🌷🌷🌷 🔸نام و نام خانوادگی: جبار عراقی  🔹محل تولد: کوت عبدالله شهرستان کارون 🔸تاریخ تولد: ۴۷/۱۲/۱۰ 🔹تاریخ شهادت: ۹۴/۸/۳ 🔸محل شهادت: حلب، سوریه 🔹محل دفن: گلزار شهدای اهواز 🔸وضیعت تاهل: متاهل 🔹تعداد فرزندان: ۲ 🆔️ @shohada_tmersad313 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔶شهید جبار عراقی (طرفی)، از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله شهرستان کارون در دهم اسفند ماه سال ۱۳۴۷ هجری خورشیدی به عنوان تنها پسر خانواده پرجمعیت خود دیده به جهان گشود. شهید سردار جبارعراقی بچه جبهه وجنگ،درروستای از بستان به دنیا آمد در سن نوجوانی عراق به بستان حمله کرد شهید بزرگوار همراه خانواده به اهواز وبعدا به سوسنگرد برگشت ودر شهر کوت سید نعیم تا سال شهریور ۱۳۸۵ زندگی کرد، درجوانی وارد سپاه پاسداران لشکر ولی العصر عجل ال… شد وطی عملیاتی وارد عراق برا تجسس شد بعد از اتمام جنگ در تیپ لشکر در قسمت بسیج صادقانه ایفا ی خدمت کرد، 🆔️ @shohada_tmersad313 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔷درسال۱۳۸۸به عنوان فرمانده ی گردان امام حسین ع درمنطقه ی کوت عبدالله اهوازمنصوب شد که طی خدمتش درگردان جوانان زیادی راجذب بسیج کردوجان تازه ی به این گردان دادسال ۱۳۹۲ به لشکر بازگشت ومسولیت های مختلف منصوب شد تاسرانجام دی ماه ۱۳۹۳ با درخواست کتبی خودبه سوریه اعزام شد این رزمنده خستگی ناپذیر برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت و در روز یکشنبه سوم آبان ماه ۱۳۹۴ مطابق با یازدهم محرم سال ۱۴۳۷ هجری قمری در جاده رقه در استان حماه سوریه به دست تکفیری‌ها به طور ناجوانمردانه‌ای به شهادت رسید. 🆔️ @shohada_tmersad313 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷🌷🌷 🔶پیکر مطهر این شهید والامقام پس از روزها غربت به وطن بازگشت و در صبح روز یکشنبه هفدهم آبان ماه سال ۱۳۹۴ و ۲۵ محرم  و سالروز شهادت امام علی بن الحسین حضرت سجاد علیه السلام در اهواز تشییع شد. پیکر پاک شهید عراقی پس از انتقال به گلزار شهدای اهواز در کنار مزار شهید فرشاد حسونی‌زاده، مزار شهید حمیدرضا فاطمی‌اطهر (حمید ممبینی) و مزار شهید عبدالکریم جهانگرد اهوازی آرام گرفت و مزارش زیارتگاه عارفان و عاشقان شد. 🆔️ @shohada_tmersad313 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۴ آبان سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم #محمدرضا_عسکری_فرد #حمیدرضا_زمانی 🌹🌹 🆔️ @shohada_tmersad313

‍ 🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃در سیاهی #شب نشسته ام به آسمان #نگاه میکنم. قرص ماه امشب عجیب میدرخشد. تک ستاره خیره کننده ای کنار ماه نشسته و منظره را تکمیل کرده. خیره به روی ماه #ذهن مشغولم را جمع و جور می‌کنم و به شنیده هایم فکر می‌کنم #امروز چیزهای جدیدی شنیدم! 🍃حرف های لیلا خانوم را به یادم آمد که از پسرخاله‌اش می‌گفت. پسر خاله ای که همسرش بود. از اسفند سال ۴۷ در #منطقه ای #محروم در مرز #ایران و #عراق می‌گوید که دهمین روز این ماه پسرخاله‌اش یعنی جبار به دنیا آمد.  جبار عراقی! پسری که نظر کرده موسی‌ابن‌جعفر بود. شفایش از #حضرت بود و زندگیش را هم مدیونش. حیاتی که سرآغازش به دستان حضرت گره خورده باشد، سرانجامش مثل روز روشن است. 🍃 تنها فرجام زیبا و خیری که برای این #پسرِ نذر #امام_موسی_کاظم میتوان نوشت، عروجی به رنگ شهادت است و بس. عروجی دیدنی در غروبی پاییزی و تیری سرگردان که چشم چپش را شکافت و نیمی از سرش را متلاشی کرد و همین بهانه ای بود برای رفتن. بعد عمری #مجاهدت و پاسداری این بهانه ای شد تا روح خسته‌اش آرام بگیرد، آرامشی ابدی در آغوش #خدا، سالگرد شهادتت مبارک #مرد خدا. ✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی 🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #جبار_عراقی 📅تاریخ تولد : ١ اسفند ١٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۴ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 🆔️ @shohada_tmersad313

⛅️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم 🗓امروز ۴ آبان ‌۱۴۰۰ مصادف با سالروز: 🦋 ولادت شهید #اکبر_ملکشاهی 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🆔️ @shohada_tmersad313

‍ 🍃 بر لوح افتخارِ جای جای این آب و خاک، حکاکی نام تو و پرستو های چون تو را زیبا و تابناک میابم. پرستو هایی که چون تو رد پای اولیای خدا سرمشق زندگیشان بود، همان هایی که #ذکر حق ورد زبانشان بوده. 🍃قصه بدین سان شد؛ آن موعدی که نفس های #جنگ، امید حیاتمان را تار کرده بود و شهرِ کمر خم کرده، پاهای خسته اش را با مشقت و سختی روی زمین نگه داشته بود، آنگاه قدم های سبزت را برداشتی تا #متجاوزان بعثی را به هلاکت برسانی... 🍃آری! ای جان #کشور، تو به همراه دیگر جانان برخواستید و با قدوم پر صلابتتان در شریان های شهرها و روستاها خون روان ساختید و #امید حیاتمان را باز پس گرفتید‌. ستایش میکنمت که رسم #جوانمردی را بر جانِ این سرزمین حک ساختی و #الماس وجودت بانی حیاتش گردید. "سیره ات جاوید و راهت پر رهرو باد ای_باران_رحمت_الهی" ✍نویسنده: #زهرا_حسینی 🌸به مناسبت سالروز #تولد #شهید #کمال_ذاکری 📅تاریخ تولد : ۴ آبان ۱٣۴٢ 📅تاریخ شهادت : ٨ فروردین ۱٣۶۱ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای مشاء دماوند 🆔️ @shohada_tmersad313

🔴شهادت مامور ناجا در دلگان 🔹در این درگیری که در شهر گلمورتی رخ داد، ستوان سوم اصغر نوروزی به شهادت رسید و سه نفر از ماموران انتظامی هم مجروح شدند. 🔹گفته می شود دو شرور هم در این درگیری به هلاکت رسیدند. #امنیت_اتفاقی_نیست 🆔️ @shohada_tmersad313

#درس_اخلاق🌷 ➕درسی بسیار زیبا از شهید محمد رضا دهقان...❤ ▫️طرف داشت غیبت می‌کرد بهش گفت: شونه‌هاتو دیدی؟ گفت: مگه چی شده؟ گفت: یه کوله‌باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه‌های توئه... #از_شهدا_بیاموزیم👌 #شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات🕊⚘ 🆔️ @shohada_tmersad313

🌷🌷🌷 ڪـ🕊ـبوتران خمینے 🌹شهیـد دفـاع مقـدس عبدالڪریـم دست فروش آرانـی🕊 ((سـالـروز شهـادتــ)) 🆔️ @shohada_tmersad313 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷🌷🌷 🔅نام و نام خانوادگی:عبدالکریم دست فروش آرانی 🔅نام پدر: عبداله 🔅نوع عضویت: پاسدار 🔅تاریخ تولد:1341/06/01 🔅تاریخ شهادت:1362/08/04 🔅محل شهادت: مریوان 🔅محل خاکسپاری: گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران 🆔️ @shohada_tmersad313 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷🌷🌷 🦋عبدالکریم در سال1342/6/1 در خانواده­ای مذهبی، رنج کشیده و قالی باف به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه بونصر شیبانی (شهید نوذریان) گذراند. و پس از آن وارد مدرسه شهید خدمتی جهت طی دوران راهنمایی گردید، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان برادران شهید عبداللهی آران گذراند 🆔️ @shohada_tmersad313 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷🌷🌷 🦋پیش از انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی های انقلابی همراه امت حزب ا... شرکت داشت او در آن زمان عامل پخش اعلامیه­ های امام خمینی بود. در امور مذهبی نظیر مراسم عزاداری و قرائت قرآن به طور فعال شرکت می­کرد، این فعالیت­ها پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه یافت و شهید دستفروش با تشکیل بسیج به این لشگر مخلص خدا پیوست و در همین زمان در بسیج مستضعفین آموزش نظامی را گذراند و سپس از طریق لشگر امام حسین(ع) در سال 59 به جبهه اعزام گردید. 🆔️ @shohada_tmersad313 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷🌷🌷 🦋در عملیات رمضان فتح المبین والفجر 1 و 2و 3و 4 نیز حضور داشت. شهید دستفروش درسال 60 به عضویت سپاه کاشان درآمد در زمان حضور در جبهه در واحد اطلاعات عملیات لشکر امام حسین(ع) به رزم خود بر علیه دشمن بعثی صهیونیستی ادامه داد و در همین واحد بود که سرانجام در یکی از مأموریت­ها که برای شناسایی و بازرسی منطقه عملیاتی غرب رفته بودند، مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت و خون پاکش بر زمین ریخت و به دیدار یار شتافت. 🆔️ @shohada_tmersad313 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••

