شوق پرواز
💥رضا در آخرین مأموریتش در سوریه با یک تله انفجاری توانسته بود تعداد زیادی از داعشیها را به هلاکت
🔸از سال 89 روی سوریه متمرکز شد.
✅ تخصصهای این شهید باعث شده بود تا از وی برای آموزش افسران و فرماندهان سوری دعوت به عمل آید.
#شهید_رضا_کارگر
@shogh_prvz
.
یعنی یه گروه کوچک مسلح باتاکتیک هایی مثل بزن در رو، شبیخون، خرابکاری به یه نیروی نظامی بزرگتر حمله میکنند و بلافاصله فراااارر.
.
📚رضا همواره به دنبال موفقیت و پیشرفت به خصوص در زمینه تحصیل بود.
🎓همیشه به من و بچهها تاکید میکرد که درس بخوانید.
#شهید_رضا_کارگر
@shogh_prvz
.
پشت تمام «شُهَدا» انگار یک شیرزن یا ریحانه ای قوی ایستاده، که اگر نبودند شاید مسیر شهادت برایشان میسر نبود....
.
🌹🍃🌹🍃🌹
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
💛هیچوقت کاری نکردم که رضا از من دلخور شود، با همه سختی ها ساختم، و به هیچ وجه دلم نمی خواست ناراحتش کنم.
✨برای اولین بار که به مشهد رفته بودیم هر دوی ما تصمیم گرفتیم حلقه های ازدواجمان را به آستان مقدس امام رضا (ع) هدیه کنیم تا ضامن خوشبختی ما در زندگی شوند.
🌼 الحق که خود امام رضا ضامن زندگی ما شده بودند و هیچوقت از زندگی با رضا با تمام فراز و فرودهایی که داشت ناراضی نبودم.
✍️همسر شهید
#شهید_رضا_کارگر
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
🌱یک مرتبه رضا جلوی بچهها گفت: «اجازه بده که کف پاهایت را ببوسم.»
تا آمدم پای خود را جمع کنم، کف پایم را بوسید.
🧡گفت: «این عمل را انجام میدهم تا بچهها هم یاد بگیرند.»
🌼از بعدشهادت رضا این رفتار برایمان یک عادت شد.من دست های مادر رضا و مادر خودم را میبوسیدم که بچه ها احترام به بزرگتر را یا بگیرند.
✍️همسر شهید
#شهید_رضا_کارگر
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
🌱تمام تلاش خود را میکردم که هیچگاه مانع رضا نباشم.
🌿سوریه تنها یکی از این موارد است. ما در تمام سفرها، حتی برای ماه عسل پدر و مادر رضا را با خود میبردیم. سه سال در کنار آنها زندگی کردیم.
🍃 آقا رضا حتی برای خریدهای کوچک خود را ملزم میکردند که پدر و مادرشان را بیاورند؛ و من هیچگاه کوچکترین ناراحتی را بروز ندادم. چراکه نمیخواستم مانع خیر باشم و رضا در پیشگاه خداوند پاسخگو باشد.
🍀 خوشحال هستم که خداوند چنین صبری را به من هدیه نموده است.
✍️همسر شهید
#شهید_رضا_کارگر
@shogh_prvz