eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
1. علی بن عبدالاعلی هاشمی می‌گوید: ما حدود شصت نفر در کنار قبر رسول خدا(ص) بودیم، ناگاه دیدیم امام کاظم(ع) در حالی که دستش در دست پسرش حضرت رضا(ع) بود آمد، وقتی به ما رسید، فرمود: «آیا می‌دانید من کیستم؟» عرض کردیم: «تو آقا و بزرگ ما هستی.» فرمود: نام و نسب مرا بگویید، عرض کردیم: شما موسی بن جعفر بن محمد(ع) هستید، فرمود: «این شخص که همراه من است کیست؟» عرض کردیم: «علی بن موسی بن جعفر است.» فرمود: «فَاشهَدوُا اَنَّهُ وَکِیلی فِی حَیاتِی، وَ وَصِیِّی بَعدَ مَوتِی: پس گواهی دهید که این شخص؛ وکیل و نماینده‌ی من در هنگام زندگی من، و وصیّ من پس از رحلت من می‌باشد.» 2. عبدالله بن مرحوم می‌گوید: از بصره به قصد مدینه حرکت کردم، در مسیر راه امام کاظم(ع) را دیدم که به سوی بصره می‌رفت، برای من پیام داد نزد من بیا، نزدش رفتم، نامه‌ای به من داد و فرمود: «این نامه را به مدینه برسان.» عرض کردم: به چه کسی برسانم؟ فرمود: «اِلی ابنِی عَلِیٍّ، فَاِنَّهُ وَصِیِّی وَ القَیِّمُ بِاَمرِی، وَ خَیرُ بَنِیَّ: به پسرم علی (حضرت رضا) برسان، چرا که او وصیّ من، و سرپرست امور من و برترین پسرانم می‌باشد.» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
3. نیز روایت شده: امام کاظم(ع) به پسرانش می‌فرمود: «هذا اَخُوکُم عَلِیُّ بنِ مُوسَی الرِّضا (ع) عالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ، فَسَلُوهُ عَن اَدیانِکُم، وَ احفَظُوا ما یَقُولُ لَکُم: این برادر شما علی بن موسی الرضا(ع)، عالم آل محمّد(ص) است، در مورد صحت دین و روش‌های خود از او بپرسید، و آنچه را او به شما می‌گوید فرا گیرید و رعایت کنید.» از این روایات به روشنی فهمیده می‌شود که امام کاظم(ع) قبل از شهادتش، سرپرستی و عهده‌داری امور را به امام رضا(ع) واگذار نموده بود، و پسران خود و سایر مردم را به آن حضرت ارجاع می‌داد، و حضرت رضا(ع) پشتیبان محکم و مطمئنی برای پدر بود. دستیار سیاسی، و شریک غم‌های پدر در شماره‌ی قبل بیان شد که سراسر مدّت 35 سال امامت امام کاظم(ع) با حوادث و فراز و فرودهای سیاسی آمیخته بود، و آن حضرت با کمال قاطعیّت، موضع سیاسی خود را مشخص کرد، و در برابر چهار طاغوت عصرش (منصور دوانیقی، مهدی عبّاسی، هادی عبّاسی و هارون الرّشید) ایستادگی نمود، به ویژه در عصر خلافت هارون، که 15 سال آخر امامت امام کاظم(ع) در این عصر بود، سختی‌های زندان‌های گوناگون را از بی‌تفاوتی در برابر هارون، ترجیح داد، و در هر فرصتی بر ضدّ آن طاغوت مقتدر و یاغی، سخن گفت. امام هشتم حضرت رضا(ع) در تمام این مدّت در کنار پدر، از آرمان پدر دفاع می‌کرد، و دستیار و پشتوانه استوار پدر در حوادث سیاسی و ... بود و در غم‌ها و در رنج‌های امام کاظم(ع) شرکت داشت. هرگز در برابر حرامیان پلید، و قدرت‌طلبان هوس‌باز، سر فرود نیاورد، راه پدر را ادامه داد، و در پشت سپر تقیّه، مردم را به شدّت از یاری ستمگران و کمک به خلفای طاغوتی برحذر می‌داشت، و همان اهداف پدر را دنبال می‌کرد. برای روشن شدن مطلب، نظر شما را به روایات زیر جلب می‌کنم: ادامه دارد 💖💖💖💖💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
