#یا_ابا_عبدالله_الحسین_ع
🔸حضرت علی اصغر علیه السلام
هیچ کس نمانده بود که حسین علیه السلام دردش را با او بگوید و چه دردناک بود وقتی که فقط زین العابدین علیه السلام را در خیمه میدید.
تمام زنان حرم را جمع کرده بود تا خداحافظی کند که ناگاه صدایی او را متوقف کرد.صدای گریههای اصغر شش ماهه اش که با این گریه یاری پدر و شهادت در راه او را فریاد میزد شنیده بود!
فرصت رفتن پیش علی را نداشت به میدان رفت تا گفتنیها را بگوید.
آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟»
صدای این کمک خواهی امام که به خیمهها رسید ناله زنان حرم بلند شد.همه گریه و شیون میکردند، اما امام صدای گریهای را شنید که طاقتش را نداشت
علی تشنه بود و امام این را خوب میدانست. فهمیده بود که این نالهها برای تشنگی است.
امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:: «ای مردم! اگر به من رحم نمیکنید بر این طفل ترحم نمایید ...»
اما گویی این جماعت بویی از رحم و انسانیت نبرده و تنها در فکر خوی حیوانی گری خویش بودند.عمر سعد به حرمله گفت نمی خواهی جوابش را بگویی؟ حرمله گفت پدر یا پسر؟ و عمربن سعد گفت مگر آن #گردن کوچک و سفید را نمی بینی...
امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» «تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خداوند آن را میبیند».
اما هنوز جمله اش را تمام نکرده بود که «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک حضرت علیه السلام نشست: و خون از دهان او جاری شد.امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت میکنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم میکنند»
آن روز همه سربازان حسین ابن علی خود را فدای امامت کردند و حتی اصغر شش ماهه هم طاقت ماندن نیاورد و رفت
🔸مجمع جهانی شیعه شناسی👇
https://eitaa.com/shiastudies/85%F0%9F%94%B9
#یا_ابا_عبدالله_الحسین_ع
✔️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟ (۲۵)
〰️〰️🕌〰️〰️🐫🐪🌤
به مدلول برخی از روایات و آثار تاریخی توجه کنید:👇
🌤 تفسیر آیه ۳۹/حج مربوط به کسانی است که با آنها مبارزه (و جنگ بر آنها تحمیل) شده، روایات متعدد وارد شده که مربوط به اهل بیت و امام حسین علیهمالسلام است.
(بحارالانوار ۲۲۷/۲۴)
🔗 امام باقر و امام صادق علیهما السلام ، در تفسیر آیه ۴۰/حج که در خصوص کسانی است که به ناحق از دیار خویش آواره شدند، فرمودند که این آیه درباره امیرمومنان و حضرت جعفر و حضرت حمزه نازل شده و در مورد امام حسین علیه السلام جاری است.
(بحارالانوار ۲۲۷/۴۴)
🔗 نامهای از طرف ابنزیاد ملعون برای حرّ ریاحی آمد که : بر حسین سختگیری کن و او را در بیابانی بیآب و بیپناه فرود آور...حرّ آنها را مجبور کرد که در همان جا فرود آیند...زهیر عرض کرد: به خدا سوگند آیندهای سختتر از شرایط فعلی در پیش رو داریم ، ای پسر پیامبر! اگر الان با اینها بجنگیم آسانتر است از جنگ با کسانی که بعدا خواهند آمد. به جانم سوگند لشکریان فراوانی به سوی ما میآیند که ما یارای مقابله با آنها را نداریم. حضرت در پاسخ فرمودند:
من جنگ را شروع نخواهم کرد.
(ارشاد ۸۲/۲)
🔗 حبیب بن مظاهر از امام حسین علیه السلام اجازه گرفت که نزد قبیلهای از بنیاسد که به آنها نزدیک بود برود و از آنها طلب یاری نماید که از حضرت دفاع نمایند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: برای شما بهترین ارمغان را آوردهام.
شما را به یاری فرزند دختر پیامبرتان دعوت میکنم...عمر سعد آن حضرت را در محاصره قرار داده است.
(بحارالانوار ۳۸۶/۴۴)
🔗 عصر تاسوعا که لشکر عمر سعد به سوی امام حسین و یارانش حملهور شدند. آن حضرت به قمر بنیهاشم فرمود: فدایت شوم نزد آنها برو ببین چه میخواهند؟
(ارشاد ۸۸/۲)
🌤حضرت عباس علیه السلام فرمان حضرت را امتثال کرد، آنها پاسخ دادند : ابنزیاد گفته است که یا تحت فرمانش درآیید یا با شما مبارزه خواهیم کرد.
(ارشاد ۹۳/۲)
🕌امام حسین علیه السلام به حضرت عباس فرمودند: اگر توانستی کار را به فردا موکول کن....فرستاده عمر سعد گفت: ما تا فردا به شما مهلت میدهیم اگر تسلیم شدید شما را به نزد ابنزیاد میبریم و گرنه شما را رها نخواهیم کرد.
(خرائج ۲۵۴/۱)
🌤 امام سجاد علیه السلام فرمود: هنگامی که پدرم اشعار <یا دهر اف لک من خلیل..> را خواند. عمهام بیاختیار گشته و گفت: وای از این داغ....امام حسین علیه السلام در ضمن صحبت به ایشان فرمودند: ....اگر پرنده قطا را به حال خود گذاشته میشد[و صیاد دنبال او نبود] ، میخوابید.
حضرت زینب سلام الله علیها عرض کرد: ای وای! آیا خودت را بیچاره و راهها را به سویت بسته میدانی؟ این که بیشتر قلبم را جریحهدار میکند و برایم سختتر است....
(امالی صدوق ۱۵۶/۴)
🔗 آن حضرت شب عاشورا بیعت خویش را از اصحابش برداشته و از آنها خواستند که از تاریکی شب استفاده نموده و خود را نجات دهند. حضرت فرمودند: اینها فقط دنبال من هستند و میخواهند مرا به قتل برسانند، کس دیگری مقصودشان نیست.
(مزار ابنمشهدی ۴۹۳)
🔗 هنگامی که سیدالشهداء سلام الله علیه به یاران خویش اجازه بازگشت فرمود، جناب زهیر عرض کرد: آیا فرزند پیامبر را اسیر دست دشمن ببینیم و یاریش نکنیم و جان خویش را نجات دهیم؟؟!
(ارشاد ۹۶/۲)
🌤 مسلم بن عوسجه شمر را با تیر هدف گرفت ولی امام حسین علیه السلام مانع شدند و فرمودند: به او تیراندازی نکن، من نمیخواهم آغازگر مبارزه و جنگ باشم.
(ارشاد ۹۸/۲)
🔗 هنگامی که جناب حر دید لشکر کوفه مصمم است که با امام حسین علیه السلام بجنگد به عمر بن سعد گفت: میخواهی با این مرد بجنگی؟ عمر بن سعد پاسخ داد: آری به خدا...حر کفت: آیا پیشنهادهای او را نمیپذیری؟!عمر گفت: اگر کار دست من بود قبول میکردم ولی ابن زیاد زیر بار نمیرود...حر به سوی امام حسین علیه السلام آمده و عرض کرد:
فدایت شوم ای پسر پیامبر! من همان کسی هستم که نگذاشتم برگردی و مجبورت کردم در این مکان فرود آیی؛ فکر نمیکردم که این قوم پیشنهادهای شما را رد کنند.
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ۵۰۶)
〰️〰️🕌〰️〰️🐫🐪🌤
🔗 کلام دو صحابی جلیل القدر سیدالشهداء سلام الله علیه که با چشم گریان به حضرت عرض کردند: خدا ما را فدایت گرداند...میبینیم که دشمن بر شما احاطه کرده و ما نمیتوانیم شر آنها را از شما دفع نماییم.
(ابصارالعین ۱۳۲)
🔗 و کلام دو بزرگوار دیگر از آنها که به حضرت گفتند: دوست داریم در برابر شما کشته شویم ، و شر دشمن را دفع و از شما دفاع نماییم.
(فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ۵۵۷)
🌤 از سیدالشهداء سلام الله علیه نقل شده که به کوفیان فرمودند: آیا من به جنگ شما آمدم یا شما به جنگ من؟!
(مناقب ۱۰۰/۴)