eitaa logo
پاتوق بچه شیعه ها
2.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
69 فایل
نکات ناب اخلاقی و اعتقادی ارتباط با مدیر کانال @alihasanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
ارباب حسین جان با این دلم به درد محرم نمیخورم باید خودت تمام دلم را عوض کنی پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین خانه اباد شدم خانه‌ات آباد حسین السلام علیک یا اباعبدالله پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
ای خدای مسلم‌بن عقیل! وقتی معشوق هست، هیچ عاشقی تنها نیست. حتی اگر همه‌ی عالم، کوفه شود، همه‌ی درها بسته گردد و همه‌ی دست‌ها آلوده به خدعه فرازی از کتاب "مناجات" سیدمهدی شجاعی #امام_حسین_علیه_السلام #یک_محرم #حضرت_مسلم پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
Mohammad Hossein Poyanfar - Asalam Asalam Saken Karbala.mp3
14.19M
نوحه السلام السلام ساکن کربلا محمد حسین پویانفر السلام السلام ساکن کربلا السلام السلام روح قالوا بلی ادخلوها بسلام آمنین اومدم باز اشک چشممو ببین وعده ی ما ظهر روز اربعین ادخلوها بسلام آمنین اومدم باز اشک چشممو ببین وعده ی ما ظهر روز اربعین هزار و چهارصد ساله میاد صدای ناله هزار و چهارصد ساله میاد صدای ناله هنوزم انگار زهرا کنار اون گوداله حبیبی یا ثارالله حبیبی یا ثارالله حبیبی یا ثارالله با هزار آرزو اومدم این شبا تا بشم اربعین زائر کربلا این شبا من خیلی یاد کربلام کاشکی بازم قسمتم کنی باز بیام تویی امیر عالم تو روز ماه و سالم اضافه کن اسمم رو تو ارتش امسالم حبیبی یا ثارالله حبیبی یا ثارالله حبیبی یا ثارالله... پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
امام رضا علیه السلام فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ. گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد. بحارالانوار، ج 44، ص284 پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
امام رضا علیه السلام فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ. گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد. بحارالانوار، ج 44، ص284 پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
Hossein Fakhri - Bade Man Ghafele Salar [SevilMusic].mp3
5.42M
نوحه قدیمی حسین فخری بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی خواهر من خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من دختر حیدر کرار تویی خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خواهرم اکبر و عباس و علی اصغر من هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شد خواهر من جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا سر به کف جان به ره دین خدا خواهد شد خواهر من  پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
هدف قیام امام حسین ع رسیدن به حکومت یا شهادت یا ...؟؟ نظر مقام معظم رهبری پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند... پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
💥 مسابقۀ در درجات عاشورائيان ▪️استاد سید محمدمهدی میرباقری: «انسان يا مثل "حبيب‌بن‌مظاهر" کارهايش را کرده و نمازهايش را خوانده و جهادهايش را انجام داده و آمادهٔ آماده است، يا اگر کارهايش را هم نکرده، باید مثل حُر باشد که در يک لحظه، با امام همراه می‌شود.» «در ماه محرم، در به دست آوردن درجات عاشورائیان، مسابقه داشته باشيم. اگر امسال در ظرف وجودی خودمان "حُر" شديم يعني تائب شديم، سعي کنيم در سال بعد "زهير" بشويم. و در سال بعد سعي کنيم در ظرف خودمان "حبيب" بشويم. مسابقه در درجات عاشورائيان ممکن است.» پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
