eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🌷مهدی شناسی ۴۶🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه 🌹یَعسوبُ الدّین🌹 🌼يکی ديگر از القاب حضرت مهدی علیه السلام «يَعْسُوبِ الدِّين» است که با همين نام به حضرت امام علی(علیه السلام) نيز سلام می‌دهيم. 🌼«يَعْسُوبِ» به معنای ملکه زنبور عسل است. اين زنبور در عالم وظايف متعددی را به عهده دارد که تعدادی از آنها عبارتند از : ⬅️۱-ساختن کندوها و نظم موجود در آنها همگی به دستور ملکه است. يعنی خانه سازی زنبورها زير نظر ملکه صورت می‌گيرد. ✅ اگر ما حضرت را با نام «يَعْسُوبِ الدِّين » مورد خطاب قرار می‌دهيم بايد که همه امورات زندگيمان منظم باشد و هر يک در جای خويش قرار گرفته باشد. پس به ميزانی که ما از نظم فاصله بگيريم از ولايت « يَعْسُوبِ الدِّين » خارج شده‌ايم. ⬅️۲- ملکه زنبورها کنار هر کندو نگهبانی قرار می‌دهد تا مانع از ورود زنبورهای آلوده شود؛تا آن عسلی که «فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» است تهيه شود. ✅وظيفه ما برای استقرار و ماندگاری در حريم ولايت دوری از آلودگی و رذايل اخلاقی است. ⬅️۳- ملکه زنبورها سايرين را به حرکت و فعاليت دعوت می‌کند و آنها را به سوی گل‌ها راهنمايی می‌کند، اين حرکت با پرواز زنبورها به سوی گلستان ميسر می‌شود ✅« يَعْسُوبِ الدِّين » برای هر خواهانی آيين نامه صادر می‌کند و او را به صعود عالم اعلی فرا می‌خواند و از او می‌خواهد تا در اين پرواز و رهايی از عالم ماده تنها به سراغ زيبائی‌های عالم برود تا فرد به برکت وجود مقدس بقية الله زيبا نگر ‌شود و از آلودگی‌ها پرهيز نمايد. ⬅️۴-زنبور عسل برای تهيه مقدار کمی عسل بايد حدوداً شَهد هزار گل را بمکد. ✅حضرت با جلوه ی نام «يَعْسُوبِ الدِّين» به ما مأموريت می‌دهد تا نعمات زندگيمان را بررسی کنيم و متذکر می‌شوند که توجه کردن به سوی يک نعمت خاص کافی نيست. بلکه بايد چشم دل به روی همه الطاف الهی باز کرد. ‌❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💠🔅💠🔅💠 ❣ 💠 به محض اینکه در مدینه مسقر شده بود تماس گرفت. صدایش شاد بود و این مرا خوشحال می کرد.😍 شماره ی هتل را داشتم و هر ساعتی که می دانستم زمان استراحتشان است تماس می گرفتم. صالح هم موبایلش را برده بود و گاهی تماس می گرفت. بساط آش پشت پا را برایش برقرار کرده بودم و با سلما و زهرا بانو آش خوشمزه ای را تهیه کردیم. پدر جون ساکت تر از قبل بود. انگار تمام فکر و ذهنش درگیر حج بود و حکمت نرفتنش... علیرضا بیشتر از قبل به ما سر می زد. سلما هم که تنهایمان نمی گذاشت و اکثراً منزل ما بود. سفر مدینه تمام شده بود و حجاج عازم مکه بودند و رسماً مناسک حج شروع می شد. ☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️☎️ ــ مهدیه جان ــ جونم حاج آقا😍 ــ هنوز مُحرم نشدم که...😅 ــ ان شاء الله حاجی هم میشی. ــ ان شاء الله😊 خواستم بگم توی مکه چون سرمون شلوغه موبایلمو خاموش می کنم. اما شماره ی هتل رو بهت میدم هر وقت خواستی زنگ بزن. اگه باشم که حرف می زنم اگه نه بعدا دوباره زنگ بزن. ــ باشه عزیزم😔 حداقل شماره مسئول کاروانتون هم بده. ــ باشه خانومم حالا چرا صدات اینجوریه؟😕 ــ هیچی... دلتنگت شدم😭 ــ دلتنگی نکن خانوم گلم. نهایتش تا ده روز دیگه بر می گردم ان شاء الله. ــ منتظرتم. قولت که یادته؟😏 ــ بله که یادمه. مراقب خودم هستم.😊 تماس که قطع شد دلم گرفت😔 کاش با هم بودیم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 روز عرفه فرا رسیده بود و ما طبق هرسال توی حسینیه جمع شده بودیم برای دعا و نیایش☺️ خاطرات سال گذشته برایم تداعی شد و لبخند به لبم نشست😊 ــ چیه؟ چرا لبخند ژکوند می زنی؟😏 ــ یاد پارسال افتادم. صالح باتو کار داشت و منو صدا زد که بهت بگم بری پیشش😁 یادته؟ برای سوریه اعزام داشت. ــ آره یادش بخیر. واااای مهدیه چقدر داغون بودم. تو هم که تنهام نذاشتی و هیچوقت محبتت یادم نرفت. وقتی صالح برگشت سر و ته زبونم مهدیه بود😜 خلاصه داداشمو اسیر کردم رفت.😂 ــ حالا دیگه صالح اسیر شده؟😒 ــ نه قربونت برم تو فرشته ی نجاتی😘 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat