eitaa logo
شیرینترازعسل ذکرحسین ع
1.3هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.8هزار ویدیو
105 فایل
💚شکر خدا را که در پناه حسینیم ❤️ 💚عالم از این خوبتر پناه ندارد کپی متنهاباذکرصلوات حلال‌و گوارای قلبهای پاک عاشقان سیدالشهدا جانم❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام: 🔷🔸سوگند به خدای علی، در چنین روزگاری حجت خدا در میان آنهاست. در کوچه و بازار آنها قدم بر می دارد و بر خانه آنها وارد می شود. 📙روزگار رهایی ص ٢٢٣ @shirintarinzekr
💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ـ✿﷽✿- اولینــ سلامــ صبحگاهے السّلام علیڪ یا وصـے الحسن و الخلف الحجہ ایها القائمــ المنتظرو المہــدے عجل الله تعالے🌺🍃 @shirintarinzekr
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 😔 صِــلِـه‌ی نوکــری و اجـرِ عَزا میخواهَم بَعد از این فاطِمیه،کرب و بَلا می خواهَم حرم‌کـــرب‌و‌بــلا‌ رویامه🙏 @shirintarinzekr
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 🌷🍀🌷🍀 🌷🍀🌷🍀 ◀ امام صادق عليه السلام فرمودند : اگر نزد خداوند عبادتی بهتر از شکر گزاری در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند ، هر آینه آن کلمه را درباره ی همه ی خلقش به کار می برد . اما چون عبادتی بهتر از آن نبود ، از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود : ( و اندکی از بندگان من سپاسگزارند ) . 📚 مصباح الشریعه ، ص 24 . 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
📒 فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت و گفت هندوانه‌ای برای رضای خدا به من بده فقیرم و چیزی ندارم ... هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد و هندوانهٔ خراب و بدرد نخوری رابه فقیرداد. فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد! مقدار پولی‌که‌به همراه‌داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه‌پولم به من هندوانه ای بده... هندوانه فروش هندوانه خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد. فقیر هر دو هندوانه‌را روبه آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین... ( این هندوانه خراب را بخاطر تو داده و این هندوانه خوب را بخاطر پول...! ) @shirintarinzekr
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بریم کربلا؟! صلی الله علیک یا اباعبدالله... صلی الله علیک یا اباعبدالله... صلی الله علیک یا اباعبدالله... @shirintarinzekr
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 اشکی که بر حسین ریخته می شود به والله ذره ذره ی وجودِ انسان را پاک میکند! و اگر را نداشتیم ما را به هیچ صراطی آبادانی نبود! @shirintarinzekr
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💢آیا یاران امام زمان(ع) خودشان می‌دانند که جزو ایشان هستند؟ مستندی وجود ندارد که یاران آن‌حضرت از این مسئله داشته باشند. اما روایاتی وجود دارد ناظر به اینکه آنان بدون وعده و هماهنگی قبلی به ناگاه در یک‌جا جمع می‌شوند. شاید بتوان از این روایات استنباط کرد که آنان اطلاعی از جایگاهشان به عنوان سرباز ویژه امام عصر(عج) ندارند. البته، یاران معصوم حضرتشان – مانند حضرت عیسی(ع) – باید از جایگاه خود مطلع بوده و به اذن و اراده الهی از این قضیه با خبر باشند. 📚بحارالانوار، ج 51، ص 58 @shirintarinzekr
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 . تفاوت است بین آنکه راهش از کرب و بلا می گذرد و آنکه دلش در مسیرِ گناه صعود و سقوط می کند ... اما ... لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ برای آن گنه کارِ پشیمان ، همیشه به مثابه گذرگاهی بوده است که او را ، از می رساند ، و چه رحمتی بهتر از حسین بن علی(ع) که خود ، کربلا را رقم زده است ... . بالحسینِ... الهی العفو... ... @shirintarinzekr
