°| #رفاقت_به_سبک_تانک|°
•| #صدای گوسفند درآوردیم|•
حسین علیزاده رزمنده دفاع مقدس درباره دوران اسارتش خاطرهای را چنین نقل میکند: در مدت 9 ماه اسارت در دست کومولهها، چه شکنجههایی را که تحمل نکردیم، محمدرضا ابراهیمی و بچههای گروه را وادار میکردند، پای برهنه توی برفها راه بروند، به جای غذا علف میدادند،😳 شبها هم که در طویله میخوابیدیم.
حدود هفت ماه، آب به تن ما نخورده بود، همان یک دست لباسی که از اول اسارت به ما داده بودند، تن ما بود، اندازه کف دست، هر وعده به ما نان میدادند، روحیه قوی محمدرضا باعث میشد، بچهها جلوی کومولهها کم نیاورند...
یادم است هر چند وقت یکبار، مکان استقرارمان را عوض میکردند، آخرین جا هم طویلهای بود که گوسفندهای آن را انداخته بودند بیرون و ما را جای آنها نشاندند، پنجرهها را هم گلمالی کرده بودند، هیچ روشنایی وجود نداشت، شب و روز باید فانوس روشن میکردی، یک روز با پیشنهاد محمدرضا، بچهها همه با هم صدای گوسفند درآوردیم،😅 نگهبان آمد و گفت: «این سر و صداها چیه؟»
محمدرضا گفت: «با انصاف! لااقل ما را آوردید اینجا، یک کم جویی، چیزی هم میریختید توی این آغول، مشغول باشیم.»😂 بعد بچهها زدند زیرخنده، روحیه بچهها با این حرف تقویت شد.
#منتظرانظهورگناهنمیکنند...
🆔 @shohada_tmersad313
#پدرش او را بوسید و گفت: #صادق جان گریه نکن. من حاضرم #تیر به قلبم بخوره اما #چشم های تو رو #گریون نبینم.
درست #یک هفته بعد از این اتفاق #تیر به قلب پدرش خورد و به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
به روایت از همرزمان#شهید:
برای مدت کوتاهی #صادق منتقل شده بود به #گردان ما، گردان #حضرت شاه عبدالعظیم حسنی(ع)🌷.
من در #گردان #سمتی #بالایی داشتم اما همیشه در مقابل #روح بلند #بسیجیانی مثل #صادق کم
می آوردم.
🍃🌷🍃
چند باری برایم پیش آمده بود #نیمه های شب هنگام سرکشی به #سنگرها در #دل#بیابان #صدای #مناجات #زیبا و #دلنشینی را می شنیدم اما هیچ وقت نشد #صاحب #صدا را پیدا کنم.
🍃🌷🍃
پس از #جست و جوی بسیار و به دنبال #صدا رفتن دیدم، #یک نفر برای خود در #دل #بیابان #قبری کنده ،
به #داخل آن رفته و با #صدای خوش #مشغول #مناجات... چنان سوزناک از #خدا طلب #استغفار می کرد که وقتی به خود آمدم دیدم #ساعت ها پشت #سرش نشسته ام و #پا به پایش #اشک می ریزم.
🍃🌷🍃
نزدیک #اذان صبح وقتی از قبر بیرون آمد دیدم همان #پسر خاکی و #خوش سیمای #تازه وارد، #سید صادق است.
🍃🌷🍃
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌹بخشی از وصیت نامه شهیدمظلوم سید حسین علم الهدی
✍️🌷من در #سنگرهستم. دراین خانه محقّر. در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردی زمستان و گرمای خون، در این خانه ساکن و پرجوش و خروش. سکون در کنار #رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین، کوچکی قبر و عظمت آسمان.
امشب پاس دارم. ساعت 1:39 چه شب #باشکوهی! چه شب با شکوهی است! من به یاد انس علی ابن ابیطالب با تاریکی شب و تنهایی او می افتم. او با این آسمان پرستاره سخن می گفت. سر در چاه #نخلستان می کرد و می گریست. در همین تاریکی شب علی برمی خاست و به نخلستان می رفت. فاطمه وضو میگرفت، پیامبر به سجده می رفت و حسن و حسین به عبادت میپرداختند.
این خانه کوچک است،این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است، فریاد است، غوغاست. .. #صدای پر محبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانی منصور؛ بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیه تان باد. تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است.
🕌🌷 #خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان؛ در این چند روز با خاک انس گرفتهام، بوی خاک گرفته ام. حال می فهمم که علی ابن ابیطالب چگونه میفرماید: سجده های نماز، حرکت اوّل خم شدن روی مهر، این معنا را میدهد که خاک بودهایم، حرکت دوّم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم، #متولّد شدیم. حرکت سوّم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمیگردیم مرگ. و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده می شویم. حیات قیامت
🔹امّا در این #سنگرهمیشه در کنار این خاکیم و خاک #پناهگاهمان است. درون سنگر با خود سخن می گویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. ایات خدا را بخوانم و بعد حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد شعار زندگی کنم. باشد تا این دل پر هیجان و طپش را آرامش دهد. و بعد با این برای خود توشه سازم و توشه را راهی سفرم گردانم و در انتظار شهادت بمانم و بمانم.
🔹آیات جهاد را، #شهادت، تقوی، ایمان، ایثار، اخلاص، عمل صالح. ..همه را پیدا کنم و سنگر کلاس درسم باشد و #میعادگاه ملاقتم با خدا شود. سنگرم محرابم گردد. سنگرم خانه امیدم شود و قبله دوّمم گردد. از فردا حتما بیشتر قرآن خواهم خواند.
🔹در این خانه کوچک که انتخاب کردم، روزها لحظات به گونه ای می گذرد و شب ها به گونه ای دیگر، روزها در تنهایی با خود سخن می گویم و با دوستانم، در جمع در لحظاتی که #اسلحه را بر دوش دارم به فکر #ذوالفقار می افتم؛ به فکر دست ابوذر می افتم و دست پر توان او. ... خدایا این اسلحه را در دست من به سرنوشت آن #شمشیرها نزدیک بگردان. گاهی این تصوّر غلط به ذهنم میاید که در یک تکرار به سر میبرم. یکنواختی و عادت را احساس میکنم.
🌺امّا زندگی در این خانه کوچک که یک قلب #پرتپش است؛ یک دل خاکی است در زمین خدا، در متن پاکی نمیتواند تکرار پذیر باشد؛ زیراکه لحظاتی با خدا سخن می گویم و ساعاتی را با شهدا و زمانی به خود می اندیشم و زمانی به خمینی روح خدا و به فضای پر غوغای راهپیمایی ها و زمانی لحظهای هم.. . آری. .. تنهایی #موهبتی است الهی و در تنهایی می توان به خدا رسید.
روزها به فکر سربازان #صدراسلام و حماسه های آنها می افتم: جنگ بدر، غزوه احد، غزوه خندق، خیبر،تبوک و....آنها چگونه #جهاد کردند و ما چگونه می توانیم به آنها نزدیک شویم. در این اندیشه ام که #قرآن درباره یاران پیامبر سخن می گوید:
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلیَ الْکُفّارِ..
❤️شهید علم الهدی به قلم مجاهد حسینی❤️
#_وصیتنامه
#_شهیدسیدحسین_علم_الهدی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313