☑️ #داستانک ☑️
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند.
بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟
برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
💚🍃زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکنیم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم.
پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
@shohada_vamahdawiat
#داستانک
دستور داد ۳۰۰، ۴۰۰ چوب الوار بلند، از همان الوارهای بنّایی تهيه کنیم؛ 🤔
از بچهها خواست که قوطـ🥫ـی های خالی کمپوت و کنسرو را هم جمع کنند،
بعد در آنها کمی روغن سوخته و کاه ريختند و گفت روی هر کدام از تختهها چندتا از اين قوطیها را نصب کنند. 😉
غـ🌄ـروب که میشد، فتيلهی اين قوطیها را روشن میکردند و الوارها را با فاصله، روی رود🌊کارون میريختند.
دشمن که از دور، آتـ🔥ـش و دود روی اين الوارها را میديد، تصور میکرد که نيروی عظيمی از روی رود کارون به سمت آنها میرود. 😎
باور کنيد تا وقتی که دشمن فهميد اينها در واقع چيست، یعنی نزديک به دو ماه که اين تکنيک برپا بود، هر چه گلوله داشت توی کارون ريخت!» 😁
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat