شوکران:
.
دبیرستان #مختلط!
.
والا من به اینجا دانشگاه نمیگم!
.
دانشگاهامون بیشتر شده دبیرستان های مختلط با دانش آموزانی نابالغ که #دغدغه های زیر بیست سال دارن!
.
شده جایی برای #تلف کردن بهترین سالهای زندگی با مشتی #توهم!
.
توهم کسب #شخصیت!
توهم #باسوادی!
.
شده جایی که با پاس کردن چهار واحد دیفرانسیل و فیزیک و انگل شناسی و مدیریت حق داری به بقیه نگاه عاقل اندر سفیه داشته باشی!
.
شده جایی برای پر کردن کله مبارک با علوم #منسوخ شده شصت سال پیش غرب و سالها استرس و دلهره برای پاس کردن درسهایی که اندک کاربردی نه در آیندت دارن و نه کمالی به کمالاتت اضافه میکنن!
.
جایی که یه نفر با #دانش تک_بعدیش اجازه پیدا میکنه با گرفتن #دکترا از مالزی و #ترکیه و... و نوشتن چهار تا مقاله استاد بشه و باورهای جوونای مردم رو تو همه ابعاد #زندگی از #مذهب گرفته تا سیاست به بازی بگیره!
.
جایی که دولت و خانواده میلیون ها خرج میکنن تا نخبه ترین جوونای مملکتو سَوا کنن و بهتریناشونو بفرستن خارج تا قطعه های جنگنده و موشک تولید کنن که سر خودمون خراب شه!
.
جایی که شده تولیدی پسرهای #افسرده ای که برای فرار از #سربازی و بستن دهن بقیه تخته گاز تا #دکترا میرن و دخترای بی روح و افسرده تری که معتقدن کسب #مدرک بالاتر و ادامه تحصیل اوجب واجبات و #اولویت اول یک زندگی موفقه!
اون هم به اسم #علاقه به #علم!
.
شده جایی که نماز خون و با #حیا و #حجاب و معتقد تحویل میگیره و تحت پردازش چند تا استاد سوپر #لیبرال و فضای آزادش! بی حیا و لجوج و دین ستیز تحویل میده!
.
شده سنگر اول گُنده های مخالفت با اسلام و طرفداران لبخند به دشمنان و ذوب در زورگویان!
.
.
من خودم سالهاس دانشگاهیم ولی واقعیت ها رو باید گفت!
.
پ.ن؛
بفهمیم که شعور و آگاهی و تحلیل چند بُعدی مطلقا ربطی به درجه و مدرک تحصیلی و نحوه بستن #کراوات نداره!
.
پ.ن2؛
خاطره ای زیبا از #پرفسور_سمیعی؛
.
محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش میشود
همسایه ما نیز دکتر جراح است، گاهی که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند.
به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است
#مهم
🔴در مقابل اختلاسها و مشکلات فرهنگی و #اقتصادی، چگونه از نظام خود دفاع کنیم؟؟
✅نظام (جمهوری اسلامی ایران)، یک صاعقه نیست که از آسمان آمده باشد و نیروهای آن نیز ملائک آسمانی نیستند، بلکه خود ما هستیم، بد یا خوب، ضعیف یا قوی، بصیر یا کوتهبین. نظام یک ساندویچ هم نیست که خریداری و خورده شود، بلکه یک هدف والا و اهدافی در راستای آن است و یک چارچوب است، یک تشکیلات هدفدار و برنامهریزی شده میباشد. مردم، از هر قشر و مقامی که باشند، بدنه را تشکیل میدهند، بدنهای که تلاش میکند تا خود را به آن هدف برساند. در میان این بدنه همه گونه انسان یافت میشود، از مؤمن گرفته تا کافر و منافق، از متقی گرفته تا فاسق و فاجر. از سالم گرفته تا بیمار و افلیج...، همگان نیز طی نسلها میآیند و میروند، امام خمینی(ره) نیز میرود، دشمنان آشکار و پنهانش نیز رفته و خواهند رفت. اما #نظام پابرجاست، چون اصولش درست است و مجموعهی بدنه، خواهان و مدافع آن است.
1. در هیچ کجای دنیا به اندازهی ایران، همه چیز و همه کس و همه کار، به معنا و مفهوم «نظام» نیستند. اگر نام #نظام شان را مثلاً «جمهوری دموکراتیک» گذاشتند و یا گفتند نظام اندیشه سیاسی و اعتقادی ما "لیبرال دموکراسی" است، هیچ تخلفی را ناقض آن نمیدانند.
