مصاحبه با شهید رضا پورحجت شهیدی که این هفته مهمان او هستیم. @alefdezful @shohada_mohebandez

بهترین دانشگاه... وصیت‌نامه‌ی شهید رضا پورحجت رو می‌خوندم؛ حس کردم خودش ایستاده جلوم و داره از ته دل باهام حرف می‌زنه. توی تک‌تک کلماتش ایمانش به خدا، عشقش به امام، و دلبستگی عمیقش به انقلاب موج می‌زنه. با زبونی ساده و بی‌تکلف می‌گه چرا راهی جبهه شده، چرا حاضر شده جونش رو بده و چقدر به این راه باور داره. ‌.‌‌.. تازه ۱۴ سالش شده بود که جنگ شروع شد. اونم درس و مدرسه رو ول کرد و رفت تو صف بچه‌های بسیج. رفت جبهه. توی عملیات فتح‌المبین به عنوان نیروی رزمنده ـ نه پشتیبانی ـ حاضر بود. تیر خورده بود، اسیر شد، ولی نه تسلیم شد و نه عقب نشست. زخمی بود، اما دوباره برگشت و تا آخرین لحظه جنگید. فکرش رو بکن، یه نوجوون، کلاس درس رو گذاشته کنار و توی میدون جنگ حضور داره و اینجوری حماسه میسازه. تو وصیت‌نامه‌اش گفته بود: «برادرا، با دل پاک بیاید جبهه، که جبهه برای جویندگان حقیقت، بهترین دانشگاهه.» رضا با اون روحیه‌ی تواضع و اخلاصی که داشت همیشه سعی می‌کرد گمنام بمونه. ازش می‌پرسیدن: «تو جبهه چی‌کاره‌ای؟» با یه لبخند می‌گفت: «یه بسیجی کوچیک، اگه خدا قبول کنه!» هر جا که لازم بود، بدون هیچ ادعایی حاضر می‌شد. وقتی زندگیش رو مرور کنی، با تمام وجود حس می‌کنی که «با ایمان به خدا، حتی مرگ هم شیرین می‌شه.» آخرین‌بار، غواص گردان عمار بود توی عملیات کربلای ۴. همونجا، تو چهارم دی ۱۳۶۵، به آرزوش رسید و آسمونی شد. امشب قراره پای قصه زندگی این شهید بزرگوار باشیم. راوی هم مادر شهید و حاج حسن فضیلت هستند. #شهید_معرفی_کنیم #شهید_رضا_پورحجت @shohada_mohebandez