1. عصر خلافت هارون الرشید بود، سلیمان جعفری از حضرت رضا(ع) پرسید: «نظر شما درباره‌ی کارمندی در دستگاه سلطان (هارون) چیست؟» امام رضا(ع) چنین پاسخ داد: «الدُّخُولُ فِی اَعمالِهِم وَ العیُونُ لَهُم وَ السَّعْیُ فِی حَوائِجِهم عَدِیلُ الکُفرِ، وَ النَّظَرُ اِلَیهِم عَلَی العَمدِ مِنَ الکَبائِرِ الَّتی یُستَحَقُّ بِهَا النَّارُ: ورود در کارهای آنها (طاغوتیان) و کمک به آنها، و کوشش در تأمین نیازهای آنها هم‌طراز کفر است، و توجّه عمدی به آنها از گناهان بزرگی است که سزای آن، آتش دوزخ است.» 2. یکی از شیعیان به نام حسن بن حسین انباری می‌گوید: «برای حضرت رضا(ع) در ضمن نامه‌ای نوشتم: کارمند دولت عباسیان هستم، آنها فهمیده‌اند که من شیعه می‌باشم، و مرا تهدید نموده‌اند... .» امام هشتم(ع) در پاسخ نوشت: «از خوف و خطری که متوجّه تو شده با خبر شدم، اگر تو می‌دانی که هرگاه در این شغلِ کارمندی، کاری که رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن امر کرده انجام می‌دهی، و کمک و یاریت به شیعیان می‌رسد، و نسبت به رسیدگی امور مؤمنان فقیر کوشا هستی، به طوری که در صف آنها به شمار می‌آیی، در این صورت (به تو اجازه داده می‌شود و) این کارهای نیکت شومی کارمندی دولت عباسیان را جبران می‌کند، و در غیر این صورت، هرگز اجازه ادامه‌ی کارمندی برای تو نیست.» 3. یکی از شیعیان به نام حسن بن شاذان که از طرف طرفداران دولت عبّاسی مورد آزار قرار گرفته بود، نامه‌ای برای حضرت علی بن موسی الرضا(ع) فرستاد و در ضمن آن، از آزار دشمنان شکایت کرد، امام رضا(ع) در پاسخ او چنین نوشت: «خداوند با دوستان ما عهد و پیمان بسته که در برابر دولت باطل، صبر و مقاومت کنند، طبق فرمان خدا، صبر و استقامت کن.» سپس در پایان‌نامه از انتقام حضرت مهدی قائم آل محمّد (ص) سخن به میان آورد که هم مایه‌ی دلگرمی دوستان بود، و هم هشداری به مخالفان، فرمود: «فَلَو قَد قامَ سَیِّدُ الخَلقِ، لَقالُوا: «یا وَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحمنُ وَ صَدَقَ المُرسَلُونَ: هرگاه سرور خلایق (حضرت مهدی) قیام کند مخالفان (در برابر حکومت به قدری ذلیل شوند که) می‌گویند: ای وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان او راست گفتند.» (یس ـ 52) 💖💖💖💖💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
ادامه ی برخى از ويژگيهاى حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها خاتون دوسرا : 1- شفاعت گسترده بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامى اسلام است كه در قرآن‏ كريم از آن به «مقام محمود» تعبير شده است. و گستردگى آن باجمله بلند: (ولسوف يعطيك ربك فترضى) بيان گرديده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مكرم شفاعت گسترده‏اى دارند كه بسيار وسيع ‏و جهان شمول است و مى‏ تواند همه اهالى محشر را فراگيرد: 1- خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله ‏عليها.  