هیچ گاه در در #آمریکا، انگلیس، فرانسه و...، قتل، جنایت، جنگ، خفقان، تورم، بیکاری، #اختلاس، اختناق و...، خدشهای به شاکلهی اصل "نظامشان" وارد نکرده است؛ اما در ایران از #کراوات و پاپیون برخی آقایان گرفته تا ساپورت و مانتو و مدل آرایش مو و صورت برخی خانمها را یک امر کاملاً سیاسی تلقی کرده و مقابل «نظام» میگذارند!! خب این ضعف بینش و بصیرت سیاسی ما و قدرت تبلیغاتی دشمنان ماست...
2. در کدام کشوری تورم، بیکاری، اختلاس و #فساد مقامات، حتی اگر منجر به بازداشت، زندان یا اعدام آنان گردد، یا اعتراض و اعتصاب مردمی، حتی اگر منجر به سرکوب خشونتبار پلیسی آنان گردد، در مقابل اصل نظامشان قرار گرفته است؟! چرا در #جمهوری_اسلامی ایران، حتی #پیاز و #گوجه_فرنگی نیز به مثابهی "نظام" تلقی میشود؟!! در امریکا و اروپا، تقریباً ماهی یک اعتصاب و تظاهرات گسترده بر پا میشود و اغلب نیز به درگیری و خشونت پلیسی میانجامد، اما در ایران اگر هزار نفر به خاطر اخراج یا گرانی یا غیره، اعتراض و اعتصاب کنند، یک انقلاب دیگر فرض میشود و حتی #ترامپ، مرکل، نتانیاهو و... نیز وارد میدان میشوند!!
3. نه کسی کلاهبردار و جانی به دنیا میآید و نه به کسی تضمین داده شده که تا آخرین نفس حیاتش "علیهالسلام" باقی میماند. خواه در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، یا نظام حکومت حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع).
ممکن است یک مسئول، یک رئیس جمهور، به رغم آن که سابقه خیانت، یا مالاندوزی، آن هم از منابع بیتالمال نداشته و اتفاقاً خیلی هم مجاهد و مبارز بوده است، پس از رسیدن به قدرت، در تکبر، حب جاه و ثروت خود خفه شود... ممکن است یک حضرت آیتالله العظمی، فقط به خاطر یک عقده یا حسادت اندک، یا علقهی بیش از حد به همسر و فرزندانش، یک بیبصیرتی ساده و انفعال در مقابل خویشان یا اطرافیان در دفترش، تحت تأثیر قرار گرفته و حتی علیه اسلام، تشیع و ولایت بایستد (آیا کم داشتیم؟)، ممکن است یک جناب بسیار وزین، تحصیلکرده در دانشگاه و حوزه، خدمتگزار و...، با دو تا انتخاب و انتصاب و کمی کف و صوت و هورا کشیدن عدهای کم یا زیاد، خودش شیطان خطرناکی شود و...؛ پس تا دنیا هست و انسان زندگی میکند، این #امتحانات و #ابتلائات وجود دارد. مگر در زمان خود پیامبر و اهل بیت نیز نداشتیم از این موارد!؟
4. اینها و تمامی معضلات و دشمنیها، چه منبع و منشأ داخلی داشته باشند و چه خارجی، ضعفهایی هستند که مرتفع کردن آنها، مستلزم #دفاع_از_نظام است و از نظام دفاع میکنیم تا قدم به قدم این ضعفها برطرف شود و نظام به اهداف و آمالش نزدیکتر گردد.
مملکت و نظام بیرون، عین مملکت و نظام درون خود ماست. آیا ما با این همه ضعف و نادانی که در وجود خودمان هست، دفاع از #اسلام را کنار میگذاریم؟ یا آن که سعی میکنیم ضعفها و گناهان خود را کنار بگذاریم تا بیشتر تجلی اسلام گردیم؟! آیا چون قوای نفس حیوانی در وجود ما هست و گاه بر قوای عقلانی نیز چیرگی هم دارد، یکجا و ناامیدانه عقل را برای همیشه رها میکنیم و تسلیم نفس میشویم، یا سعی میکنیم نفس را به بند کشیده و مهار کنیم و قوای عقلانی را بر مملکت وجود حاکم کنیم؟
بیرون هم همین است. عقل همان " #ولایت " است، نفس همین "قدرت و ثروت" است، و این جنگ همیشه ادامه دارد. اگر دفاع کردیم، خودمان پیروز میشویم و اگر دفاع نکردیم و ناامیدانه تن به ذلت و شکست دادیم، خودمان به هلاکت میافتیم.