eitaa logo
بینش مطهر || مطهَرین
2.2هزار دنبال‌کننده
898 عکس
177 ویدیو
78 فایل
دبیرخانه بینش مطهر استان قم ✔کانال جامع اندیشه های شهید مطهری ✔برگزاری دوره های معرفتی کاربردی مکان:قم شماره تماس 09193533133 ادمین تبادلات و راهنمایی : @binesh_qom @H_sami84 : مسئول شعبه ⭕انتشار مطلب باذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻با توجه به آموزه های کتاب و بینش مطهر، موسسه بینش مطهر اهتمام ویژه ای برای مراسم اربعین دارد. 🔻همه که تاکنون در مراسم اربعین شرکت نکرده اند و مایلند امسال در این مراسم جهانی حضور یابند لکن بخاطر بالابودن هزینه ها و مسائل مالی از سفر بازمانده اند اطلاعات خود را برای ما ارسال کنند تا کمک هزینه هر نفر 500 هزارتومان برایشان واریز گردد. 👌🏻طبیعی است که با ترتیب اولویت هدیه ها اهدا می گردد. 🔻مشخصات افراد را به شرح ذیل به آیدی 🆔 @H_SAMI84 ارسال نمایید: *نام، نام خانوادگی *شماره تماس * کدملی *شماره مرحله بینش مطهر * نام شهرستان * تصویر گذرنامه @bineshemotahar_qom بینش مطهر استان قم
🎙 🔰 هدف اصلی امام حسین مبارزه با ظلم و جهل مردم بود مهمترين علت شهادت امام حسين و مهمترين علت گرويدن مردم به امويان، جهالت مردم بود. ما مى‏ دانيم که امام حسين با يزيد مبارزه نمى ‏كرد؛ او بالاتر از اين بود كه هدفش شخص و فرد باشد؛ هدف او اصولى و كلى بود. درحقيقت امام حسين با ظلم و جهل مبارزه مى ‏كرد، چنانكه در زيارت به ما تلقين و تعليم كرده ‏اند كه هدف اين مبارزه از بين بردن جهل و گمراهى است چنانكه در است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ» «1» . اكنون توضيح مى ‏دهم كه مقصود از جهالت مردم اين نبود كه چون مردم بى‏ سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتكب چنين عملى شدند و اگر درس خوانده و تحصيل كرده مى ‏بودند، اینچنین نمى ‏كردند. نه، در اصطلاح دين «» بيشتر در مقابل «» گفته مى‏ شود و مقصود آن است كه مردم بايد داشته باشند، و به عبارت ديگر قوّه تجزيه و تحليل قضاياى مشهود و تطبيق كليات بر جزئيات است و اين چندان ربطى به سواد و بى ‏سوادى ندارد. علم، حفظ و ضبط كليات است و عقل قوّه تحليل است. به عبارت ديگر امام حسين شهيدِ فراموشكارى مردم شد، زيرا مردم اگر در تاريخ پنجاه شصت ساله خودشان فكر مى ‏كردند و قوّه تنبّه و استنتاج و در آنها مى ‏بود و به تعبير كه فرمود: «‏_عُقولِكُمْ» اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع مى‏ كردند و جنايتهاى ابوسفيان و معاويه و ابن زياد در و خاندان اموى را اصولًا فراموش نمى ‏كردند و گول ظاهر فعلى معاويه را نمی خوردند، اینچنین نمی شد. مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏17، ص451 @bineshemotahar_qom بینش مطهر استان قم
🎙 🍂از خیل زائرین اربعینت جا مانده‌ایم اما... به تو از دور سلام🍂 🔰رمز ماندگاری یک پیام 🚩امام حسین علیه السلام خودش را روی صفحه لرزان هوا ثبت کرد ولی چون توام با خون و رنگ قرمز بود، در دل ها حک شد. ▪️امروز شما میلیون‌ها افراد از عرب و عجم را می‌بینید که پیام امام حسین را می‌دانند: إنّی لا اَرَی الْمَوْتَ اِلّا سَعادَةً وَلَا الْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً * ▪️آنجا که انسان می خواهد زندگی کند ننگین، آنجا که می خواهد زندگی کند با ظالم و ستمگر، مرگ هزاران بار بر این زندگی ترجیح دارد... این، است ▪️پیام ایشان روی صفحه لرزان هوا، چرا باقی ماند؟! چون فوراً منتقل شد روی صفحه دلها؛ روی صفحه دل ها آنچنان حک شد که دیگر محو شدنی نیست. *بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱ ۹۹ 📚برگرفته از کتاب 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @bineshemotahar_qom کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
🏴ذکر مصیبت به مناسبت اربعین ◼️💢اگر واقعا آرزو داشته باشیم که ای کاش همراه امام حسین بودیم، در جانبازی و فداکاری آنها شریک هستیم.💢 🎙[در اولین اربعین، جابر بن عبدالله انصاری که همراه عطیه به زیارت مرقد امام حسین (ع) و اصحابش رفته بود یک نوع ذکر مصیبتی کرد. سلام کرد و سلام کرد، سلام دوستانه‌ای. بعد یکمرتبه فریاد کرد: حبیبی یا حسین! محبوبم! عزیزم! حسینم! چرا جابرت، غلامت، نوکر قدیمی‌ات تو را سلام می‌کند و جواب سلامش را نمی‌دهی؟! بعد خودش به خودش جواب داد : جابر چه می‌گویی؟! آیا نمی‌دانی با حبیبت حسین چه کردند؟! آیا نمی‌دانی میان سر حسین و تن حسین جدایی انداختند؟! عجیب است! نوشته‌اند این پیرمرد اعمی و نابینا به چشم سر و بینا به چشم دل، همین طور که سلام کرد و گفت: «سلام بر تو ای حسین و سلام بر این ارواحی که دور تو هستند» سرش را گردش داد، گویی می‌بیند ـ و می‌دید ـ همه ارواح مقدسی را که در آنجا بودند، مخصوصا ارواح اصحاب اباعبدالله را. بعد جمله‌ای را که ما به لفظ می‌گوییم، 🕊😭او از صدق دل گفت که: شهادت می‌دهم که اگرچه ما نبوده‌ایم ولی با شما هستیم. 〰😔عطیه تعجب کرد و بعدا از او سؤال کرد: جابر تو چه گفتی؟ آیا ما با اینها شریک هستیم؟ ما که نبودیم تا مانند اینها جانبازی و فداکاری کنیم؛ چطور تو می‌گویی که ما با اینها بودیم؟! ◼️فرمود: نه، ما با اینها بودیم، چون خدا خودش می‌داند که ما این حرف را از صدق دل می‌گوییم. اگر برای من مقدور می‌بود و اگر من می‌بودم، از صدق دل می‌گویم که مانند اینها جانبازی می‌کردم. یا لَیتَنی کنْتُ مَعَک فَاَفوزَ فَوْزآ عَظیمآ. ما این جمله را به لفظ می‌گوییم، اما از لفظ تا حقیقت هزار فرسنگ است. جناب جابر چنین شهادتی داد و چنین زیارت سوزناکی به همراه عطیه کرد، زیارتی که موفق شد به صورت رسمی یعنی با همه آدابش انجام بدهد؛ غسل کند، جامه نو و پاکیزه به تن کند و بدن خودش را خوشبو کند و بیاید زیارت جانسوزی بکند. اما من برای اباعبدالله زیارت دیگری سراغ دارم که مانند زیارت جابر، رسمی و همراه با آداب نیست، چون شرایط فراهم نبود؛ زائر نه قبلا غسل زیارت کرده بود و نه جامه تازه پوشیده بود و نه بدن خودش را به سُعْد خوشبو کرده بود، 😭 اما قطعا از زیارت جابر جانسوزتر است و آن، زیارت خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها در روز یازدهم محرم است. وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللهِ اِلّا ما مَرَرْتُمْ بِنا عَلی مَصْرَعِ الْحُسَینِ. وقتی که اسرا را سوار بر آن شترهای بی جهاز کردند و خواستند به طرف کوفه حرکت بدهند، خودشان آنها را قسم دادند به حق خدا و گفتند حالا که می‌خواهید ما را ببرید، پس ما را از قتلگاه ابا عبدالله عبور بدهید. این تقاضا اجابت شد. تا اسرا را آوردند از کنار اجساد شهدا عبور بدهند بی‌اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند. زینب سلام الله علیها با اینکه یک پسر شهید دارد اما از پسر خودش یاد نمی‌کند، رفت بدن مقدس ابا عبدالله را پیدا کرد. فَوَجَدَتْهُ جُثَّةً بِلا رَأْسٍ عارٍ عَنِ اللِّباسِ. و لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین. 🔳قسمتی از روضه شهید مطهری در سال ۱۳۵۱ @shmotahari کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
شهیدمطهریروضهاربعین.mp3
7.71M
🏴ذکر مصیبت اربعین با صوت شهید مطهری 🖤اَلسلامُ علی الحُسین 🖤وعلی علی بن الحُسین 🖤وَعلی اُولادالـحسین 🖤وعَلی اصحاب الحسین @shmotahari کانال جامع اندیشه های شهید مطهری
◼️جابر بن عبدالله اولین زائر امام حسین در روز اربعین 🎙 : ▪️آنچه که به اربعین ارزش می‌دهد مسئله زیارتی بودن اربعین است و دیگر مسئله اولین زائر امام حسین است که جناب جابر بن عبدالله انصاری باشد. ▪️جابر اواخر عمر از چشم نابینا شده بود و عمر طولانی کرد. امام باقر را درک کرد (البته امام باقر در ایام کربلا حضور داشته‌اند) و خودش روایت می‌کرد که پیغمبر اکرم به من فرمود که تو فرزندِ فرزندم حسین را درک خواهی کرد و هر وقت او را درک کردی سلام مرا به او برسان. ◼️من نمی‌دانم در ایام عاشورا جابر در کجا بوده است، در مدینه بوده یا جای دیگر، ولی به هر حال نابینا بود و عاجز و قهراً جهاد از او برداشته شده بود.  ◼️جابر وقتی که شنید اباعبدالله علیه‌السلام شهید شده است با مرد دیگری ـ که بعضی گفته‌اند غلامش بوده است ولی محققین گفته‌اند غلام نبوده بلکه او هم از روات احادیث بوده است ـ به سوی کربلا حرکت کردند. (چون جابر نابینا بود، او هم همراه جابر حرکت کرد.) وقتی رسیدند، جابر اولین کاری که کرد این بود که رفت در فرات غسل کرد. ⬅️این دستور زیارت امام حسین از پیغمبر به او رسیده بود، برای اولین بار می‌خواست این دستور را عمل کند و لهذا خیلی با ارزش است. او اولین کسی است که موفق به زیارت قبر مقدس حسین بن علی علیه‌السلام شد، مخصوصاً با آداب و تشریفات.  آن شخص می‌گوید که جابر با خودش لباسهای پاکیزه هم آورده بود. رفت در فرات کرد. بعد آن جامه‌های پاکیزه‌ای را که آورده بود پوشید. یک گیاه خشکِ پودر شدة هم داشت، آن را هم به خودش مالید و معطر شد. بعد در حالی که و آهسته آهسته قدم برمی‌داشت و من دست او را گرفته بودم آرام آرام ـ همین‌طور که آداب زائر است ـ می‌آمد و هر یک گام که برمی‌داشت یک خدا می‌گفت تا اینکه آمد و آمد و او را آوردم نزدیک قبر مقدس ابا عبدالله علیه‌السلام. حالِ جابر در این جا دیگر منقلب شد.  ◼️می‌گوید مثل کسی که در عالم معنا می‌بیند، با اینکه چشم ظاهرش نابینا بود یک نگاهی به اطراف کرد و به همه ارواحی که در این جا حضور دارند کرد. به اصحاب اباعبدالله یک یک سلام کرد و بعد با جرأت گفت که ای کاش ما با شما بودیم ولی اگرچه ما با شما نبودیم، در اجر شما با شما شریک بودیم. گفتم: یا جابر! این چه حرفی است که تو می‌زنی؟ چطور ما با آنها شریک هستیم؟ گفت: چون خدا خودش می‌داند که اگر من می‌توانستم، کوتاهی نمی‌کردم. سلام داد به اباعبدالله علیه السلام ولی چون خودش را پیرْ غلام این خانواده می‌دانست، یک وقت فریاد کرد:  حبیبی یا حسین‌، حبیبی یا حسین! دوستم، دوست عزیزم، محبوبم، حسینم! من نوکر و ارادتمند تو جابر هستم. جواب این نوکر خودت را بده. بعد شروع کرد برای خودش روضه‌خوانی کردن. گفت حبیبم حبیبم! من تو را معذور می‌دارم از جواب، می‌دانم میان سر مقدست و بدنت جدایی افتاده است.    📚فطرت و تربیت ، ص۵۱ ------------------•[]💠[]•--------------- https://eitaa.com/joinchat/2767650840Cd17f406221 کانال جامع اندیشه های شهید مطهری