#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
یاس ها با افتخار از بودنش دم می زدند
روی زخم غربتش با بوسه مرهم می زدند
کوچه دلگیر از غم نامردمی ها گریه کرد
لحظه هایی که لگد بر یاس خاتم می زدند
کاش باران میزد آنجا آتشی بر پا نبود
آن دمی که شعله بر جسمی مکرم میزدند
میخ،خاری می شود بر غنچه ای که جان سپرد
در میان ضربه هایی که دمادم می زدند
قدسیان از حجم این غم در تلاطم مانده اند
هم صدای نی،نوای درد و ماتم می زدند
در غروبی شیشه ی عطری سرش گم می شود
از همان دم ،عاشقان عطر محرم می زدند
#راضیه_کارگر_برزی
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
عزیز من چه شده دست بر کمر داری
گذشته نیمه ای از شب هنوز بیداری
دوباره پیرهنت پر ز خون شده مادر
برای شستن این جامه درد سر داری
دعا نکن اجلت زودتر از من برسد
فقط بگو چه کنم تا که دست برداری
سه ماه گوشه این خانه بستری هستی
سه ماه میشود اما هنوز بیماری
اگرچه زخم تو را شسته ام ولی انگار
به باغ پیرهنت باز لاله میکاری
به یاد محسن خود باز میروی از حال
زیاد فکر نکن مادرم نکن زاری
تن تو آب شده بی رمق شده اما
هنوز عین سپاه علی علمداری
همین که قوت قلب پدر شدی کافیست
نیاز نیست بگیری به دوش خود باری
سه ماه میگذرد از اصابت مسمار
ولی دوباره از این زخم خون شده جاری
#سهیل_عرب
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
206K
#نوحه #زمزمه #بعد_از
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
ای گل باغ عترت،بی تو علی غریب است
از سوز داغ هجران،بی صبر و بی شکیب است
گل علی یا زهرا۴
بی تو به خانه ی من،یا فاطمه صفا نیست
جز نام تو یا زهرا،بر لب من نوا نیست
گل علی یا زهرا۴
علی غریب و خسته،با این دل شکسته
با اشک و ناله و آه،به یاد تو نشسته
گل علی یا زهرا۴
ای در ناب حیدر،گشتم غریب و تنها
گردیده اشک و ناله،مونس من به شب ها
گل علی یا زهرا۴
بود و نبود حیدر،یاس کبود حیدر
شرر زده غم تو،در تار و پود حیدر
گل علی یا زهرا۴
بعد از تو فاطمه جان،افتاده ام من از پا
ریزد سرشک حیدر،از دیده همچو دریا
گل علی یا زهرا۴
غسل و کفن شدی تو،یا فاطمه شبانه
با دست همسرت شد،دفن تو مخفیانه
گل علی یا زهرا۴
با اشک چشم طفلان،بر لب رسیده جانم
ناله و اشک زینب،برده دگر توانم
گل علی یا زهرا۴
#حاج_رضا_یعقوبیان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مناجات_مهدوی_فاطمی_گریز_به_تحویل_پیراهن_گریز_به_گودال_کربلا😭
السلامعلیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
باز هم بزم عزای مادرت
جان شیرینم فدای مادرت
دیده ات خون شد برای مادرت
آشنای روضه های مادرت....
روضه می خوانی برای جمع ما؟
میکنی با آه خود محشر به پا؟
قطره ام من سوی دریا آمدم
تشنه بین بحر زهرا آمدم
چون یتیمان پیش بابا آمدم
در تب دیدارت اینجا آمدم
ای که بر حال دل ما ناظری
خوب می دانم در این جا حاضری
باید اول تسلیت گویم تو را
در کجای مجلسی، صاحب عزا
در کدامین گوشه ای غرق بکاء
تا به کی پنهانی از چشمان ما
کی به پایان می رسد مهجوری ات
می کُشد آخر مرا هم دوری ات
با کدامین روضه هستی خون جگر
روضه ی کوچه ،جسارت، چل نفر
روضه ی شش ماهه و مسمار در
مادری در بین بستر محتضر
روضه می خوانم برایت با محن
روضه ی پیراهن و چندین کفن
زینب آمد پیش بستر گریه کرد
با وصیتهای مادر گریه کرد
پیرهن را دید یکسر گریه کرد
بی کفن مانده برادر گریه کرد
دخترم وقت وداع آخرش
جای من بوسه بزن بر حنجرش
زینبم سخت است تنها دیدنش
بی حبیب و عون و سقّا دیدنش
بین صحرا ارباً اربا دیدنش
زیر نعل اسب اعداء دیدنش
بر تن بی سر شده سر می زنی
بوسه بر رگهای حنجر می زنی
#علی_مهدوی_نسب_عبدالمحسن
#فاطمیه #حضرت_زهرا #امام_زمان
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#ایام_فاطمیه
#لاله_زار_حیدری
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
در موسم بی یاوری دیدم غم بی مادری
با دیدة از خون تری دیدم غم بی مادری
با چهرة نیلوفری دیدم غم بی مادری
در کودکی با چشم تر هجران مادر دیده ام
بابای مظلومم علی بی یار و یاور دیده ام
گلخانة آل عبا گلزار مردان خدا
در آتشی از کینه ها در غم شناور دیده ام
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
دیدم میان کوچه ای سیلی زدند بر مادرم
رخسار نیلی بر زمین افتان و خیزان شد برم
قلبم گرفت از بی کسی از دورة دلواپسی
من نوجوان نورسی دستش رها شد از سرم
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
از چادر خاکی او خاک غریبی می تکید
از دیدة خونین من اشک عجیبی می چکید
یک لحظه پا شد از زمین اما برای دومین
دفعه زمین خورد و غمین پنجه به درها می کشید
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
روزی دگر آتش زدند کاشانة پر نور ما
حرمت شکستند خانه را آن دشمن مغرور ما
دور از دو چشمان پدر از ضربت دیوار و در