🕊 خدا باهامون حرف داره ...🕊 💫ممنون که اومدی به حرفهایم گوش کنی.... چقدر دلم برای حرف زدن با تو تنگ شده بود..... چقدر منتظر بودم تا صدایم کنی و از ته دل با من سخن بگویی.... ❗️سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2) ❕افسوس که هر کس را بر تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را، که مرا به سخره گرفتی. (یس 30) ❗️وهیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4) ❕ پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی . ( احزاب 10) ❗️تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118) ❕ وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی . (انعام 64-63) ❗️ این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83) ❕ آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت را؟ (شرح3-2) ❗️غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59) ❕پس کجا می روی؟ (تکویر 26) ❗️ پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50) ❕چه چیز،جزبخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6) ❗️مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48) ❕من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کارادامه می دهم. (انعام 60) ❗️من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3) ❕برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 29-28) ❗️ تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54) @shirintarinzekr
📣 ✍حاج اسماعیل دولابی (ره) : خداوند فرمود: هرچه دیدی هیچی ! من هم هرچه دیدم هیچی . یعنی تو در مصائب باش و چیزی نگو، منم در چیزی نمیگم. ✔️هرچه درد را آشڪارتر ڪنی، دوا دیرتر پیدا میشود.اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت میدهد. باید را ڪنترل ڪنی ولو اینڪه به تو سخت بگذرد. چون با بیانش مشڪلاتت رو چند برابر میڪنی.... @shirintarinzekr
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃❤️ سازمان هواشناسی هرچی میخواد بگه، بگه...! 🍃❤️من میگم اگه ♡"خدا"♡ 🍃♥️ تو زندگیمون نباشه، هــــوامون پسه... امروز‌خدا‌روتو‌وجودمون‌حس‌کنیم❣ @shirintarinzekr
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
👈ویژه بانوان متاهل👉 ❤عشق بورزیم بی بهانه و چشمداشت❤ بانو توکه زهرایی باشی👌 مردت را علوی خواهی کرد... نکات همسرداری مطابق با آموزه های دینی،نکات تربیت فرزند،رمانهای مذهبی و واقعی و عاشقانه ها و ... @zendegiasheghane #خانواده
از دور سلامی و تو از دور جوابی... این فاصله انگار نه انگار زیاد است... صلی الله علیک یا اباعبدالله @yarooghaye
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💢 آنچه که حاکمان و در می بایست رعایت کنند. ✅امام صادق(ع) : سه چیز است که بر زمامدار واجب است درباره خواص و عوام رعایت کند: پاداش نیکوکار را به نیکی دادن تا رغبت مردم به کارهای نیک افزون شود پوشاندن گناهان گناهکار، تا توبه کند. ایجاد مهر و الفت میان همه مردم از طریق احسان و رعایت انصاف و عدالت 📚تحف العقول ، صفحه ۳۱۹ @yarooghaye
👈مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) : هر گرفتاری و ناراحتی که به سراغ انسان می آید ، حتّی دردسر و یا پای انسان به سنگ می خورد ، اثر گناهانش هست... 📕 باده گلگلون ، ص ۱۱۲ @yarooghaye 🍃🌼
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 📝 تحریف‌گری متون دینی📝 آن گونه که «قرآن کریم» از طایفه‌ی یهود خبر داده، مردمی هستند اهل تحریف و دست اندازی در معارف و حقایق. نه خودشان و نه احدی از مردم نمی‌توانند در داستان‌های تاریخی به نقل یهود اعتماد کنند؛ چون هیچ پروایی از تحریف مطالب ندارند و این رسم و عادت دیرینه‌ی یهود است که در معارف دینی، در هر لحظه به سوی سخن و عملی منحرف می‌شوند. 📍 «اهل کتاب ـ به جز اندکی از آنها ـ پیمانشان را شکستند، لعنتشان کردیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم.» کلمات را از معنی خود منحرف می‌سازند و از آن پندی که به ایشان داده شده بود، بهره‌ی خویش فراموش کردند... »📍 📛 به طور کلّی تحریف «تورات» به دو طریق تحریف لفظی و تحریف معنوی صورت گرفته است. تحریف لفظی خود چند نوع است که عبارتند از: ـ تحریف به کاستی؛ ـ تحریف با افزودن؛ ـ تحریف با تغییر یا جابه‌جایی کلمه‌ها؛ ـ تحریف معنوی که همان توجیه، تفسیر و تأویل فاسد تورات است. ⭕️ رسوخ اسرائیليّات در فرهنگ اسلامی در ابعاد گسترده‌ای چه در حوزه‌ی فرهنگ و چه سیاست اثرات عمیقی از خود باقی گذاشت. به طوری که اثرات آنها در طول چهارده قرن در اندیشه‌ها و نوشته‌های مختلف تفسیری، تاریخی، کلامی و فقهی باقی مانده است. ⚠️ از آنجا که از صدر اسلام تا زمان عالم‌گیر شدن آن همواره یهودیان بیش از سایرین با مسلمانان معاشرت داشتند و از نظر تعداد هم بیش از هم‌قطاران خود بودند، بدین جهت ـ در مقایسه با مسیحيّت و سایر فرقه‌ها ـ بیشترین تأثیر را در تفاسیر (و سایر منابع اسلامی) بر جای گذارده‌اند. ❎ از اوّلین کسانی که در زمینه‌ی نشر فرهنگ یهود در میان مسلمانان فعّالیت کرد، عبد‌الله بن سلام از احبار یهود بود که در زمان پیامبر(ص) اسلام آورد. وهب ابن منبه و کعب الاحبار نیز از دیگر جاعلان روایت بودند. ❎ کعب‌ الاحبار با نفوذی که در خلیفه‌ی دوم داشت، او را از نوشتن احادیث رسول(ص) بازداشت. همین افراد و دیگر یهودیان نو مسلمان بودند که بسیاری از داستان‌های «تلمود» را در احادیث اسلامی وارد نمودند و به این ترتیب آنها در شمار علم تاریخ مسلمانان در آمدند. 📚📚 منبع: کتاب اخلاق یهودی و تمدّن غربی. از سری انتشارات هلال. 📍 برای تهیه اثر به لینک‌های زیر مراجعه کنید: ✅ یاران شاپ: yon.ir/riCZD ✅ فراکتاب: yon.ir/YGBTU ✅ کتابراه: yon.ir/BhHUR ✅ پاتوق کتاب: yon.ir/Jse78 @yarooghaye
