eitaa logo
شوق پرواز
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
188 ویدیو
75 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
مرتضی میگفت: 🥀«هرموقع یا هر طوری که خبر شهادت من به دستت رسید این جمله را با خودت تکرار کن «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» بدون شک مصیبت سیدالشهدا علیه‌السلام بزرگ‌ترین مصیبت در عالم است و هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت امام حسین (ع) نیست.» 🥀همین حرف‌های آقا مرتضی باعث می‌شد آمادگی روحی در رفتنش برای من ایجاد شود. ✍️همسر شهید @shogh_prvz
🥀مرتضی همیشه دعا می‌کرد هنگام شهادت ذره‌ای از بدنش باقی نماند. 🍂 می‌گفت اگر پیکرم بازگشت در قطعه ۲۶ بهشت زهرا به خاک سپرده شود، اما سنگ مزار نداشته باشد. @shogh_prvz
🥀همیشه میگفت : نمیخوام شرمنده حضرت زهرا (س) باشم ، برای مزارم سنگ نزارید. خاکیِ خاکی باشه. @shogh_prvz
همیشه بهش میگفتم: فکر رفتنت هم برام سخته مرتضی..💔 اما مرتضی بهم آرامش میداد و میگفت: بهترین سرنوشت شهادته.🥀 ✍️همسرشهید @shogh_prvz
چند هفته قبل از اعزامش به سوریه با هم به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه ۲۶ رفتیم. گفت من همیشه به این قطعه حس خاصی دارم. کششی من را به این طرف می‌کشاند. این وصیت را به صورت شفاهی کرده بود که اگر شهید شدم پیکرم را اینجا بیاورید. @shogh_prvz
بار آخر در فرودگاه، وقتی که داشت می رفت صدایش کردم، مرتضی بیا.... وقتی که داشت به سمتم می آمد ، بهش گفتم: برگرد برو کاریت ندارم. مادرش گفت چرا صداش کردی؟ گفتم: می خواستم یکبار دیگر راه رفتنش را ببینم... ✍️پدر شهید @shogh_prvz
مرتضی از ساختمان بیرون آمد ، دشمن در کمین بود، با خمپاره ۱۲۰ به سمتمان شلیک کردند یکدفعه گرد و خاک همه جا را فرا گرفت. ترکش‌های خمپاره به پهلو، صورت، سینه و پاهایش اصابت کرده و مرتضی به شهادت رسید ✍️همرزم شهید @shogh_prvz
مدام این شعر را تکرار میکرد وبا چهره خونین هم سوی ارباب رفت...🥀 @shogh_prvz
عجیب‌ترین نکته که خودم تجربه اش کردم بعد از شهادت مرتضی ست. یعنی هیچ وقت من این مدل زندگی را تجربه نکرده بودم و شاید برای هیچ کسی هم قابل باور نباشد. من زنده بودن شهید را، حمایتش را، حضورش را آن قدری که بعد از شهادت حس می‌کنم، شاید قبلش به این میزان حس نمی‌کردم. حتی بعد از شهادت هم، در برهه‌هایی که شرایط سخت می‌شد، خود شهید بود که در تک‌تک صحنه‌ها کمکم می‌کرد و مرا از مشکلات عبور می‌داد. ✍️همسر شهید @shogh_prvz
آخرین وداع هیچ وقت معراج شهدا نرفته بودم، برای اولین بار در معراج الشهدا حاضر شدم اون هم بر سر پیکر تمام وجودم...مرتضی متوجه شدم چند قطره عرق رو پیشونیه پیکر مرتضی ست. دوست داشتم برای آخرین بار نوازشش کنم... اما گفتم:میدونم تو بهترین حالت ممکن هستی،حتی دوست ندارم به اندازه گرمی دست های من اذیت بشی مرتضی... بااینکه میدونم این حسرت همیشه تو دلم میمونه که چرا برای بار آخر نوازشت نکردم.... زهرا ماند و دلتنگی و مرتضایی که قول داده بود هواتو دارم.... @shogh_prvz
حضرت آقا راجع به این کتاب فرمودن: جوان دلاوری با عقلانیّت دهه‌ی ۹۰ و احساسات دهه‌ی ۶۰... خیلی جذابه داستان مرتضایی که همسرش در خواستگاری بهش گفت: «حتماً در جریان هستید که من تازه چادری شدم. زمان می‌بره تا جا بیفتم و نیاز دارم باهام همکاری بشه.» مرتضی گفت: «خوش به سعادتتون با این انتخاب خوب، اما یادتون باشه وقتی این حجاب رو انتخاب می‌کنید، منتظر خاکی‌شدنش، طعنه‌شنیدن و کنایه‌خوردن هم باشید. این راه سختی و بالاپایینی زیاد داره و آدم زیاد آزمایش می‌شه.» 🌱هواتو دارم رو بخونید، متوجه میشید شهدا چه قدر هواتون رو دارند..... @shogh_prvz