2- شفيعه روزجزا در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله عليها همين بس كه‏ شفاعت، مهريه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پيك وحى طاقه‏ ابريشمى از جانب پروردگار آورد كه در آن، جمله «خداوند مهريه ‏فاطمه زهرا را شفاعت گنهكاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باكلك تقدير نقش بسته بود. اين حديث از طريق اهل سنت نيز آمده است. بعد از فاطمه زهرا سلام الله عليها از جهت گستردگى شفاعت،هيچ كس و حد اقل هيچ بانويى به شفيعه محشر، حضرت معصومه ‏دخت موسى بن جعفر سلام الله عليها نمى‏ رسد، كه امام به حق‏ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در اين رابطه مى‏ فرمايد: «تدخل بشفاعتها شيعتناالجنه باجمعهم‏»: «با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مى‏ شوند.» ادامه دارد 🌻❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
 ادامه برخی از ویژگی‌های حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 3- عصمت بر اساس روايتى كه مرحوم سپهر در «ناسخ‏» از امام رضا(ع)روايت كرده، لقب «معصومه‏» را به حضرت معصومه، امام هشتم‏ اعطا كرده ‏اند. طبق اين روايت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم كمن زارنى‏» «هركس حضرت معصومه را درقم زيارت كند، همانند كسى است كه مرا زيارت كرده باشد.» اين ‏روايت را مرحوم محلاتى نيز به همين تعبير نقل كرده است. با توجه به اين كه عصمت‏ به چهارده معصوم(عليهم السلام) منحصرنيست، بلكه همه پيامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند. و علت اشتهار حضرت رسول اكرم، فاطمه زهرا و امامان(عليهم‏السلام) به «چهارده معصوم‏» آن است كه آنها علاوه بر مصونيت ازگناهان صغيره و كبيره، از «ترك اولى‏» نيز كه منافات با عصمت‏ ندارد، پاك و مبرا بودند. مرحوم مقرم در كتابهاى ارزشمند: «العباس‏» و «على الاكبر» دلائل عصمت ‏حضرت ابوالفضل و حضرت ‏على ‏اكبر(عليهماالسلام) را بر شمرده‏ است. و مرحوم نقدى در كتاب‏«زينب الكبرى‏» از عصمت‏ حضرت زينب سلام الله عليها سخن‏ گفته است. و مولف «كريمه اهلبيت‏» شواهد عصمت‏ حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است. و با توجه به اين كه حضرت معصومه(س) نام شريفشان «فاطمه‏»است و در حال حيات به «معصومه‏» ملقب نبودند، تعبير امام(ع)دقيقا به معناى اثبات عصمت است، زيرا بر اساس قاعده معروف:«تعليق حكم به وصف مشعر بر عليت است‏» دلالت‏ حديث‏ شريف برعصمت آن بزرگوار بى‏ ترديد خواهد بود. 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سرپرستی امور توسط امام رضا(ع) هنگام زندانی بودن پدر هنگامی که امام کاظم(ع) در سال 179 هـ.ق به دستور هارون، دستگیر و زندانی شد، (کمترین قولی که در مدّت زندانی بودن آن حضرت گفته شده، چهار سال بود یعنی از سال 179 تا 183) و سرانجام در زندان بغداد به شهادت رسید، در این مدّت، حضرت رضا علیه السلام در مدینه بود، و به جای پدر به رسیدگی امور می‌پرداخت، گرچه هنوز مقام امامت نرسیده بود، ولی کارهای امام را به نمایندگی از پدر انجام می‌داد، و نقش بسیار مهم، در نگهبانی فرهنگ و فقه تشیّع، و حفظ شاگردان پدر، و تشکّل