eitaa logo
شهداءومهدویت
6.9هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
31 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد معتز آقاییجزء 20_۲۰۲۲_۰۴_۲۲_۰۹_۰۷_۰۳_۷۱۸.mp3
زمان: حجم: 32.8M
📢بشنوید| تندخوانی (تحدیر) جزء قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی🎼 💖🌹🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سُوَيد در ميان ميدان افتاده است. او يكى از ياران امام حسين(ع) است كه امروز صبح به ميدان رفت تا جانش را فداى امامش كند. او بعد از جنگى شجاعانه با زخم نيزه اى بر زمين افتاد و بى هوش شد. دشمن به اين گمان كه او كشته شده است او را به حال خود رها كردند. اكنون صداى ناله و شيون زنان او را به هوش مى آورد. بى خبر از حوادث كربلا برمى خيزد و پيكر شهدا را مى بيند. اشك در چشمانش حلقه مى زند. كاروان شهدا رفت و من جا مانده ام. همه رفتند، زُهير رفت، على اكبر رفت، عبّاس رفت. خوشا به حال آنها كه جانشان را فداى مولا نمودند. اين صداى شيون، براى چيست؟ خداى من! چه خبر شده است؟ او نگاه مى كند كه خيمه هاى امام مى سوزد و زنان با سر و پاى برهنه از دست نامردها فرار مى كنند. سويد در خود قدرتى مى بيند، شمشيرى را برمى دارد و به سوى دشمن هجوم مى برد. او فرياد مى زند: "مگر شما غيرت نداريد؟". او بار ديگر مى جنگد و شمشير مى زند و بار ديگر باران شمشير بر سرش فرود مى آيد. و لحظاتى بعد، سويد آخرين شهيد كربلا، بار ديگر بر روى خاك گرم كربلا مى افتد و روحش به سوى آسمان پر مى كشد. * * * اسب سوارى به دنبال فاطمه دختر امام حسين(ع) است. او نيزه به دست دارد و فاطمه فرار مى كند. اين صداى فاطمه است: "آيا كسى هست مرا يارى كند؟ آيا كسى هست مرا از دست اين دشمن نجات دهد؟". هيچ كس جوابى نمى دهد و فاطمه در ميان صحرا مى دود. ناگهان ضربه نيزه را در كتف خود احساس مى كند و با صورت روى زمين مى افتد. آن مرد از اسب پياده مى شود و مقنعه از سر فاطمه برمى دارد و گوشواره هاى او را مى كشد. خداى من! گوش فاطمه پاره مى شود و صورتش رنگ خون مى گيرد. آن مرد برمى خيزد و به سوى خيمه ها مى رود تا غنيمت ديگرى پيدا كند. فاطمه سر روى خاك گرم كربلا مى نهد و بى هوش مى شود. من با خود مى گويم، كجايى اى عبّاس تا ببينى با ناموس امام حسين(ع)چه مى كنند. صدايى به گوش فاطمه مى رسد: "دختر برادرم، برخيز!". اين صدا چقدر آشنا و چقدر مهربان است. او چشم خود را باز مى كند و سر خود را در سينه عمه اش زينب مى بيند. ــ فاطمه! بلند شو عزيزم! بايد به دنبالِ بقيّه بچّه ها بگرديم، نمى دانم آنها كجا رفته اند. ــ عمّه جان، چادر و مقنعه مرا برده اند. آيا پارچه اى هست تا موى سرم را بپوشانم؟ ــ دختر برادرم! نگاه كن من هم مانند تو... فاطمه نگاه مى كند، مقنعه عمّه را هم ربوده اند و صورت و بدن عمّه از تازيانه ها سياه شده است. فاطمه برمى خيزد و با عمّه به سوى خيمه ها مى روند. آنها نزد امام سجّاد()مى روند و مى بينند كه خيمه او هم سوخته و غارت شده است. زير انداز امام را هم برده اند! خداى من! امام سجّاد(ع) با صورت بر روى زمين افتاده است. به علّت تشنگى و بيمارى آن قدر ضعف بر امام سجّاد(ع) غلبه كرده كه نمى تواند تكان بخورد. آنها كنار امام سجّاد(ع) مى نشينند و صورت او را از خاك برمى دارند. امام به آنها نگاه مى كند و گريه مى كند. آخر چگونه او عمّه و خواهر خود را در آن حالت ببيند و گريه نكند. مقنعه خواهر را ربوده اند، گوشواره از گوشش كشيده اند و صورت او خون آلود شده است. كدام مرد مى تواند اين صحنه را ببيند و گريه نكند. فاطمه نيز اشك در چشمانش حلقه مى زند. برادر تشنه و بيمار است و توان حركت ندارد. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💚 پیامبر مهربانی ها: 🌙 شب اوّل ماه رمضان، شیاطین سركش به بند كشيده می‌شوند، ⛓ و هر شب، ۷۰ هزار نفر آمرزيده مى‌گردند، 📿 ‌ و وقتی شب قدر فرا برسد، خداوند به اندازه آنچه در ماه رجب و شعبان و رمضان تا آن روز آمرزيده است، [بندگان] را مى آمرزد، 💚 ‌ ❌ مگر آنكه ميان كسى و برادرش کینه اى باشد كه در اين صورت، خداوند عزّوجل مى فرمايد: [آمرزش] اينان را عقب بيندازيد، تا آشتى كنند.🤝 ‌ 📙عيون أخبار الرضا (ع): ۳۳۱/ ۷۱/ ۲ ‌ @shohada_vamahdawiat                 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق (ع) فرمودند : مقدرات در شب نوزدهم ماه رمضان تعیین در شب بیست و یکم تایید و در شب بیست و سوم امضا می شود ✍ @shohada_vamahdawiat                 
*🚨 شادی روح غواص دلاور زنجانی شهید یوسف قربانی معروف به مرغابی امام زمان این شهید بدون پدر ومادر بزرگ شده وخانواده ای نداره برای شادی روح پاکش فاتحه ای قرائت کنیم ان شالله که شفاعتش نصیبمون بشه همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم کسی را ندارم که ✅ لینک ختم قرآن، صلوات و سوره یاسین هدیه به غواص شهید ، یوسف قربانی https://iPorse.ir/6194449 نیت کنید و وارد لینک شوید و در این ختم شرکت کنید❣👆
﷽❣ ❣﷽ ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم @shohada_vamahdawiat
    ﷽ به روایت امیر حسین مدام نگران این بودم که بابا سرد برخورد کنه یا حرفی بزنه که ناراحتشون کنه. بلاخره با افراد مذهبی میونه خوبی نداره . اما خوشبختانه این خانواده انقدر خون گرم و مهربون هستن که هم مامان هم بابا خیلی زود باهاشون صمیمی شدن و همچنین پرنیان با نامزد امیرعلی فاطمه خانوم. اما اون خانومی که فهمیدم خواهر امیرعلی بوده و اسمش هم حانیه ؛ نه تو بحثی شرکت میکنه نه حرفی میزنه ، وای مدام سعی میکنم بهش توجه نکنم اما همش فکرم درگیرشه و همین منو عذاب میده. بلاخره نامحرمه ، همون مسجد هم که باهاش چشم تو چشم شدم کلی توبه کردم و چند روز حالم داغون بود. امیرعلی_ امیرحسین. اینجایی؟ _ جان؟ امیرعلی_ کجایی داداش ؟ عاشق شدی؟ _ چی ؟ من ؟ نه بابا امیرعلی_ ? . میخوای من سکوت کنم به توهماتت برسی پسرم ؟ _ نه پدرم ادامه بده. ? . . . مامان حانیه خانوم _ خب دخترا میاید کمک سفره بندازیم؟ با این حرف، مامان و پرنیان و فاطمه خانوم و حانیه خانوم بلند میشن و به سمت آشپزخونه میرن و بلاخره بعد از تعارف معمول که نه شما بفرمایید و این حرفا؛ همه خانوما میرن تو آشپزخونه . . . چندبار سر جام غلط میزنم .” وای خدا دارم دیوونه میشم “. الان یه ساعته که میخوام بخوابم ولی خوابم نمیبره. تصمیم میگیرم کمی مهمونی امشب رو مرور کنم ، واقعا شب خوبی بود ، خیلی خوش گذشت. با این وجود که خانواده مذهبی بودن اما بابا خیلی خوب باهاشون کنار اومد اما اون اوضاع حجاب حانیه خانوم اون روز دربند و اون شب برام عجیب بود ، از یه خانواده مذهبی همچین حجابی؟ البته حجاب اون شبش به خاطر کار اون…… با حرص دندونامو رو هم فشار میدم و چشمام رو میبندم . آیه الکرسى مسکن خوبیه……. . . . با صدای آلارم گوشی سریع از جام بلند میشم. با حرص گوشی رو خاموش میکنم و میندازمش اون سمت. ” وای امروز ، دانشگاه نه ” . . . محمدجواد_ میگما امیر این خواهرمون چی بود اسمش؟ اها خانوم مقیمی. اخ ببخشید بیتا خانوم. بعد لحنشو زنونه میکنه و میگه _ خواهر فکر کنم میخواد مختو بزنه. _ خیلی مسخره ای جواد. میدونی ازاین شوخیا بدم میادا. محمدجواد_ اوا خواهر . خب به من چه ؟ _ بسته برادر. محمد جواد_ خب حالا بی جنبه جانم. امروز میخوایم با بچه ها بریم بیرون فکر کنم یه شش هفت ماهی هست که اصلا جایی نرفتیم ، فقط تو هیئت همدیگه رو دیدیم. میای دیگه ؟ _ صددرصد محمدجواد_ سنگین باش خواهرم. _ برادر تقبل الله با نشستن دستی روی شونم برمیگردم عقب ، از چیزی که میبینم متعجب و فوق العاده عصبی میشم. چشمامو میبندم و چندتا صلوات زیر لب زمزمه میکنم. مغزم از کار افتاده و واقعا نمیدونم چیکار میتونم بکنم. دستم میارم بالا که با تمام قدرت بزنم تو صورتش اما گذشت بهترین کاره. تمام نفرتم رو تو چشمام میریزم و سریع پشتم رو بهش میکنم که از برم بیرون از دانشگاه. چشمم به اطراف که میوفته با دیدن جمعیتی که همه با تعجب زل زدن بهم عصبانیتم بیشتر میشه. دستم رو مشت میکنم و تمام حرصم رو سعی میکنم رو دستم خالی کنم. دختره بی حیا خجالتم نمیکشه. سریع از در دانشگاه خارج میشم و به سمت ماشین میرم. با اینکه من کاری نکردم اما خودم رو گناهکار میدونم. بهترین مهد آرامش برای من مزار شهدا بود ، پس پیش به سوی بهشت زهرا 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