کوفه سیاسی‌ترین شهر جهان اسلام بود و تنها هستند که می‌توانند انقدر باشند و سیاسیون کوفه موجب شد . ای کاش سیاسیون کوفه شعور داشتند و می‌فهمیدند هیچ‌گاه نمی‌آورد، بلکه به منجر می‌شود. پی‌نوشت: چند سالی که وارد کار اجرایی شدم معنای سیاسی مصلحت اندیش و عافیت طلب را خیلی خیلی خوب فهمیدم. پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارشی از وضعیت عجیب این روزهای مردم آمریکا: از گرسنگی 12 درصد آمریکایی‌ها یعنی حدود 40 میلیون نفر تا حرامزاده بودن 40 درصد جمعیت آمریکا خدایا مردم امریکا رو از دست حاکمان صهیونیست و فراماسون نجات بده و با امام حسین ع آشنا کن و از این نکبت نجات بده اللهم عجل لولیک الفرج پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌همه ما اعتماد داریم که رهبر انقلاب فرمایشات دقیقی دارند و با اطلاع و تحقیق صحبت میکنند. توصیه های ایشون به مداحان خیلی عجیبه ولی از روی علم است. بخوانید. توصیه‌ای خطاب به : بخصوص من تکیه میکنم در این برهه‌ی از زمان روی مسئله‌ی تکیه کنید. دشمن -نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایه‌داری بین‌المللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش میکنند. این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید» -که سیاه‌ترین نوع زندگی مزدوج است- همه‌ی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود. رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت، امروز جزو برنامه‌های دشمن است. شما مبارزه‌ی با اینها را جزو برنامه‌های خودتان قرار بدهید. طهارت و پاکیزگیِ دامان جوانهای این کشور را مورد همّت خودتان قرار بدهید، بر آن همّت بگمارید، و این یکی از بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوه‌ها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی است. ۹۷/۱۲/۰۷ پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر اسلام درباره سن ازدواج رحیم‌پور ازغدی درباره جنجال غربزده‌ها در و سکوت‌شان درباره دوست دختر و دوست پسر در نوجوانی! پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
من در رکاب شمر جنگیدم! من در رکاب رزمنده دلیر اسلام "شمر بن ذی الجوشن" در جنگ صفین، علیه لشکر معاویه تحت فرماندهی علی (ع)، در شلمچه جنگیدم. من نیروی تحت امر شمر بودم در جزیره مجنون. در گرماگرم نبرد در فکه، شمر فرمان های ولی خود علی را که به من ابلاغ می کرد، با جان و دل می پذیرفتم. حتی اگر لازم بود در میدان مین غلت بزنم و راه را برای گذر نیروها باز کنم. در طلائیه بود که شمر فرمانم داد تا بر روی سیمهای خاردار بخوایم! و خوابیدم. چه لذتی داشت وقتی نیروها، پایشان را بر پشتم می گذاشتند و می گذشتند. این که آنها در سیم خاردار دنیا گیر نکنند، بسی شُکر داشت. من در رکاب شمر، تحت فرمان علی، لحظه ای خواب نداشتم و خواب را از چشم دشمن گرفته بودم. من در رکاب شمر و شمر تحت امر ولی خویش علی، جنگیدیم و زخم برداشتیم. شمر اما، آن چنان دلاورانه رزمید که بارها تا مرحله شهادت پیش رفت! همواره به لیاقت و غیرت شمر در صفین، غبطه می خوردم و از این که تحت امر چنین فرماندهی می جنگم و از امام خویش حمایت می کنم، بر خود می بالیدم. شمر برای من و امثال من، الگو و اسطوره ای بود مثال زدنی! اما ... شمر که از جبهه بازگشت، از من که تحت امر او بودم، حقیرتر شد! شمر که روزی فرمانده دلیری برای من بود، آن شد که ... قهرمان جهاد اصغر، در جهاد اکبر کم آورد! قدرت، دنیاخواهی و ... زیر دندانش مزه داد و شد آن که نباید! جنگ که تمام شد، شمر که دوستان و خانواده احساس عقب ماندگی از دنیا را به او القاء کردند، زد توی جاده حاکی! کارت جانبازی و سابقه جبهه، برای او شدند نردبان رسیدن به دنیا. آن هم چه دنیایی! تا توانست از موقعیت خود بهره برد. و شمر، شد آن که اصلا انتظارش را نداشتم. جنگ که شد، شمر دیگر سردار علی (ع) نبود. عاشورا که شد، برای شمر، هر که قدرت و مالش بیشتر بود، شد ولی و امام! هر که وعده وزارت و وکالت می داد، شمر طرف او بود. و جنگ که شد، شمر از کارت جانبازی و سابقه جبهه اش بیشتر از قبل استفاده کرد. همه را گرد خود می آورد، از خاطرات نبردش تعریف می کرد و از پیروی اش از امام! راهیان نور را که به صفین می بردند، شمر بلندگو دست گرفته و برایشان از رزم خود و علی داد سخن می داد. آن قدر که همه می ماندند "علی در رکاب شمر بود، یا شمر در رکاب او؟" و علی، برای او فقط شده بود وسیله جلب وجهه و جذب مخاطب. و آن شد که بسیاری، با شنیدن آن خاطرات که کم هم واقعی نبودند، شمر را نماینده امام معصوم پنداشتند، غسل شهادت کردند و قربتا الی الله، در عاشورا آن کردند که نباید! آنها شمر را با خاطراتش از نبرد صفین دیدند، ولی امام وقت خویش، حسین (ع) را ندیدند. و آن شد که خاندان امام معصوم را خارجی دانستند و آن کردند