود. در بستر بيماري در اتاق خوابيده بودند و بعضي وقتها خون بالا ميآوردند، من سرگشته و بيقرار حال پسرم بودم. در اين حين خانمي به در خانهشان ميآيد و ميگويد كه آمدهام از آقاي جوان براي شفاي بچهام دعايي بگيرم. وقتي به اين زن ميگويند كه آقا اصلا حالشان خوب نيست و رو به احتضار هستند، گريه ميكند و ميگويد كه اين جوان يكي از فرزندانم را توسط خداوند و جدش امامرضا(ع) شفا داد و با همين حالت گريه راهي حرم آقا امامرضا(ع) ميشود و ميرود پاي ضريح و ميگويد يا امامرضا(ع) فرزند من سال گذشته با دعاي اين جوان شفا يافت. تو را به خدا قسم او را به مادرش برگردان! در آن لحظه آن خانم پاي ضريح بيهوش ميشود و در عالم رؤيا ميبيند كه حضرت امام رضا(ع) از داخل ضريح به او نگاه ميكنند و ميفرمايند برو به مادر سيدابوالحسن بگو كه ما پسرش را دوباره به او برگردانديم و عمر دوباره به او داديم (خودشان در شعري ميگويند كه عمر دوباره گرفتم) بعد از آن ناگهان لحظه به لحظه به جاي اينكه حالشان بد شود بهتر ميشوند و در برابر حيرت پزشكان و اطرافيان شفا پيدا ميكنند و در بستر مينشينند. بعد از آن ماجرا، 4پزشك حاذق مشهد تأكيد ميكنند كه آقاجانم بايد در منطقه گرمسير زندگي كنند و از سرماي خراسان بروند. اول با خانواده تصميم ميگيرند به طبس نقل مكان كنند ولي بعد چنانچه خود در شعرشان ميگويند:
شوق هندوستان زد به سرم/ با اجازت زمادر و پدرم
سوز سرماي خراسان و شور و شوق دانستن و يافتن، ايشان را راهي هندوستان ميكند .
@shia5t
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت سوم :
📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به سایت حافظیان مراجعه فرمایید :
hafeziyan.ir
🍂وفات
سيد ابوالحسن حافظيان مشهدي سرانجام در بيست و دوم ارديبهشت 1360 ش برابر با هفتم رجب 1401 ق در مشهد مقدس درگذشت و رخ در نقاب خاك كشيد.و در حرم مطهر رضوي (ع) در راهرو بين حرم و مزار شيخ بهايي در داخل دفتر امانتداري واقع است.
منابع :
fa.wikipedia.org
emamraoof.com
hamshahrionline.ir
farsi.al-shia.org
@shia5t
مزار سید ابوالحسن حافظیان در حرم امام رضا ع
@shia5t
السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل
@shia5t
معرفی سید موسی زرآبادی شهر #قزوین :
قسمت اول :
🔻عبد صالح خدا ، سید موسی زرآبادی از علمای برجسته قزوین به حساب می اید.
📝زندگینامه
این عالم برجسته در سال 1294 هجری قمری از بانویی صالحه که خود دختر یکی از عالمان قزوین بود، چشم به جهان گشود و پس از دوران کودکی به تحصیل علوم اسلامی در قزوین و تهران مشغول شد.
از سید موسی زرآبادی 16 اثر برجا مانده است که همگی آنها مورد استفاده بخش زیادی از طلاب و عالمان علوم دینی قرار دارد.
علامه زرآبادی پس از عمری خدمت به دین مبین اسلام و تربیت ده ها شاگرد برجسته که هر کدام در زمان خود عالم بی نظیر بوده اند، در سال 1353 هجری قمری درگذشت و پیکر ایشان در صحن امامزاده حسین (ع) به خاک سپرده شده است.
🍁اساتید، تالیفات و شاگردان
ایشان در محضر اساتیدی از جمله آیت الله حاج ملاعلی ایزدی سیاه دهنی، فاضل میرزا حسن کرمانشاهی، سید شهاب الدین شیرازی، حاج شیخ فضل الله نوری، میرزا ابوالحسن جلوه و سایر علما و فضلای آن عصر بهره برده است.
از جمله مهم ترین تالیفات سید موسی زرآبادی می توان از تقریرات فقه و اصول، تعلیقه بر بخشی از رسائل، حاشیه بر کفایه اصول جلد یک و دو، حاشیه بر شرح اشارات، اصول دین، کتاب دعا و غیره نام برد.