پهلو شکسته منکسر شد مادر مسرور ما
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
هر لحظه جسم مادرم در سوزش و تب می گذشت
دردش فزونی می گرفت هر روز او شب می گذشت
بالین او بودیم همه غرق دعا و زمزمه
آنجا میان ما همه بدتر به زینب می گذشت
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
از دیدن اندوه او خونابه می کردم روان
با گریه های بی صدا می بردم از بابا توان
تا چشم او بر چشم من می خورد و می گفت این سخن
فرزند دلبندم حسن بر عهد بابایت بمان
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
در غربت خاک بقیع گم شد هوای آرزو
شد لاله زار حیدری در هالة ماتم فرو
یک سو عزای مادرم یک سو نوای خواهرم
گردیده بابا حیدرم با کنج عزلت رو به رو
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
آخر شبانه پر کشید تا آسمان ها روح او
پنهان ولی شد در زمین آن پیکر مجروح او
از شرح سوگ مادری از قصة بی یاوری
سوزد زبان سروری از غصة مشروح او
در لاله زار حیدری دیدم غم بی مادری
**
#ایام_فاطمیه ، #نوحه_سروری
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#فاطمه_ای_مادرم
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
مادر غم پرورم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
ای همه جا یاورم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
مظهر مهر و کرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
زینبم من کز اوان کودکی غمباره ام
ای شبانه پر گشوده در غمت آواره ام
یاد پهلوی شکسته تر کند رخساره ام
فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم
در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم
من که بودم کودکی در محفل دامان تو
سرخوش از لطف نوازش گونة دستان تو
در خیال من نمی گنجد غم هجران تو
ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم
داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
کودکانت را رها کردی چرا ای مهربان؟
غنچه های نورست پژمرده اند بی باغبان
مانده بابا در فراقت بی کس و بی همزبان
فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم
در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم
مادرم خانه ندارد رنگ و رویی بعد تو
پر زده شور و نشاط از سینه گویی بعد تو
زینبت وا مانده با بغض گلویی بعد تو
ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم
داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
آسمان دیده ام از ابر ماتم پُر شده
اشک حسرت در صدف های دو چشمم دُر شده
شعلة اندوه به قلب بی قرارم گُر شده
فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم
در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم
رفتی و روزم سیه گردیده چون شب های تار
مثل آتش شعله ور ، مانند ابرم اشکِبار
بی قرارم در فراقت ای عزیز کردگار
ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم
داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
ای مرا الگوی صبر و اسوة مهر و وفا
در جوانی پر گشودی سوی جدّم مصطفا
از چه رویی غسل و دفنت شد شبانه در خفا؟
فاطمه ای مادرم مادر غم پرورم
در همه جا یاورم دیده ز داغت ترم
سروری ، زینب که خود اسطوره ای غم پرور است
همدم بابا ، برادر را انیس و یاور است
مبدأ اندوه او این سوگ و داغ مادر است
ای همیشه یاورم ای فاطمه ای مادرم
داغ جانسوزت نگردد تا قیامت باورم
فاطمه ای مادرم ، مرگ تو هرگز نشود باورم
**@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#واحد
#ایام_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شعر : محمود موجی
اجرا : حاج مصطفی گراشی
باز امشب غصه ها دارم به دل
غصه ای که آتش زند بر آب و گل
باز این دل داغدار فا طمه است
وز مصیبت اشکبار فاطمه است
باز شد شام غریبان علی
غصه شد سر در گریبان علی
از چه ظلمی بی حد و اندازه را
کرده ان بر آل پیغمبر روا
از ستم زهرای اطهر کشته اند
نور چشمان پیمبر کشته اند
گر زبان بگشاید آن دیوار و در
باز گوید شرح ظلم بیشتر
کربلا را پایه ریزی کرده اند
زود پیغمبر ستیزی کرده اند
تازه پیغمبر زدنیا رفته است
تازه از گردون طه رفته است
ناگهان جوری دگر سر باز کرد
ظلم بر آل نبی آغاز کرد
جای عز و حرمت کاشانه اش
شعله ور کردند یکسر خانه اش
بر دل مولا داغی تازه شد
عالم از آن داغ پر آوازه شد
ریسمان بر گردان حیدر زدند
شعله ها بر عزّ پیغمبر زدند
مرتضی امشب پریشان خاطر است
سینه دنیا زغم خاکستر است
حیدر امشب سخت تنها میشود
غصه دار از هجر زهرا میشود
ناله ها دارد حسن زین بار غم
ناله ها دارد حسین از این ستم
اشکریزان بهر مادر زینب است
بعد از این بی سایه سر زینب است
بار الها کن قبول از جمع ما
این عزاداری و این شور عزا
یک نظر زهرای اطهر چاره کن
یک نظر بر موجی بیچاره کن
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah