معرفی حاج عباسعلی انصاری مهیاری ، استان #اصفهان شهر #مهیار :
🍃ایشان از اولیا الهی گمنام در مهیار بودند...
بزرگ مردی که گمنام زیست و گمنام تر رفت...
حکیمی متاله که از فلاسفه متبحر معاصر بود و از نام و یاد گریزان و به همین جهت از او کمتر شرح حال و تصویری در دست است. بعدها در جایی خواندم پس از طی دوره مقدماتی فلسفه متعالی را از حضور شیخ محمد هادی فرزانه و اصول و کلام را از محضر آیت الله حاج میرزا محمدرضا مهدوی مستفیض و در نهایت محضر آیت الله حاج آقا رحیم ارباب را هم در اصفهان درک نموده است. مدتی هم به تهران آمد و در جلسات موسسه وعظ و خطابه اسلامی مدرسه عالی سپهسالار شرکت داشت.
به قدری از نام گریزان بود که در جلسه تجلیل و بزرگداشتی که از فرهیختگان شهرضا در سال 1382 برگزار شده بود حضورنیافت.
به دیدنش رفتیم. نمیدانم چرا ما را در منرل روستایی اش نپذیرفت و به قبرستانی که در روبروی روستایشان قرار دارد(که قبر یکی از اولیای خدا هم در آنجاست و اسمش را نمی دانم) برد و با ما صحبت کرد. خیلی به رغم سن اش سر زنده و شاد و سر حال نشان می داد. بعدها ،بارها به مهیار رفتم و ایشان را در منزل روستایی و کاه گلی ساده اش زیارت کردم.
🍁خویشاوند من که استاد دانشگاه است از ایشان پرسید: شنیده ام از یکی از اساتید دانشگاه در تهران که یک روز خدمت شما رسیده و از شما خواسته به او بگویید صبح کجا بوده و چه کار کرده و شما به او گفته اید شما صبح با خانمت در خانه ات در تهران صبحانه کره با پنیر و مربا خورده ای و فلان ساعت از تهران حرکت کرده ای و فلان ساعت هم به اصفهان رسیده ای و او هم با کمال تعجب همه این گفته ها را تایید کرده است.
پرسید: دکتر فلانی را می گویی؟ و ادامه داد: آره .آمد اینجا.خویشاوند من پرسید :چگونه این چیزها را می گویید؟ این بزرگ درحالی که به جاده اشاره می کرد که ماشینهایی از آن عبور می کردند، گفت: کاری ندارد پیداست !مثل این ماشین هایی که الآن دارند می روند و شما دارید آنها را می بینید!
بعدها رابطه من با این بزرگ بسیار زیاد شد و تقریبا هر وقت به اصفهان می رفتم به او سری می زدم .ایشان هم لطفی وافر بمن داشت و مرتب با تلفنهای دیگران – تلفن همراه نداشت - به من زنگ می زد و جملات مثبت و امیدوار کننده می گفت و بدون خداحافظی هم تماس را تمام می کرد. بعدها که با وی آشنا شدم کتابی قدیمی از کتابخانه بسیار غنی اش در آورد و به من نشان داد که در آن نوشته شده بود وی در دهه چهل یا پنجاه از محدود مدرسان درس کتاب فصوص الحکم شیخ اکبرابن عربی است . باورم نمی شد این مرد گمنام روستایی فیلسوف باشد و بعلاوه تا آخرین مرحله عرفان نظری هم تا جایی پیش رفته باشد که درس فصوص را - که خواندن آن برای بعضی ازاهل علم مشکل است چه رسد به درک و مهمتر ازآن تعلیم آن ،- تدریس هم می کند.
🍁درعلم جفر و علوم غریبه هم دستی داشت این را از مشکلی که برایم پیش آمده و برای راه چاره با وی مطرح کردم متوجه شدم. اسامی طرف های قضیه را پرسید سپس بلافاصله دست به قلم برد وتند و تند محاسبات عددی کرد و مطالبی بعنوان راه حل برخورد با مشکل گفت!
این عارف گمنام و فیلسوف وحکیم متاله پس ازتحمل یک دوره بیماری در بهمن ماه 1393 از دنیا رفت و در همان قبرستان نزدیک مهیار به خاک سپرده شد.
منبع :
http://www.rajaei.org
@shia5t