حاج مهدی رسولیRoze_shab-jome_rasouli_8.mp3
زمان:
حجم:
6.95M
🔉 در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم...
#مناجات امام زمان(عج) و توسل به حضرت رقیه (س)
#امام_زمان
#حاج_مهدی_رسولی
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
🌷شهادت فضیلتی بی نظیر و یا کم نظیر است؛ پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِر؛ بالاى دست هر نیکو کارى کار نیک دیگری است تا اینکه شخص در راه خدا کشته شود (و به شهادت برسد) و چون در راه خدا کشته شد، بالاتز از آن عملی نیست.»[۱]
🌷آری شهیدان در منطق قرآن زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی دارند و متنعمند.[۲]
🌷فضیلت شهادت بسیار زیاد است اما صرف بیان این فضائل جسارت به خطر افتادن را در دل یک فرد ایجاد نمی کند. برای شخص، قلبی آماده و ضمیری پاک و ایمانی راسخ لازم است تا با شنیدن این فضائل لبیک گویان وارد میدان شود و جان شیرین خویش را در طبق اخلاص نثار کند و الا گفتن حتی بیش از اینها، در سنگ و سنگدلان اثری ندارد.
🌷یاران امام مهدی (عج) بزرگ مردان و زنانی هستند که مهیای شهادت و فدا شدن در مسیر تحقق آرمان های حکومت جهانی گردیده اند.
🌷 هر چند تصور آرزوی شهادت داشتن برای برخی امری عجیب است اما حقیقت این است که یاران مهدی (عج) در سر، شوق شهادت دارند و این آرزو را در جان می پرورانند.
🌷 امام صادق علیه السلام فرمود: «یاران مهدى، آرزو مى کنند که در راه خدا به شهادت برسند»[۳].
[۱] کافی، ج ۲، ص ۳۴۸
[۲] آل عمران: ۱۶۹
[۳] بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۷
#پس_از_ظهور ۳۰
#مهدیاران
#امام_زمان
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
#رازحوشنودیخدا
#صفحهپانزدهم
چند سالى است كه مراسم اعتكاف در جامعه ما رواج پيدا كرده است و در روزهاى سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، مردم گروه گروه به مساجد رفته و معتكف مى شوند.
براى اعتكاف بايد سه روز، روزه بگيرى، در مسجد بمانى و مشغول عبادت باشى.
اگر بتوانى در مسجدالحرام و در كنار كعبه به اعتكاف مشغول شوى كه ثواب بسيار زيادى دارد.
امّا فكر كن، اگر بخواهى در مسجدالحرام معتكف شوى، بايد صبر كنى تا خدا توفيق سفر به مكّه را به تو بدهد.
امّا آيا مى خواهى كارى را به شما ياد دهم كه ثواب اعتكاف در مسجدالحرام را داشته باشد؟!
البتّه اين نكته را بدان، كارى را كه مى گويم اگر انجام دهى، ثواب شصت روز اعتكاف در مسجدالحرام را خواهى داشت؟
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: "هر گاه براى برآوردن حاجت مؤمن، گام برمى دارى، بدان كه اين گام برداشتن نزد خدا بهتر از اين است كه دو ماه در مسجدالحرام اعتكاف بنمايى".
به راستى كه دين ما چه دين كاملى است؟
در كدام مكتب مى توانى ارزش كمك كردن به مردم را اين قدر بالا بيابى!
افسوس و صد افسوس كه ما چقدر از دين واقعى فاصله گرفته ايم.
چند سال قبل، در مراسم اعتكاف چشمم به يكى از پزشكان افتاد كه از بيمارستان مرخصى گرفته بود و به عشق اعتكاف، به مسجد جمكران آمده بود.
به او گفتم كه وظيفه تو در حال حاضر، رسيدگى به بيمارانى است كه چند ماه است در نوبت مى باشند تا با دستان باكفايت شما جراحى شوند، امّا يكباره بدون برنامه ريزى قبلى به اين جا آمده اى و همه جراحى هاى خود را لغو كرده اى، چه خبر است كه مى خواهى به خيال خود به خدا برسى!
امّا چه كنم كه پزشك ما به تازگى به "عرفان" رو كرده بود، مى گفت كه من بايد به خدا برسم و از غير او جدا شوم!
آخر تا به كى در جامعه ما بايد به خاطر فهم غلطِ دين به بيراهه كشيده شوند؟
خدا مى داند بيمارانى كه در اين مدّت سه روز به خاطر مرخصى اين پزشك، عمل جراحيشان عقب افتاده بود، چقدر درد و رنج كشيده بودند!
من نمى گويم كه پزشكان جامعه ما، مرخصى نروند، هر انسانى نياز به استراحت دارد، سخن من اين است كه ما عرفان را بد فهميده ايم!
كاش اين آقاى پزشك مى دانست با كمك به بيماران خود مى توانست چندين برابر اين اعتكاف در مسجد جمكران، به خدا نزديك شود!
مگر ما ادّعا نداريم كه پيرو اهل بيت(عليهم السلام) هستيم و آنان سرمشق و الگوى ما هستند؟
آيا موافقيد داستانى را از زندگى امام حسن(ع) براى شما نقل كنم:
ادامه دارد
💖💖💖🌹🌹🌹💖💖💖
#رازخشنودیخدا
#میخواهمخداراخشنودکنم
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالشهداءومهدویت
#نویسندهمهدیخدامیان
#نشرحداکثری
#التماسدعا
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸امام صادق (ع)فرمود: ای سدیر! چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه 5 بار، و هر روز 1 بار قبر حسین (ع) را زیارت کنی؟ ....! به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن،سرت را سوی آسمان کن، وسپس به سوی قبر حسین (ع)توجّه کن و بگو:«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ ویک عمره میباشد📚
{کافی، ج۴، ص۵۸۹}{كامل الزيارات، ص۲۸۷}{بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۳۶۵}
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
www.aviny.comAUD-20210214-WA0002.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷
#رمان_عشق_باطعم_سادگی
#قسمت_15😍✋️
ماشین رو خاموش کرد و پرید وسط حرفم_پیاده شو رسیدیم!
مهلت نداد حرفم رو تموم کنم و سریع از ماشین پیاده شدو من هم ناچار با کلی حرص خوردن
پیاده شدم ...نور زرد چراغ , کوچه قدیمی و کاهگلی رو کامل روشن کرده بود...امیر علی زودتر
ازمن جلوی در کوچیک کرمی رنگ وایستادو با نگاه زیر افتاده و دستهای توی جیب شلوارپارچه ای
خاکستری رنگش منتظر من بود...مثل همیشه ساده پوشیده بود ولی مرتب و من بی خیال تر از
چند دقیقه قبل باز توی قلبم قربون صدقه اش رفتم حاال که اشکال نداشت این بی پروایی قلبم !
با قدمهای کوتاه کنارش قرار گرفتم... این کوچه قدیمی مثل همیشه عطر نم میداد... همون عطری
که موقع اومدن بارون همه جا رو پر میکرد و حاال تواین محله های قدیمی این عطر یعنی نوید
مهمون داشتن به خاطر آب پاشی شدن جلوی در خونه!
باهمه وجودم نفس عمیقی کشیدم و حس کردم نگاه زیر چشمی امیر علی ر و,و دستش که روی
زنگ قدیمی باهمون صدای بلبلی نشست!
خونه عموی امیر علی رو دوست داشتم ...زیاد اومده بودم اینجا برای عید دیدنی و با مامان برای
سفره های نذری فاطمه خانوم ! یک بافت قدیمی داشت یک حیاط کوچیک که دورتادورش اتاق
بود با درهای جدا و چوبی ! که یکی میشد پذیرایی, یکی هال ,یکی سرویس ها و بقیه هم اتاق
خواب! بایک آشپزخونه نقلی که اونم از وسط حیاط در داشت و چه صفایی داشت این بحث های
زنونه تو آشپزخونه ای که اپن نبود وفاش! درست مثل خونه عمه ...البته فاصله خونه هاشون هم
فقط یک کوچه بود و تفاوت این دو خونه باغچه های پر از گل عمه بودو باغچه های پر از سبزی
فاطمه خانوم!
در خونه که باز شد بی اختیار لبخند نشست روی صورتم ...فاکتور گرفتم از اخم پیشونی امیر علی!
صفا وصمیمیت این خونه و افرادش دلم رو آروم میکرد!
احوالپرسی و خون گرمی عمو و زن عموی امیر علی به حدی بود که هیچ وقت تو این خونه
احساس غریبی نکنم... به خصوص امشب که دلگرم کننده تر هم بود!
امشب شده بود شب من هر چی امیر علی سعی کرد جایی دور از من بشینه ولی با حرف عمو
اکبرش که گفت: بشین پهلوی خانومت عمو , مجبور شد کنار من بشینه که طرف دیگه ام عطیه
بود و من چه قدر توی دلم تشکر کردم از عمو اکبر!
امیر علی لبخند محوی روی لبش داشت ولی یادش رفته بود پاک کنه اخم روی پیشونیش رو ...من
هم امشب حسابی گل کرده بود شیطنتم!
صدام رو آروم کردم وسرم رو نزدیکتر به امیرعلی_ببخشیدها ولی بی زحمت بازکنین اون اخم ها
رو من نگرانم این پیشونیت چین چین بمونه تقصیر من چیه مجبوری امشب از نزدیک تحملم کنی!
خنده ریزی کردم و گفتم: خدا خیر بده عمو جونت رو الکی الکی تلافی کرد اون قدر حرصی رو که
تو ماشین به من دادی!
اخمش باز شدو لب پایینش رو به دندون گرفت و من دعا کردم کاش به خاطر نخندیدن این کار
رو کرده باشه و من دلم خوش بشه که بالاخره به جای اخم کنار من یک بار خندید!
🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷🎄🌷
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانهاند
عشق در دست حسین بن علیست
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>