شیعه داشت، آن حضرت طبق وصیّت پدر، در این مدت، شب‌ها در خانه‌ی پدر می‌خوابید و نگهبان و نگهدار خانه‌ی پدر از نظرات مختلف بود. شاگردان، شیعیان، بینوایان، مستمندان و نیازمندان، به محضرش می‌آمدند، گویی در محضر پدرش امام کاظم(ع) هستند، و حضرت رضا(ع) به امور فرهنگی، اجتماعی و مذهبی آنها رسیدگی می‌کرد، و به سوالات آنها پاسخ می‌داد، و خلاء غیبت پدر را پر می‌کرد، مایه‌ی دلگرمی و تسلّی خاطر برای مراجعین بود، و در عین حال اهداف پدر را دنبال نموده و در پشت سپر تقیّه به افشاگری بر ضدّ طاغوتیان می‌پرداخت. در این راستا، نظر شما را به ماجرای زیر جلب می‌کنم: 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
یکی از خدمتکاران خانه‌ی امام کاظم(ع) به نام مسافر چنین نقل می‌کند: «هنگامی ‌که امام کاظم(ع) را [به فرمان هارون به بغداد] بردند، آن حضرت به فرزندش امام رضا(ع) فرمود: «همیشه تا وقتی که زنده‌ام، در خانه‌ی من بخواب، تا هنگامی‌که خبر (وفات من) به تو برسد.» ما هر شب بستر حضرت رضا(ع) را در دالان خانه، می‌انداختیم و آن حضرت بعد از شام می‌آمد و در آنجا می‌خوابید، و صبح به خانه‌ی خود می‌رفت، این روش تا چهار سال ادامه یافت، در این هنگام شبی از شب‌ها بستر حضرت رضا(ع) را طبق معمول انداختند، ولی او دیر کرد و تا صبح نیامد، اهل خانه نگران و هراسان شدند، و ما نیز از نیامدن آن حضرت، سخت پریشان شدیم، فردای آن شب دیدیم آن حضرت آمد و به اُمّ احمد (کنیز برگزیده و محرم راز امام کاظم(ع) ) رو کرد و فرمود: «آنچه پدرم به تو سپرده نزد من بیاور.» اُمّ احمد [از این سخن دریافت که امام کاظم(ع) وفات کرده است] فریاد کشید و سیلی بر صورتش زد و گریبانش را چاک نمود و گفت: «به خدا مولایم وفات کرد.» حضرت رضا(ع) جلو او را گرفت و به او فرمود: «آرام باش، سخن خود را آشکار نکن و به کسی نگو تا به حاکم مدینه خبر برسد.» آنگاه اُمّ احمد، صندوق یا زنبیلی را با دو هزار دینار (یا چهار هزار دینار) نزد حضرت رضا(ع) آورد و همه را به آن حضرت تحویل داد، نه به دیگران. اُمّ احمد، ماجرای فوق را چنین بیان نمود: «روزی امام کاظم(ع) محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: این امانت را نزد خود حفظ کن، و به کسی اطلاع نده، تا من بمیرم، وقتی که از دنیا رفتم، هر کس از فرزندانم، آن را از تو مطالبه کرد، به او تحویل بده و همین نشانه آن است که من وفات کرده‌ام، سوگند به خدا اکنون آن نشانه را که آقایم فرمود، آشکار شد.» امام رضا(ع) ‌آن امانت را تحویل گرفت و به همه‌ی بستگان و خدمتکاران دستور داد، جریان وفات امام کاظم(ع) را پنهان کنند و به کسی نگویند، تا زمانی که (از بغداد به مدینه) خبر برسد. سپس حضرت رضا(ع) به خانه‌ی خود رفت، و شب بعد، دیگر به خانه‌ی امام کاظم(ع) نیامد، پس از چند روز به وسیله‌ی نامه‌ای خبر وفات امام کاظم(ع) رسید، ما روزها را شمردیم معلوم شد همان وقتی که امام رضا(ع) برای خوابیدن نیامد، امام کاظم(ع) وفات نموده است. به این ترتیب از ماجرای فوق به دست می‌آید که امام هشتم(ع) با طیّ الارض از مدینه به بغداد رفته و در بالین امام کاظم(ع) هنگام وفات (یا در کنار جنازه‌ی آن حضرت) به‌ طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و کفن کردن و نماز و دفن جنازه‌ی پدر، حاضر بوده و سپس بی‌درنگ به مدینه بازگشته است. 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