🌷 #هر_روز_با_شهدا #جوانی_که_زیر_دست‌هایم_شهید_شد.... 🌷محل اسکان ما مدرسه‌ای در اندیمشک بود. همه خانم‌ها آن‌جا بودند. از همه شهرهای ایران برای کمک آمده بودند. احساس غرور می‌کردم و خیلی خوشحال بودم. در همان مدرسه شب‌ها باید به نوبت کشیک می‌دادیم، هر سه نفر یک شب و بقیه به بیمارستان می‌رفتند. یکی از شب‌ها نوبت من بود که به بیمارستان بروم، وارد اتاق شیفت شدم، همه‌جا شلوغ بود. 🌷مجروح آورده بودند. هر چقدر سعی می‌کردم عادی باشم نمی‌شد. خیلی سخت بود. دکتری داشت جوانی ۱۸ ساله را احیا می‌کرد، بسیار تلاش می‌کرد. گفتم: آقای دکتر کاری از دستم برمی‌آید؟ می‌شه کمک کنم؟ دکتر نگاهم کرد، خستگی از چهره‌اش می‌بارید، گفت: من بهش نفس میدم شما با دست روی قفسه سینه‌اش فشار بدید. چند بار این کار را انجام دادم. اما.... 🌷اما حالش بدتر شد. گریه می‌کردم، خیلی ترسیده بودم. در بین گریه‌هایم داد می‌زدم: دکتر زنده می‌مونه؟ دکتر که از رفتار من به عنوان بهیار تعجب کرده بود، گفت: آروم باش این‌جوری این‌جا نمی‌تونی کار کنی. بدن جوان داشت سرد می‌شد، دکتر دست از کارش کشید. نگاهم کرد. جوان شهید شده بود. راوی: خواهر رزمنده خانم زبیده واحدی منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز #شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات 🆔️ @shohada_tmersad313

🌷 #هر_روز_با_شهدا_۳۴۸۹ #حماسه‌ی_دریاقلی 🌷در نهم آبان و پس از سقوط خرمشهر، ارتش بعث عراق، تصمیم گرفت که آبادان را نیز اشغال کند و به همین خاطر این شهر را محاصره کرد و از سمت ذوالفقاری به سمت شهر حمله کرد. این بخش از شهر دور از مرکز آبادان بود و با توجه به درگیری‌های فراوان نیروهای زیادی در آن‌جا نداشتیم تا آن که شهید دریاقلی که یک اوراقچی ذوالفقاری بود، متوجه شد. او با دوچرخه به سمت شهر حرکت کرد تا مسئولان سپاه را خبر کند و همان‌طور که رکاب می‌زد، فریادکنان مردم را به سمت ذوالفقاری هدایت می کرد. مردم هم با شنیدن فریادهای التماس گونه او از خانه‌ها خارج شدند و با هرچه که در دست داشتند به سمت ذوالفقاری حرکت کردند. 🌷دریاقلی که دوچرخه‌اش پنچر می‌شود، دیگر قادر به حرکت نبود پیاده می‌شود و با «دو» خود را به سپاه آبادان می‌رساند و موضوع را به فرماندهی سپاه می‌گوید که بچه‌های سپاه و بسیج هم سریع به سمت ذوالفقاری حرکت کردند. من هم که نوجوانی ۱۶ ساله بودم، همراه نیروها بودم. ما که به سمت ذوالفقاری می‌رفتیم، می‌دیدیم که مردم به صورت «سیل» به سمت ذوالفقاری در حرکتند. من با چشم خودم جوانی را دیدم که از او پرسیدم: تو که چیزی نداری چگونه می‌خواهی با دشمن مقابله کنی؟ همان‌طور که می‌دوید، گفت، می‌دوم شاید اسلحه‌ای پیدا کنم و با آن جلوی دشمن را بگیرم. آخر اگر ما نرویم، دشمن شهر را می‌گیرد. 🌷مردم در آن روز موفق نشدند دشمن را از ذوالفقاری عقب برانند و آرزوی استقلال آبادان را برایش به آرزویی دست نیافتنی تبدیل کنند، اما عدم سقوط آبادان در آن روز، نتیجه تلاش مخلصانه آن روز شهید دریاقلی بود. او وقتی خبر را به ما داد، درحالی‌که چند کیلومتر را دویده بود، طاقت نیاورد و دوباره آن مسیر را برگشت و در کنار مردم و بسیجیان و رزمندگان در برابر دشمن ایستاد و نیروهای عراق را به عقب نشینی وادار کرد. من او را می‌دیدیم که رجز می‌خواند و می‌جنگید. از شور و شوقی که داشت، می‌خندید و در اوج هیجان، به نیروهای مردمی روحیه می‌داد. این نشان دهنده اخلاص و ایمان او بود که تا عقب نشینی عراق ایستاد. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز دریاقلی سورانی، (۱۳۵۹-۱۳۲۴) اهل آبادان که یک اوراقچی ساده بود و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است. راوی: رزمنده دلاور مهرزاد ارشدی همرزم شهید #شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات 🆔️ @shohada_tmersad313