🔴سنگری_از خون
🌹شهید عباس شعیبی
🍁به خواهرم فاطمه سفارش میکنم که خواهرجان، تو هم مثل کوه🏔 استوار باش و پیرو راه #زینب باش و رسالت بزرگ شهدا را به دوش بگیر. تو را سفارش میکنم که #حجاب و دیگر رسالتهای زینبی را فراموش نکنی و جنگ تو مبارزه با بیبند و باریها و بیحجابیها و خلاصه، نبرد با خودفروختگان داخلی است. این #وظیفه شما و همه پیروان زینب است.🍁
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمــــــــــــــدلله
#جوانی اش
وقف ِ
#زینب
شـــــــــــــد ...
🌷 #روحمـــــــــــان_با_یادشان_شاد
#شهید_علیرضا_مرادی
🆔 @shohada_tmersad313
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی فی محکم کتابه : ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻳُﺪَﺍﻓِﻊُ ﻋَﻦِ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻟَﺎ ﻳُﺤِﺐُّ ﻛُﻞَّ ﺧَﻮَّﺍﻥٍﻛَﻔُﻮﺭٍ .ﺃُﺫِﻥَ ﻟِﻠَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﻘَﺎﺗَﻠُﻮﻥَ ﺑِﺄَﻧَّﻬُﻢْ ﻇُﻠِﻤُﻮﺍ ﻭَﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻋَﻠَﻰ ﻧَﺼْﺮِﻫِﻢ لقدیر.
سرانجام جانباز فداکار #مدافع #حرم حضرت #زینب کبری سلام الله علیها در ایام سوگواری مولایش ابا عبدالله الحسین عروج کرد و به ملکوت اعلی پیوست.
بسیجی فعال و مخلص جناب آقای حاج نادر حمید به خیل #شهیدان مدافع حرم پیوست.
این #شهید #سعید نماد ایمان و تقوی و صداقت و اخلاص و نماد اراده و تلاش و فداکاری در راه خدا و در مسیر نورانی امام و رهبری و شهدای والامقام بود و در مصاف رژیم #صهیونیستی و مزدوران تکفیری اموی «النصرة» اخیرا در منطقه قنیطره جراحت سختی دید و امروز به لقاءالله شتافت.
تداوم راه نورانی این شهیدان، مقاومت و حرکت در مسیر باورها و ارزشهای الهی و خط امام و رهبری و دفاع از #ولایت #فقیه است.
شهادت این سرباز فداکار اسلام را به ساحت اقدس ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم ملت بزرگ #
ایران و مردم شهید پرور #خوزستان و #اهواز قهرمان و همرزمان و بسیجیان و بستگان و علی الخصوص خانواده این شهید تبریک و تسلیت عرض می نمایم و از خداوند متعال صبر جمیل و اجر جزیل برای کلیه داغدیدگان و حشر با محمد و آل محمد و شهدای کربلا برای این شهید سرافراز خواهانم.
بمنه و کرمه الأقل عباس کعبی
1394/7/26
🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
#شهیـدحسینحریرے🥀•°
حَرَم حَضرٺ #زینب
عَجَــبــ|💕
حال و هوایے دارد•••
سوریہ فِیِض شَهادٺ
چہ صفایے دارد♥️
بنویسید🖊
بہ روے
ڪفن این شهدا
"" چقدر عمہ ے 😍
سادات فدایے دارد ""
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_شانزدهم
💠 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را میگرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!»
و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او #هوس شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!»
💠 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشیاش با همان زبان دست و پا شکسته #عربی به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...»
اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه میخوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!»
💠 نفهمیدم چه میگوید و دلم خیالبافی کرد میخواهد #فراریام دهد که میان گریه خندیدم و او میدانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر میبُره تا به تو برسه!»
احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینهام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر #شیعیان داریا نقشهای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه میخوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!»
💠 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمیدونم تو چه #وهابی هستی که هیچی از #جهاد نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به #خدا و رسولش ایمان داری که نمیخوای رافضیها داریا رو هم مثل #کربلا و #نجف و #زینبیه به کفر بکشونن، امشب با من بیا!»
از گیجی نگاهم میفهمید حرفهایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول #سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا میکنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده #رافضی مهاجرت کردن اینجا!»