امام رضا(ع) در آغاز امامت حضرت رضا(ع) در 35 سالگی (در سال 183) با شهادت پدر روبرو شد، و از آن پس زمام امور امامت را به دست گرفت و به رسیدگی امور پرداخت. امام کاظم(ع) در فرصت‌های مختلف، حضرت رضا(ع) را به عنوان امام بعد از خود معرفی نمود، ولی در عین حال هوس‌های نفسانی باعث شد که جمعی از شیعیان بیراهه رفتند و حتی بعضی از برادران آن حضرت، مثل زید النّار و ابراهیم، با آن حضرت به گونه‌ای رفتار کردند، که برادران یوسف(ع) با یوسف(ع) رفتار نمودند. در اینجا نظر شما را به دو نمونه از صراحت امام کاظم(ع) بر امامت حضرت رضا(ع) جلب می‌کنم: 1- مخزومی نوه‌ی جعفر طیّار نقل می‌کند: امام کاظم(ع) ما (بنی هاشم) را به خانه‌ی خود دعوت کرد، هنگامی ‌که به محضرش رفتیم، فرمود: «آیا می‌دانید برای چه من شما را به اینجا جمع کرده‌ام؟» گفتم: نه، فرمود: «گواهی دهید که این پسرم (اشاره به حضرت رضا(ع) ) وصیّ من، و سرپرست امور من و خلیفه من بعد از من است، هرکس از من طلب دارد، از او بگیرد، به هر کسی وعده‌ای داده‌ام، از او بخواهد که ادا کند، و هر کسی که ناچار شده با من ملاقات نماید قبلاً از ناحیه‌ی او نامه‌ای نزد من بیاورد، سپس با من ملاقات کند.» 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
2- محمّد بن سنان می‌گوید: به حضور امام کاظم(ع) رفتم، پسرش حضرت رضا(ع) در روبرویش نشسته بود، امام کاظم(ع) به من فرمود: «در این سال حادثه‌ای بروز می‌کند، نگران و پریشان مباش و بی‌تابی مکن.» محمّد بن سنان: ای آقای من! چه پیش آمدی رخ می‌دهد... آن حضرت پس از گفتاری درباره‌ی طاغوت‌ها، سخن از حضرت رضا(ع) به میان آورد، و آنگاه من از این گفتار، مضطرب گشتم؟ امام کاظم: من به سوی آن طاغوت (مهدی عباسی سوّمین خلیفه‌ی عباسی) می‌روم (یعنی مرا به اجبار نزد او می‌برند) ولی بدان که از جانب او و از جانب (خلیفه) بعد از او (هادی عباسی) به من صدمه‌ای نمی‌رسد. محمّد بن سنان: قربانت گردم، سپس چه رخ می‌دهد؟ امام کاظم: خداوند ستمگران را گمراه نماید، و آنچه بخواهد انجام می‌دهد [اشاره به مسمومیت آن حضرت توسط هارون، پنجمین خلیفه عباسی]. محمّد بن سنان: قربانت گردم، منظورتان از طرح این سخن چیست؟ فرمود: هر کس در حقّ این پسر، ستم نماید، و امامتش را رد کند؛ «کَمَن ظَلَمَ عَلِیَّ‌بنَ اَبِیطالِبٍ حَقَّهُ وَجَحَدَهُ اِمامَتَهَ بَعدَ رَسوُلِ الله: مانند کسی است که به حق امیرمؤمنان علی(ع) ظلم کرده، و امامت آن حضرت بعد از رسول خدا(ص) را انکار نموده است.» ... 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