🔻شاگردان ایشان
در مکتب و محضر این عالم بزرگوار شاگردان زیادی از جمله علامه حافظیان ، آیت الله شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی صاحب "بیان الفرقان"، آیت الله شیخ هاشم قزوینی، آیت الله محمد تقی معصومی اشکوری، آیت الله شیخ علی اصغر شکرنابی و غیره به مراحل بالای زهد، تقوا، علم و عمل رسیده اند.
سید موسی زرابادی همچنین استاد علوم غریبه بود و در این رشته شاگردانی چون سید ابوالحسن حافظیان و علیاکبر الهیان تربیت کرد.
🔹 آیت الله باریک بین: سید موسی زرآبادی به امور غیبی آگاهی بسیار زیادی داشت
آیت الله هادی باریک نماینده فقید ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین با بیان خاطره ای آگاهی سید موسی زرآبادی و شاگردان ایشان را نسبت به امور غیبی توضیح می دهد.
آیت الله باریک می گوید که جلسه ای بود و کسی هم آمده بود که می خواست ادعا کند من چیزهایی بلدم ولی سید موسی زرآبادی آگاهی ندارد، در این جا شیخ علی اصغر شکرنابی که از شاگردان سید موسی بود اشاره ای به سینی مسی که در وسط اتاق بود کرد و سینی بلافاصله شروع به چرخیدن کرد، شیخ علی اصغر با این حرکت می خواست نشان دهد من که شاگرد سید موسی می باشم دارای این علم هستم پس شما فکر کنید استاد من دارای چه علم و مرتبه ای در درگاه خدا است.
🔸رؤیای صادق
شخصی در عالم رؤیا نزدش حاضر میشود و میگوید: آقا موسی، ناراحت نباش! هر سؤالی داشتی از من سؤال کن تا جواب بدهم. هر موقع برای شما سؤالی پیش آمد همین قدر که بخوابی من نزد تو حاضر میشوم. و به این ترتیب استاد از رنج سؤال آسوده و راحت میشود و به مقصود خود نایل میگردد و پیشرفت میکند.
«گفتهاند وی در کار تحصیل علم همّتی والا داشته است و تلاشی بسیار. برخی از همدرسان او ابراز داشتهاند که هر موقع از شب که بیدار میشدیم چراغ اطاق سید روشن بود.»
🔹وادی ایمن
خانم سیّده قدسیه (فیروزه) حافظیان نقل مینمودند: «علّامه حافظیان بعد از رحلت سیّدموسی سالی یک بار به قزوین آمده و مشرف به زیارت قبرعلّامه زرآبادی میشدند. یک سال ایشان همراه با داییام سیّدابوالقاسم شریفی برای زیارت قبرسیّدموسی زرآبادی به قزوین آمده بودند. هنگام ورود به صحن امامزاده، جمعی در حال تشییع جنازۀ پیرزنی بودند، داییام به دلیل حضور در کنار پدرم لحظهای پردهها کنار رفته، مشاهده میکنند که پیرزن در حال عذاب کشیدن و فریاد زدن است همین که از کنار مزارعلّامه زرآبادی میگذرند، ناگهان آرامشی بر وی غالب میشود. دایی بیاختیار چندبار تکرار میکنند: آقا! آقا! پدرم به ایشان میفرمایند: «آرام باش! آنچه تو میبینی من نیز میبینم! آرامشی که حاصل شد، به برکت حضور روح طیّبۀ آقاسیّدموسی زرآبادی است.» خانم حافظیان نقل میکردند بعد از این حادثه بود که داییام منقلب شده، گوشۀ عزلت اختیار نموده و از دنیا دست کشیدند که البته با نصایح پدر دوباره زندگی خود را از پیش گرفتند.
@shia5t
معرفی سید موسی زرآبادی شهر #قزوین :
قسمت دوم :
🔹کـرامـات
🔻1-مرحوم شیخ مجتبى قزوینى نقل کردند که در روز تشییع جنازه مرحوم زرآبادى یکى از ارادتمندان ایشان خیلى بى تابى مى کرد و به سر و صورت خود مى زد. بعدها مرحوم حاج شیخ مجتبى از ایشان سبب بى تابى را پرسیده بودند، ایشان گفته بود: یک روز من خدمت آقاى زرآبادى عرض کردم: آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جدّ بزرگوارت امام حسین(علیه السلام) را برایم قسمت کند. روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامى که مى خواستم از مسجد بیرون روم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و در خدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدّم مشرّف شویم؟
گفتم: نهایت آرزوى من است ولى باید کارهایم را ردیف کنم و وصیّتنامه ام را بنویسم. ایشان فرمود: نیازى به این ها نیست بیا برویم.