استاد معتز آقاییJoze 21-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-44.mp3
زمان: حجم: 33.02M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 34 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال. ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
﷽❣ ❣﷽ ✍یک وقت هایی... تمام آرزوی زندگی ات این می شود کسی که دوستش داری از تو چیزی بخواهد!! تمامی هستی‌ام، آقاجانم... از ما خواسته اید برای بسیار دعا کنیم اما ما غفلت کرده ایم... 💔 ➥ @shohada_vamahdawiat
     ﷽ به روایت راوی ( سوم شخص ) محمد جواد مات و مبهوت اتفاقی که افتاده فقط به رفتن امیرعلی نگاه میکنه، الان فقط اون حال دوستش رو درک میکنه ، چون میدونه امیرحسین فوق العاده رو مسئله محرم و نامحرم حساسه. و البته پچ پچ اطرافیان بیشتر عصبیش میکنه. تمام نفرتش رو تو چشماش میریزه و به سمت بیتا برمیگرده. محمد جواد_ دختره احمق این چه کاری بود که کردی؟ بیتا که ظاهرا به نقشش رسیده بود لبخند موزیانه ای میزنه و با ناز و عشوه پشتش رو به محمد جواد میکنه و از اونجا میره. همه فکر میکنن بیتا عاشق امیرحسین شده در صورتی که قصد اون فقط و فقط اذیت کردن بچه مذهبیای دانشگاهه که با این لبخندش محمد جواد پی به نقشش میبره. جو دانشگاه براش فوق العاده سنگینه و این رو هم درک میکنه که امیرحسین الان فقط نیاز به تنهایی داره. تصمیم میگیره در اولین فرصت با بچه ها تماس بگیره و برنامه امروز رو کنسل کنه و خودش هم به سمت خونه راه میوفته. . . . امیرحسین با سرعت زیاد به سمت بهشت زهرا میره ، تمام مدت تنها چیزی که ذهنش رو پر کرده ، حانیه هست. دختری که با وجود بی حجابی اما هیچ سو استفاده ای حتی از تنهاییشون نکرد و این فکرش بیشتر کلافش میکنه ، اصلا دوست نداره به نامحرم فکر بکنه اما…….. بعد از یک ساعت به بهشت زهرا میرسه. قطعه ۴۰٫ سرداران بی پلاک . شهدای گمنام. نزدیک به اذان مغربه و هوا تقریبا تاریک. چراغ های روشن بالای قبر شهدا فضا رو دلنشین کرده. تمام سعیش اینه که آرامش قلب بی قرارش رو از شهدای گمنام بگیره. زیارت عاشورا کوچیکی که همیشه همراهش بود رو از جیبش درمیاره و شروع میکنه به خوندن. به یاد دوست شهیدش میوفته و باهاش درد و دل میکنه. یاداوری این که چند وقته از دوست شهیدش حسابی دور شده دوباره غم عجیبی به دلش برمیگرده. با شنیدن صدای الله اکبر چشماش رو میبنده و زیر لب صلواتی میفرسته.چفیه ای که انداخته بود روی شونش رو برمیداره و روی زمین پهن میکنه جانماز کوچیکی که از ماشین برداشته بود رو روی اون میندازه و قامت میبنده. _ الله اکبر 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
🌙 : نماز شب ، نماز شب ، نماز شب کلید تمام عزت هاست -۱۳۹۴/۱۱/۲۵ @shohada_vamahdawiat                 
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون #۳۱۳صلوات هدیه به تعالی فرجه الشریف به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹🌹 حدیث امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند : صلوات از جانب حق‌تعالی به معني نزول رحمت، و از سوی فرشتگان به معني ستايش و تمجيد، و از سوی انسانها به معني دعا مي‌باشد. الصَّلا‌‌ةُ مِن اللهِ عَزَّوَجَلَّ رَحمَةٌ، وَ مِن الملائِكَةِ تَزكِيَةٌ، وَ مِِن النّاسِ دُعاءٌ. وسائل الشيعه7: 196 / بحار الأنوار 91: 55 🦋🌹💖