eitaa logo
شوق پرواز
5.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
321 ویدیو
104 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی به فرماندهی #شهیدسجادزبرجدی «استفاده از آثار شوق پرواز با یک صلوات به روح شهید سجاد زبرجدی» 🔸با شوق پرواز حرف بزن @Shogh_parvaz70 🌿نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
به اهل بیت علاقه خاصی داشت و به ذکر ناد علی خیلی معتقد بود. @shogh_prvz
🔹هر کاری از او می‌خواستیم، حتی اگر سخت بود، با محبت و علاقه زیاد برایمان انجام می‌داد. @shogh_prvz
🔸مرتضی(محمد) بیشتر بابایی بود و به لحاظ کارش از پدرش راهنمایی می‌گرفت. 🤍در کل تودار بود و کار‌هایی که می‌دانست از لحاظ احساسی من را نارحت می‌کند به من نمی‌گفت. 💌 بیشتر اوقات به من زنگ می‌زد یا پیام می‌داد : «مامان ناراحت نیستی»، «زیاد فکر نکن» 🩺به این صورت دائم به فکر سلامتی من بود. ✍️مادرشهید @shogh_prvz
🔸مرتضی(محمد) اوایل زندگی که درآمد کمی داشت، با موتور مسافر کشی میکرد. @shogh_prvz
🌸در زندگی این را درک کرده بودم که بالاخره در هرکجا باید یک نفر مدیر باشد. 🌹 فهمیده بودم که همین تبعییت است که احترام دوطرفه ایجاد می‌کند و هرچقدر بیشتر به مرتضی(محمد) می‌رسم، او هم بیشتر حواسش جمع من می‌شود. ❤️حالا هیچ‌چیز در زندگی برایم شیرین‌تر از رضایت مرتضی(محمد) نبود @shogh_prvz
💞وقتی رسید مثل همیشه، جلوی در ورودی ایستادم به‌استقبالش... 🧋با یک لیوانِ بزرگ شیرپسته پله‌ها را بالا آمد و گفت: «بفرما، این هم یه شیرینی، ویژهٔ عید غدیر.»🍩 😏 گفتم: «فکر نکنی با این خودشیرینی‌ها نمی‌پرسم تا این ساعت شب کجا بودی!!!!»🤨 🥴کمی این‌پا آن‌پا کرد و گفت: «واقعیتش، جلسه که تموم شد، برگشتنی با دوست‌هام رفتیم کافه☕ ازاین شیرپسته‌ها خوردیم🧋. پیش اون‌ها نتونستم بگم یه لیوان هم برای تو بخرم💗. به‌اجبار با دوست‌هام تا نزدیک‌های خونه اومدیم🚶🏼🚶🏼🚶🏼. بعد که جدا شدیم، چون وسیله نداشتم و مسیر ماشین‌خور نبود، مجبور شدم پیاده برم تا کافه این لیوان رو بخرم و دوباره پیاده برگردم.🚶🏼 برای همین این‌قدر طول کشید.🥲».... ❤️... @shogh_prvz
🍂«القایم » که از داعش پاکسازی شد، بین رزمندگان قرعه‌کشی شد که اسم هرکس بیفتد می‌تواند به نیابت همه بچه‌های آنجا برای زیارت اربعین به کربلا برود. 🎉قرعه‌کشی به اسم آقا مرتضی افتاد. اما مرتضی انصراف داد و گفت من به مرز بو کمال برمی‌گردم. 🥀 گفت:تکلیف من ماندن در کنار دیگر رزمندگان و جهاد است و در همان منطقه هم به شهادت رسید @shogh_prvz
🏞️مرتضی تابلوها و ساعت را روی میز ناهارخوری چیده بود و داشت گردگیری می‌کرد. 📱گوشی را برداشتم و گفتم: 📖امروز یه حدیث قشنگ دیدم. بذار برات بخونم، خستگیت دربیاد🥰 نوشته: «وقتی که زن‌وشوهر به‌نشانهٔ محبت، دستشون توی دست هم باشه، مثل پاییز که برگ درخت‌ها می‌ریزه، گناه‌هاشون هم به همون سرعت می‌ریزه.»❤️🤝🍂 تا حدیث را خواندم، مرتضی جلو آمد و دستم را گرفت و محکم شروع کرد به تکان‌دادن!😐🙂😄 خندیدم و گفتم: «مرتضی، توی حدیث نوشته که دست هم رو بگیرن، نه که این‌طوری دست هم رو تکون بدن. این چه مدلشه؟!»😊🥰 گفت: «آخه من وقت ندارم بذار دست‌هامون رو تکون بدم، تندتند گناه‌ها بریزه، برم به بقیهٔ کارم برسم.» 😁🍂❤️ @shogh_prvz
میگفت: چشم‌تان به دهان رهبر باشد. باید در مسیر ولایت باشیم تا به سعادت برسیم. @shogh_prvz
سلام و خیر مقدم به عزیزانی که به شوق پرواز پیوستند.🌸 قدیمی ها ارادت🌹 این هفته معرفی رو داریم.... از اینجا https://eitaa.com/shogh_prvz/3684 معرفیشون شروع شده و تا آخر هفته ادامه داره.....🌱