آن گاه، قدم زنان به یکى از نقاط دور افتاده ى قزوین رفتیم و در آن جا چیزهایى را زیر لب خواند. سپس به من فرمود: چشمهایت را ببند. وقتى چشمهایم را باز کردم خودم را در صحن مطهّر امام حسین(علیه السلام) دیدم. هنگامى که از زیارت حضرت سیدالشهداء و قمر بنى هاشم و على اکبر و سایر شهدا ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ فارغ شدیم در صحن مطهّر امام حسین(علیه السلام)به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدّم امیرمؤمنان(علیه السلام) مشرّف شویم؟ اظهار اشتیاق نمودم باز هم فرمود: چشمهایت را ببند. هنگامى که چشمهایم را گشودم خود را در صحن مولاى متقیان امیرمؤمنان(علیه السلام) یافتم، پس از زیارت امیرمؤمنان(علیه السلام) دست مرا گرفت و فرمود: چشمهایت را ببند. چون چشمهایم را باز کردم خود را در همان نقطه از قزوین که ساعتى قبل در محضر ایشان قدم زنان به آن جا رفته بودیم، یافتم.
مؤلف کتاب «اجساد جاویدان» نکات زیر را براى توضیح افزوده اند:
الف - کسى که در محضر مرحوم زرآبادى با طىّ الارض مشرّف عتبات شده «مشهدى اکبر نعل بُر» نام داشت که در خیابان مولوى قزوین مغازه داشته است.
ب - هنگامى که مشهدى اکبر وارد حرم مطهّر حضرت سید الشهداء(علیه السلام) مى شود با خانواده قندچى تلاترى ملاقات مى کند که از یک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند، آقاى قندچى از مشهدى اکبر مى پرسد: شما کى مشرّف شدید؟ او مى گوید: ما همین الآن مشرّف شدیم.
ج ـ مشهدى اکبر نعل بُر در مجالس سوگوارى سیدالشهداء شرکت مى کرد و به عشق زیارت سالار شهیدان کفش ها را جفت مى کرد.
نظر به اینکه سنّش بالا رفته بود و دیگر امید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود هر وقت کفش هاى عزاداران را جفت مى کرد، در دلش خطاب به امام حسین(علیه السلام) مى گفت: یا حسین! چه شد؟
مشهدى اکبر مى گوید: هنگامى که از عتبات عالیات بر گشتیم و خود را در دو راهى رشت و همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادى به من فرمود: مشهدى اکبر! دیگر نگو یا حسین چه شد؟!
🔻2- مرحوم حاج شیخ مجتبى قزوینى نقل کردند که یک روز مرحوم زرآبادى علماى شهر را به نهار دعوت کردند، بعد از نماز ظهر و عصر علما و پیش نمازها آمدند. سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایى کنند، دیدند یک نفر درب منزل را مى کوبد، درب را باز کردند دیدند یکى از اهالى روستاى زرآباد قزوین با الاغ آمده، و سراغ مرحوم آقا موسى زرآبادى را مى گیرد. مرحوم زرآبادى رفتند درب منزل، آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالى روستا فوت کرده و مرا فرستادند تا شما را ببرم براى خواندن نماز میّت. ایشان گفتند: بسیار خوب. و رو کردند به اطرافیان و گفتند: تا شما سفره را بچینید و غذا را آماده کنید من مى آیم. آن فرد با آقا موسى روانه شد. طولى نکشید که دیدند مرحوم آقا موسى نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند: آقا! شما رفتید؟! گفتند! بله! رفتم، نماز میّت خواندم و آمدم و هنوز سفره آماده نشده بود. بعد که سؤال کردند! چرا این قدر نفس نفس مى زنید و عرق مى ریزید؟ ایشان گفتند: هر کار غیر عادى مشکلاتى هم دارد.
@shia5t
معرفی سید موسی زرآبادی شهر #قزوین :
قسمت سوم :
🍂وفات :
سرانجام تقدیر محتوم فرا میرسد و حضرت سید، داعی الهی را پاسخ میگوید و در روز دوم ماه ربیع الثانی، سال ۱۳۵۳ ق، از این جهان تاریک و محدود و گذران به جهان روشنایی و نامحدود و پایدار رخت میکشد ... و پیکر پاک وی در صحن امامزاده (شاهزاده) حسین علیه السلام ـ در قزوین ـ به خاک سپرده میشود و اکنون آرامگاه سید مورد توجه آشنایان و خواص است.
🔻سالم ماندن جسد پاک و مطهّر ، سید موسی زر ابادی بعد از فوتشان
از کرامات باهره ى این عالم ربّانى، جسد پاک و مطهّر وى مى باشد که پس از 62 سال تر و تازه کشف شد. داستان از این قرار است: هنگامى که مى خواستند جسد پاک و مطهّر مرحوم حاج سید جلیل زرآبادى را در جوار پدر بزرگوارش دفن کنند ناگهان روزنه اى به قبر شریف آن عالم جامع و بزرگوار باز مى شود، و جسد آن عالم ربّانى، تر و تازه پدیدار مى گردد و کرامتى بر کرامتهاى بى شمارش افزوده مى شود.
شاعر شیدا و عاشق و دلسوخته ى اهل بیت(علیهم السلام) آقاى على اکبر ثقفى، که جسدتر و تازه ى مرحوم زرآبادى را با چشم خود دیده بود این گونه شرح داد:
هنگامى که پیکر پاک مرحوم حاج سید جلیل زرآبادى را به طرف آستان مقدس امامزاده حسین تشییع مى کردند، من از انبوه تشییع کنندگان پیشى گرفتم و به صحن مطهّر رفتم تا ببینم آیا لحد حاضر است یا نه؟ وقتى به صحن مطهّر رسیدم دیدم مشهدى اکبر بنّا ـ که بنّاى اختصاصى آستانه ى مقدسه بود ـ در کنار قبر شریف مرحوم زرآبادى قبر کنده ولى به هنگام کندن قبر، دیواره لحد فرو ریخته و جسد مطهّر مرحوم زرآبادى پدیدار گشته است. مشهدى اکبر بنّا، که مشغول چیدن دیوار لحد بود تا مرا دید، گفت: بیا جسد پاک و مطهّر آقا را ببین.
جسد مرحوم زرآبادى را مشاهده کردم که صحیح و سالم بود. گویى در بسترش آرمیده است. بدن، سفید و شفّاف مانند بلور بود کفن پوسیده بود ولى پیکر پاکش هیچ تغییرى نکرده بود. آقاى ثقفى افزود: مشهدى اکبر بنّا از مدّتها پیش دچار پا درد بود، دستش را به بدن مرحوم زرآبادى کشید، سپس آن را به زانوان خود کشید، از آن لحظه پا دردش بر طرف شد و دیگر دردى احساس نمى کند.
📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به فیلم مستند زندگینامه ایشان مراجعه فرمایید :
قسمت اول :
b2n.ir/776986
قسمت دوم :
b2n.ir/894069
منابع :
moosazarabadi.blogfa.com
wikifeqh.ir
fa.wikipedia.org
tasnimnews.com
nbo.ir
@shia5t
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ع
@shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
🔹چهارم فروردین سالروز رحلت عبد صالح خدا ، حاج سید خلیل زرآبادی ( اقا زاده ی مرحوم سید موسی زر ابادی
🔹در چند پست اخیر کانال، که از مطلب 👆بالا شروع شد ، به معرفی تعدادی از بزرگان مکتب تفکیک پرداختیم ؛در پایین کتاب هایی در مورد زندگینامه ی برخی از این بزرگان ، جهت استفاده علاقمندان ، معرفی خواهد شد ؛توجه داشته باشید که در ابتدا نام کتاب و بعد از ان نام مولف معرفی میشود :
🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم سید موسی زرآبادی بحث شده است:
دانای اسرار...سیده فاطمه موسوی
سیمرغ قاف عشق...محمدرضا بندرچی
علوم اسراری....فتوت نصیریسوادکوهی
زهد مجسم...رضا صمدی ها
واقف اسرار الهی...رضا صمدی ها
🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی بحث شده است :
آموزگار حکمت وحیانی...روح الله عربشاهی
متاله قرآنی...رحیمیان فردوسی
🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم سید ابولحسن حافظیان بحث شده است :
حافظ اسرار...سیده قدسیه فیروزه حافظیان
مظهر وصف خدا.... روحالله گلستانی، سیدعباس موسویمطلق
🔻کتابی که در آن پیرامون شخصیت حاج حسین قنبری قائم ( حاج اقای نباتی ) بحث شده است :
جلوات حق در اثرات پیر مهر....حبیباله دانش
🔻کتابی که در آن پیرامون شخصیت مرحوم شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی بحث شده است :
آیت عرفان.....خلیل منصوری
@shia5t