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔓 کتمان حقیقت 🔓 👈 خداوند در قرآن می فرماید: 💠 گروهی که ما بر آنها کتاب فرستادیم «یهود و نصاری» حقّانیت او را به خوبی می‌شناسند، بدان گونه که فرزندان خود را؛ ولکن گروهی از آنان از راه عناد، حق را کتمان می‌کنند در صورتی که به آن علم دارند. 📍 «أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّیثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَّ يِقُولُواْ عَلَی اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِیهِ...؛ آیا از ایشان پیمان نگرفته‌اند که درباره‌ی خدا جز به راستی سخن نگویند: حال آنکه آنچه در آن کتاب آمده بود، خوانده بودند.»📍 ⭕️ در آیه‌ی زیر نیز به صورت صریح و موجز، هم به پنهان‌کاری (کتمان حقایق) و هم دین فروشی، آن هم در مقابل بهایی اندک، توسط اهل کتاب اشاره شده است: 📍 «و هنگامی که خدا از کسانی که (اهل کتاب) کتاب به آنها داده شده پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید، ولی آنها آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند و چه بد متاعی می‌خرند.» 📍 ⭕️ و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «ای اهل کتاب (یهود و نصارا) چرا حق را با باطل مشتبه می‌کنید و حقیقت را پوشیده می‌دارید؛ در حالی که می‌دانید؟» 📚📚 منبع: کتاب اخلاق یهودی و تمدّن غربی. از سری انتشارات هلال. 📍 برای تهیه اثر به لینک‌های زیر مراجعه کنید: ✅ یاران شاپ: yon.ir/riCZD ✅ فراکتاب: yon.ir/YGBTU ✅ کتابراه: yon.ir/BhHUR ✅ پاتوق کتاب: yon.ir/Jse78 @yarooghaye
یڪ عمر گریہ ڪردی و گفتےفقط حسین هـربار بـےقـرارے ِ زینــب تـو را شڪـست @yarooghaye 👆کانال تشنگان کربلا👆
💔 نفسش سخت گرفته ست، به آغوش بکش نوکرِ خسته ی رنجورِ بهَم ریخته را...😔 @yarooghaye 👆کانال تشنگان کربلا👆
🌷 خوشا آن غریبے ڪه یارش تو باشے قرار دل بےقرارش تو باشے خوشا آن گدایے ڪه تنهاے تنها ڪنارے نشیند ڪنارش تو باشے ♥️ @yarooghaye
هرشب یک قسمت از زندگی نامه شهید ابراهیم هادی در کانال قرار داده میشه 🌹 🌹 @yarooghaye🌹
🌴تشنگان کربلا۲🌴: ☘️ سلام بر ابراهیم ☘️ 💥قسمت یازدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد. 🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود! ٭٭٭ 🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. 🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! 🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟ گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند. ٭٭٭ 🔸در باشگاه بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند! 🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري! به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت. 🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد! به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد! بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما مييايم تا ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟! 🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه . اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين. ٭٭٭ 🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! 🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. 🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: 🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. 🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي و نمازخوان که محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🌹 @yarooghaye🌹
🌴تشنگان کربلا۲🌴: نثارروح بلند و مطهر شهید هادی عزیز صلوات🌹🌹🌹🌹🌹
🌴تشنگان کربلا۲🌴: ▪️•◾️•▪️ ❂ 🌹 جای زهرا ، بعد زهرا ، مثل زهرا مادری هر چه مادر هست قربان چنین نامادری #١٨٤ـ ▪️ @yarooghaye