💠 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ میکرد که فاتحه جانم را خواندم و او بیخبر از حضور این رافضی همچنان میگفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضیها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن #ارتش_آزاد، رافضیها این شهر رو اشغال میکنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی میبرن!»
نمیفهمیدم از من چه میخواهد و در عوض ابوجعده مرا میخواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟»
💠 از #وحشت نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا #جهاد میکنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!»
تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد میکرد و او نمیفهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!»
💠 من میان اتاق ماندم و او رفت تا #شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی #تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضیها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضیها تو حرم مراسم دارن!»
سالها بود نامی از ائمه #شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام #امام_صادق (علیهالسلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت.
💠 انگار هنوز #زینب مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر میزد که پایم برای بیحرمت کردن #حرم لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار میکردم که ناچار از اتاق خارج شدم.
چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و میترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبالمان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را میسوزاند.
💠 با چشمانم دور خودم میچرخیدم بلکه فرصت #فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج میکردم میدیدم ابوجعده کنارم خرناس میکشد.
وحشت این نامرد که دورم میچرخید و مثل سگ لَهلَه میزد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد #حرم مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد.
💠 بسمه خیال میکرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد میگفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«میخوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»...
#ادامه_دارد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌺🌸🌺🌸🌸🌺🌸🌺
🔰یکی از دوستانش #جملهای عربی را برایم پیامک کرده بود و اولش نوشته بود: این سخنی از محمودرضاست.
🔰آن جمله این بود: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة». یعنی: «اگر دعوت کننده #زینب (س) باشد، سلام بر #شهادت»! پرسیدم: این جمله را محمودرضا کجا گفته؟ گفت: آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس اجرا کردیم، این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت من هم آنرا توی دفترم یادداشت کردم.
🔰جمله برای بیست و هشت روز قبل از #شهادتش بود.
#شهید_محمودرضا_بیضائی 🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🕊🌷🕊
🕊یکی از دوستانش #جملهای عربی را برایم پیامک کرده بود و اولش نوشته بود👈 این سخنی از #محمودرضاست.
🌷آن جمله این بود👈«اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة». یعنی: «اگر #دعوت کننده #زینب (س) باشد، #سلام بر #شهادت»! پرسیدم: این جمله را محمودرضا کجا گفته؟ گفت: آخرین باری که تهران بود و با هم #کلاس اجرا کردیم، این جمله را اول کلاس روی #تخته.سیاه نوشت من هم آنرا توی #دفترم یادداشت کردم.
🕊جمله برای بیست و هشت روز قبل از #شهادتش بود.
#شهید_محمودرضا_بیضائی 🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🍃مدافعان حرم که راهشان #صراط_المستقیم است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که #طعنه را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند.
🍃خوابِ غفلت #عقل و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخ به اینکه آیا حسین وار زندگی می کنیم یا نه چیست؟
🍃شب #عاشورا اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!
🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای #حسین_بن_علی ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش #لبیک گویان راهی می شوند. محمود رادمهر از جمله محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت. وقتی روضه #اسارت و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم #عمه_سادات و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد.
🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند #زینب را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود.
🍃 بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و #دلتنگی فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای #رضای_خدا برگشت.
🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و اشک ها، روح خسته از گناه را شست. #حرها توبه کردند و #حبیب ها، تشنه تر شدند برای #شهادت اما آن ها که خود را به خوابِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم.
نویسنده : #طاهره_بنایی منتظر
#شهید_محمود_راد_مهر
🆔️@shohada_tmersad313
✨نکته اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور ایجاد زمینهای برای {زیارت با معرفت} است.
#سید_علی_خامنهای
🍃در#شلمچه که راه میافتی صدای خوش آمدگویی را از تن های عجین شده با خاک میشنوی، استخوان هایی گرد هم میآیند و برای تو که به دیدارشان آمدهای قامت راست میکنند. آن هنگام بی شک به آسمان متصل خواهی شد.
🍃 اگر از#فکه بگویم، خواهی فهمید آنجا مکهی کوچکِ #شهید_آوینی است که برای طواف رفت و هرگز بازنگشت.
هنوز هم صدای مداحی شهیدان را از حسینیه گردان تخریب میتوان شنید! همان ها که محتاج نگاهی بودند تا گرههای دنیا از دستانشان باز شود و مانند پرندهای کوچ کنند🕊
🍃چشمانی در جزیره#مجنون میدرخشند که صاحبشان را به#خدا سپرده اند... همان چشمانی که مصباحی بودند برای#سردار_خیبر.