که تا آن زمان علیه خارجی ها مرتکب نشده بودند. شمر پشت کارت جانبازی و سابقه جبهه در رکاب علی، سنگر گرفته بود و کسی جرات به نقد کشیدنش را نداشت. هر جا کم می آورد، فریادش بلند می شد: "من برای این انقلاب جان دادم. من برای این مملکت خونم بر زمین ریخته است. من جوانی ام را به پای شما مردم گذاشتم ..." هیچکس پرونده قاچاق کالای شمر را نگشود. هیچکس فساد مالی آقازاده های شمر را رو نکرد. شمر، خراب نبود، ولی وقتی خود را به دنیا وانهاد، آن قدر خراب شد که شد فرمانده سپاه عبیدالله و به قتل حسین بن علی (ع) کمر بست! جالب آن بود که در صفین، شمر بر من که توانم اندک بود، رو ترش می کرد و "ضد ولایت فقیه" می نامید. در فتنه 88 شمر را در چند چهره آشنا دیدم. آن جا که روز عاشورا، پرچم عزای حسین (ع) را به آتش کشید و عربده زد: "مرگ بر ..." من دیگر تحت امر شمر نجگیدم. من افتخار میکنم شمر که روزی با استناد به " أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ " ولایت خود بعد از علی را در فرماندهی به من یادآوری می کرد، وقتی قدم از ولایت امام خویش برون نهاد، دیگر برای من هیچ ارزشی نداشت. از آن روز، دیگر شمر برای من با "عدنان خیرالله" وزیر دفاع صدام، یکی شد. و چه بسا عدنان باآبروتر بود؛ چون از اول با صدام بود و بر عهدش وفادار ماند. من آن روزها در رکاب شمر جنگیدم! ولی این روزها، امام خویش را به شمر نفروختم. حتی اگر سابقه جبهه اش از خیلیها بیشتر باشد وجانبازی اش 100 درصد! خدایا، ما را عاقبت به شمر مگردان. ما را از دنیاخواهی، غرور، تکبر و فریب شمر درون مصون بدار و عاقبت بخیر گردان. حمید داودآبادی @hdavodabadi پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
🔸امام جمعه لواسان: دم آقای #رئیسی گرم که با چلوقیمه از روسای قوا پذیرایی کرد. این کار حقی است که متأسفانه در جلسات رسمی خلاف عرف شده است، اما ایشان راه درست پذیرایی از مهمان دولتی را نشان داد. پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
💥 «زُهَیر» هستیم یا «طِرِمّاح»؟ ◀️ «زهیر» غربت امام حسین(ع) را دید و همسرش را طلاق داد و به امام پیوست. اما «طِرِمّاح» هنوز داشت آذوقه زن و فرزندش را به یمن می‌بُرد. ▪️استاد میرباقری: «امام حسین(ع) در نزديکي کوفه به «طِرِمّاح» برخورد کرد که از کوفه گندم به يمن مي‌برد. حضرت اوضاع کوفه را از او پرسيدند. او گفت: اصلاً به کوفه نرويد، اوضاع کوفه خوب نيست و شمشيرها بر عليه شماست. گفت: با من به يمن بياييد و من ده‌هزار نفر در اختيار شما قرار مي دهم و آنجا کوهستاني است و امکان جنگ پارتيزاني هست! امام فرمود: ما بر سر عهدي هستيم. اگر مي‌خواهي با ما بيا (و گرنه -به تعبير من- ما را موعظه نکن.) او گفت: پس من می‌روم آذوقه زن و فرزندانم را در يمن مي‌گذارم و بر مي‌گردم! حضرت فرمودند: پس زود بيا! وقتي برگشت، خبر شهادت امام را شنيد. اين فرد، اهل تأخير بود و اهل سرعت نبود. فرق او با زهير چيست؟ زهير حتي همسرش را هم طلاق مي دهد که او اذيت نشود و پشت‌سرش هم تعلقي نباشد. طِرِمّاح امام(ع) را در محاصره مي بيند ولي مي‌خواهد به خانواده‌اش آذوقه برساند! پيداست چنين کسي به امام نمي‌رسد. آيا ما طرماح هستیم یا زهير يا حُر يا حبيب؟» آیت الله میرباقری پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
تقدیم به باب الحوائج علی اصغر ع نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی‌تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تورا از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه‌شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا... برید این جمله را ناگاه تیرِ نابه‌هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمی‌داشت به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک ها گهواره می‌سازد  ندارد دفنت ای شش‌ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم‌انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون‌آلوده پیغامی   سید حمیدرضا برقعی پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
آن یار دلنوازم... خاطره ای بسیار زیبا، از استاد زرین کوب نویسنده و تاریخ نگار ایران روز بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد: ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند . همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند. پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سؤالی داشتم گفتم: بفرما پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد گفت: ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید؟ گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه؟ گفت: یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال . حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟ گفتم : هیچی، الان در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم . بلند شدم، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد آن‌روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
🔰 زیارت عاشورا را چگونه بخوانیم؟ استاد میرباقری ⬅️ زمان در روز عاشورا، باید قبل از زوال (قبل از اذان ظهر) قرائت شود. اما در روزهای دیگر، در هر وقت از شبانه روز میتوان آنرا خواند. . ⬅️ لعن ها و سلام ها این روش که یک بار سلام و لعن گفته میشود و بعد بگوییم: «مائۀ مرۀ» یا «تسع و تسعین مرۀ» در روایات نیامده است. در روایتی چنین آمده که را یک مرتبه و «اللهم العنم جمیعا» را صد مرتبه بگویید. همچنین سلام را یک مرتبه، و چهار سلام آخر یعنی: «السلام علی الحسین، و علی علی بن الحسین، و علی أولاد الحسین، و علی أصحاب الحسین» را صد مرتبه بگویید. البته سند این روایت باید بررسی شود. سایر تلخیص ها هیچ ریشه روایی ندارد. البته اگر کسی به قصد رجاء زیارت عاشورا بخواند و لعن و سلام آن را یک مرتبه بگوید، اشکالی ندارد، ولی این کار، سندی ندارد. . ⬅️ قبل و بعد از زیارت در روایات گوناگون، مستحبات مختلفی برای زیارت عاشورا بیان شده است که روش جمع همه این روایات به این صورت است که: ۱. انسان به صحرا و فضای وسیع و یا بالای بام برود ۲. به قبر سیدالشهداء (ع) اشاره کرده و یک سلام و لعن مختصر بدهد ۳. دو رکعت نماز بخواند ۴. تکبیر بگوید و زیارت ششم (ع) یا زیارت امین الله قرائت کند ۵. زیارت عاشورا را بخواند ۶. دو رکعت نماز زیارت به جا آورد. ۷. دعای علقمه بخواند ضیافت بلا. صص۸۲-۸۸ پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
4_6030548036826957390.mp3
11.12M
ای لشکر حیدر کرار خنجر یمنی را بردار ماشاالله حزب الله... 🎙 دوباره غوغایی به پا کرده است. افسانه سازش بس کن دشمن نشناسد جز قهر آبروی سازشکاران رفته است تا ابدالدهر ای لشکر حیدر کرار خنجر یمنی را بردار ماشالله حزب الله... ماشالله حزب الله ما خشم خدای جلیلیم هیبت بارش سجیلیم کابوس شب آمریکا نابودی اسراییلیم... پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
👇 صبح روز #عاشورا امام حسین علیه السلام خطبه‌ای خواندند و سپس جنگ را آغاز کردند: ای بندگان خدا، تقوای الهی پیشه کنید و از دنیا بپرهیزید. دنیا اگر برای کسی ماندنی بود، سزاوارتر بود برای انبیا بماند؛ زیرا آنان به رضای خداوند راضی بودند و به قضای او خشنودتر. اما خداوند متعال دنیا را برای آزمایش و اهلش را برای نابودی آفریده است. پس نوی آن کهنه است و نعمت هایش نابود شدنی. شادی دنیا تلخ می شود و سرایش برای رسیدن است و خانه اش برای دل کندن. پس توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست باشد که رستگار شوید. . ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج14، ص218؛ کفایه الطالب، ص429 پاتوق بچه شیعه‌ها @shia_patogh
#زیارت_امام_سجاد_ع آیت الله مشکینی: مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید. شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh
سر عباس سر نیزه غریبانه نشست؛ جای مهتاب بر آن شام غریبان تابید ... ــــــــــ ـ ــــــــــــ در شرر خانه ی رندان بلاجوی شهید؛ راست قامت نتوان بود مگر آنکه خمید از تب و‌ تاب اسارت چه بگوید تاریخ هرکسی هرچه توان‌داشت به هرسمت دوید غارت قتلگه آن‌روز سر صبر گذشت؛ پس به هر کیفیتی بودشب از راه رسید.. خیمه‌ها سوخت چنانی که نماندش اثری؛ آتش از دامن طفلان حرم دست کشید ... ظلمت آغاز شد و راه یتیمان را بست؛ نازشان را بجز از خار بیابان نخرید ... سر عباس سر نیزه غریبانه نشست؛ جای مهتاب بر آن شام غریبان تابید ... #سید_مصطفی_فهری پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh