eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
209 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#زمینه_احساسی #امیر_المومنین_علی_علیهم_السّلام #حاج_امیر_کرمانشاهی   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.co
بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا  وایسیم و فقط تماشا کنیم و بعد  شبونه راه بیفتیم کربلا  یه گوشه کنار به ما جا بده  ما رم دم ایوونت راه بده  یه نجف امشب به ما بده  بعدشم یه کربلا بده  تنگ دلم برای انگور ضریحت  چیکار کنم اینقد ازم دور ضریحت  والا که از دوری دلم میپوسه مولا  کرب و بلا دست تو رو می بوسه مولا  علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم ....  بریم حرم کنار دسته ی پاکستانیا  حسابی که سینه زدیم بشینیم فقط  ضریحو خوب ببینیم رفقا  خواب و خیال شده کربلا  انگار محال شده کربلا  فکر نمی کنی بسه دوریمون  خب دو سه سال شده کربلا  حق نمیدی بهم اگه کلافه هستم  برای من سخته بگی اضافه هستم  اینجوری پیش بره میدونم که میمیرم  یه کاری کن برام یه کم آروم بگیرم  علی جانم علی جانم علی جانم .....  یه گوشه کنار به ما جا بده  ما رم دم ایوونت راه بده  یه نجف امشب به ما بده  بعدشم یه کربلا بده  تنگ دلم برای انگور ضریحت  چیکار کنم اینقد ازم دور ضریحت  والا که از دوری دلم میپوسه مولا  کرب و بلا دست تو رو می بوسه مولا  علی جانم علی جانم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
ای ابر خطا پوش . سرتا پا خطایم راهم داده ای تا . مهمانی بیایم بین بنده هایت . آلوده ترینم آمدم نزول . رحمت را ببینم یا رب یا الهی می لرزد صدایم . از ترس قیامت می خوانم دعارا . با اشک ندامت مُشتم وا نکردی . ستار العیوبی تو نگفته دردم . می دانی به خوبی یارب یا الهی شرمنده ز رویِ .صاحب الزمانم می دهم سلامش . با اشکِ روانم گشته از غریبی . آواره به صحرا نورش در قنوتم . می تابد سحرها العجل ای آقا روزه دار ِ زهرا با گریه دلِ شب . رنگ و بو گرفتم بادعای زهرا . آبرو گرفتم خواهم حاجتم را . از حیدر بگیرم روبروی ایوان . در نجف بمیرم حیدر یا علی جان تنها ثروت من . این در عالمین است ای مردم بدانید . اربابم حسین است خوبی های آقام . از یادم نرفته در هرغم حسین جان . دستم را گرفته اربابم حسین جان در شب‌های جمعه . آید ناله بر گوش مادر جسم بی سر . می گیرد در آغوش می گوید بنی . باقدی خمیده می بوسد به گریه . رگهای بریده ای غریب مادر خیلی اذیتم کرد . عریان کردن تو می چینم به روی دامانم تن تو ای خوش قدم بالا . خیلی کم شدی تو با رمل بیابان ها درهم شدی تو ای غریب مادر دارم خاطراتی . با موی سر تو دست ِ قاتل افتاد . قلب مادر تو بی وضو نکردم . شانه گیسوانت جای بوسه خورده . نیزه بر دهانت ای غریب مادر   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#مناجات #شب_نوزدهم_ماه_رمضان #حاج_سید_رضا_نریمانی
شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه هر عبد پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت دست خط علی امروز به تقدیر من است سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت من شب قدر فقط کرببلا میخواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربت جانان برداشت موقع ذبح سرش در بغل زهرا بود شمر سر را به غضب از روی دامان برداشت دوسه روزی بدنش روی زمین ماند ولی دشت را بوی خوش آن تن عریان برداشت   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
3. شکر خدا.mp3
8.43M
: شکر خدا که نام علی در اذان ماست ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست ذکر علی عبادتِ مختصِ شیعه است این اسم اعظم است که وِرد زبان ماست از ” یاعلی ” زبان و دهان خسته کی شود ؟ اصلا زبان برای همین در دهان ماست دنیا و آخرت بخدا نیست جز علی بغض علی جهنم و حًبش جنان ماست ما را گمان کنم ز علی آفریده اند عشقش سِرشته در گل ما , بند جان ماست ما شیعه زاده ایم , خدا را هزار شکر این شیعه زادگی شرف خاندان ماست ما عاشق علی شده ایم و بدون شک این هم ز پاکدامنی مادران ماست شاعر :   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#شهادت_حضرت_علی_ع #شب_نوزدهم #روضه #حاج_منصور_ارضی
سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه سمت مسجد میرود آرام ،بی کوثر علی جای زهرا خالی است ،آری اگر که زنده بود مطمئنن راه را می بست زهرا بر علی ابن ملجم لعنت الله علیه از پشت زد چون که می دانست هستی تو یل خیبر علی آقا وارد مسجد شد ، یک یک همه خوابیده های در مسجد رو بیدار کرد ، میخواد بگه آی کسایی که اومدید مسجد ، علی بیدارتون کرده ، یا بر حق علی می جنگید یا با علی هستید ... یا با عملت شمشیر به علی میزنی ... همه خواب ها رو بیدار کرد ، حتی اون ملعونم بیدار کرد ، اشاره کرد به رو نخواب که این خواب شیاطینه ، خوابیده بود تا شمشیر معلوم نشد ، آقا ممنونتیم همه رو هر شب از اول ماه رمضان بیدارمون کردی ، شب نوزدهمم ما رو بیدار کردی آوردی در خونه خدا ... خوش به حال اونایی که از امشب دیگه دنبال امیر المومنین ، هر چی وسیله ی گناه دارن، میریزن بیرون ، خدا کلام منو اول در خودم موثر قرار بده بعد هم در این عزیزان ، یا امیرالمومنین ، یا امام المتقین ، یکم دیگه روضه بخونم گریه کنی ، بهترین اعمال امشب اینکه سلام بر حسین بدی یا بری کربلا ... به حق الحسین الهی العفو ...." گفت غروب شد ، امشب نوبت من بود بابام مهمان من بود، این آخرین مهمانی زینبه ، چون بعضی ها قائل به این هستند ، ام کلثوم هم زینب بوده ، یعنی زهرا یه دختر داشته ، هی نگاه کرد به صورت باباش ..." مغرب شد دید به نماز ایستاد ، اما هی میره تو صحن حیاط به آسمون نگاه میکنه ، دست میکشه به محاسنش ، بابا امشب که خونه ی ما نوبتت شده ، همش گریه می کنی ... تو منو کشتی بابا ... مادرم تو چهارسالگی منو کشت ، امشب چته بابا به من بگو ... اخه من زینبم ..." خودت گفتی ام المصائبم ، پیغمبر تو دو ، سه سالگی به من گفت تو ام المصائبی ، حضرت فرمود صبر کن زینب جان ...؛ گفت مناجات سر شبش تموم شد ، سفره پهن بود نشست کنار سفره ؛ دیدم هی به غذا نگاه می کنه (غذا چیه؟!!) یه طرف نان جو و کمی نمک ، خوب آقا پیر شده بود دیگه گفتم امشب عشقمه ، براش یه ذره شیر خریده بودم از پولی که داشتم ؛ یه کمی شیر خریدم سر سفره گذاشتم گفتم نون رو بزنه تو شیر بخوره . یه مقدار نگاه کرد به من گفت فقط سوال منو جواب بده ؛ گفت تا حالا دیدی بابات سر سفره ای بشینه که دو جور خورشت باشه؟! یعنی یه طرف شیر یه طرف نون و نمک " گفتم خوب بابا ؛ نون و نمک و آمدم بردارم ، گفت به جان زینب همینو بزار باشه شیر رو بردار ..." آقاجان خوب کاری نکردی ، شیری که زینب دخترت آورد نخوردی " اون وقت فردا شب ... سیصدتا یتیم با ظرف شیر میان ... باشه آقا ... لااقل دل زینبتو به دست می آوردی ... چی بگم ..." گفت یه لقمه خورد ، بقیه ی سفره رو جمع کن ببر ، مشغول نماز شد فهمیدم یه خبراییه امشب هیچ شبی اینطوری گریه نمی کرد ... هی داره نگاه به آسمان میکنه ، هی میگه *انا لله و انا الیه الراجعون ... عرش هم لرزید از فزت و رب الکعبه ات داغدار فاطمه ، راحت شدی آخر ، علی ... قاتلت شمشیر زهر آلود دشمن نیست نیست قاتلت در اصل ، قنفذ بود و میخ در علی