🍃خدا در آیهای زنده بودنشان را فریاد میزند اما چه بسیار آدمهایی که نمیشنوند.
🍃شرهانی خود قصهای دارد برای اهلش، آنجا قطعهای از#کربلاست. گویی #زینب سلام الله علیها آنجا بر روی تپهها ایستاده و برای دیگران سخنرانی میکند، از سرهایی میگوید که سالها بعد در سرزمینی دیگر بریده میشوند و برای خواهران و مادران خود سرافرازی به بار میآورند، همان مدافعانی که پای درسِ سرداران خیبر و بدر و#والفجر بودند و چه خوب درسِ تا ابد زنده بودن را آموختهاند✌️
به راستی #شهدا_شمع_محفل_بشریتند💚
✍نویسنده: #فاطمه_اکبری
🌷به مناسب روز راهیان نور
#بزرگداشت_شهدا
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
" به حق عمه ام زینب .... "
🔻سرداب مقدس را خلوت تر از همیشه یافت.
قدر دان آن خلوت معنوی، رو به استغاثه آورد و به حال خوشی رسید. در نقطه ی اوج راز و نیاز، صدایی شنید به فارسی سلیس که او را مخاطب ساخته بود.
روی گرداند و امام عصر (سلام الله علیه) را دید که می فرمود:
به دوستان و شیعیانم بگو خدا را به حقِّ عمّه ام #زینب (سلام الله علیها)، و به حرمت او قسم دهند؛ قسم دهند و از خدا ، ظهور مرا طلب کنند.
📚شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج ۱، ص ۲۵۱
#دعا_برای_فرج
#شبتونمهدوی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
📝امام سجاد علیه السلام:
عمّه ام، #زینب، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى #شام به او روى آورد، حتّى يك شب اقامه #نماز_شب را فرو نگذاشت.
📚بحار،ج۴۴،ص۴۴۱
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#شهید_محمد_جواد_نوبختی 🕊🌹
خواهرم...
همچون #زینب "سلام الله علیها "باش
و در سنگر #حجابت به اسلام #خدمت کن...
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🍃"بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون♡
تو را سپاس میگویم که در تقدیر ما حضور در دانشگاهی را رقم زدی که نامش،هدفش،خصوصیاتش و پرچمش حسینی است تا فداکاری و#مجاهدت را از مکتب والای او بیاموزیم.* "
🍃نامِ #خانطومان،گره خورده به نامِ #حسین_علیهالسلام
پرستوهایش،دل در گرو عشق او دارند و جز #عشق نمیتواند آدمی را به رهایی برساند.
🍃در پسِ نام خانطومان،یک#کربلا نهفته است و در پشتِ این کربلا، مادران و همسرانی که #زینب وار قدم به سوی میدان میگذارند ،نه برای بازگرداندنِ پیکر،برای تقدیمِ جگر گوشهشان، به ساحتِ مقدسِ شاهِ کربلا🌹
🍃جواد را بنگر...
بی سر و سامان از این عشق، بی تابِ پریدن است.
میشود سالها در تعزیه#علی_اکبر باشی و دلت مثل او فدا شدن نخواهد؟
🍃در مکتب حسین پرورش یافته ،جایی که هدف #هیهات_من_الذله و مجاهدت راهِ آزادِگیست.
از آسمان این مکتب،ستاره هایی چون #سید_جواد بیرون میآیند تا چراغِ راهی باشند در #ظلمتِ نَفَس گیرِ عالم...
🍃امروز دوباره،در آغاز این گردونه عاشقی ایستاده ایم، جایی که سید جواد پای در زمین نهاد تا چشم و چراغِ روزهای تاریکمان شود.
انتهایِ مسیرش به خانطومان رسید و اینک نزد پروردگارش، روزی میخورد❤️
🍃ما اما،در نقطه آغاز تو مانده ایم.
در سالروزِ تولدت،آنجا که قدومت زمین را لاله گون کرد.
محو توایم،دستمان را بگیر تا نقطه تغییرمان با نقطه آغاز تو تلاقی کند😇
#میلادت_مبارک ،سربلندِ مکتبِ حسین🤗
*بخشی از وصیت نامه شهید♡
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز تولد#شهید_سیدجواد_اسدی
🆔 @shohada_tmersad313