حضرت رضا(ص) در برابر واقفیّه یکی از تلخ‌ترین و رنج‌آورترین حادثه‌ای که بعد از شهادت امام کاظم(ع) رخ داد و موجب ریختن آب به آسیاب دشمن گردید، پدید آمدن گروه واقفیّه در برابر حضرت رضا(ع) بود. توضیح این که امام کاظم(ع) وقتی که در زندان بود، نمایندگانی داشت که خمس و وجوهات را از شیعیان و دوستان امام می‌گرفتند، و در راه‌های صحیح به مصرف می‌رساندند، این نمایندگان عبارت بودند از: علی بن حمزه‌ی بطائنی، زیادبن مروان قندی، عثمان بن عیسی رواسی، احمد بن ابی‌بشر سراج و ... . پول بسیار در نزد این‌ها جمع شده بود، پول‌پرستی و دنیا‌خواهی موجب شد که این افراد، منکر وفات امام کاظم(ع) شدند، و کم‌کم فرقه‌ی واقفیه را به وجود آوردند، آنها و طرفدارانشان را از این‌رو واقفی می‌گویند که در اعتقاد به هفت امام، متوقف شدند و امامان بعد را نپذیرفتند و به نام هفت امامی، حادثه‌ی تلخ جدیدی در تاریخ تشیّع پدید آوردند. حضرت رضا (ع) با احتجاجات خود، حجّت را بر آنها تمام کرد، ولی آنها ـ جز عدّه‌ای ـ به احتجاج و استدلال امام اعتنا نکردند و به دنبال هوس‌های خود رفتند. به عنوان مثال: یکی از نمایندگان امام کاظم(ع) به نام «عثمان بن عیسی» در مصر بود، اموال بسیار و شش کنیز در نزد او جمع شده بود، حضرت رضا(ع) برای او پیام فرستاد که اموال را نزد من بفرست، عثمان با کمال گستاخی در جواب نوشت: «پدرت نمرده است.» حضرت رضا(ع) در نامه‌ی دیگر برای او نوشت: «اخبار به ما رسیده که پدرم از دنیا رفت، و اموال موروثی او را تقسیم کردم ...» عثمان بن عیسی برای حضرت رضا(ع) ‌نوشت: «اگر امام کاظم(ع) همان گونه که تو ادعا می‌کنی از دنیا رفته، او به من نفرمود که اموال را به تو بسپارم، و اگر از دنیا نرفته، پس تو حقی در این اموال نداری، و من کنیزان را آزاد کردم.» 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از 🥀عکس نوشته ایتا🥀
4- فداها ابوها آيت الله سيد نصر الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالى‏» نقل ‏فرموده كه روزى عده‏ اى از شيعيان وارد مدينه شدند و پرسشهايى‏ داشتند كه مى‏ خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهاى خود را نوشته به دودمان امامت تقديم‏ نمودند، چون عزم سفر كردند، براى پاسخ پرسشهاى خود به منزل ‏امام(ع) شرفياب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنهاامكان توقف نداشتند، از اين رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشهارا نوشتند و به آنها تسليم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدينه منوره خارج شدند، در بيرون مدينه با امام كاظم(ع) مصادف‏ شدند و داستان خود را براى آن حضرت شرح دادند. هنگامى كه امام(ع) پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصومه(س) راملاحظه كردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد. با توجه به اين كه ‏حضرت معصومه(س) به هنگام دستگيرى پدر بزرگوارش خردسال بود،اين داستان از مقام بسيار والا و دانش بسيار گسترده آن حضرت‏ حكايت مى ‏كند. 💖💖💖💖💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
برخورد شدید امام رضا(ع) با گروهک واقفیّه..... حضرت رضا(ع) در موارد متعدد، گروهک واقفیّه را ملعون، زندیق، مشترک و کافر خواند و مردم را به شدّت از هم‌نشینی و مصاحبت با این گروهک برحذر داشت، به عنوان نمونه به سه روایت زیر توجه کنید: 1. علی بن عبدالله زبیری می‌گوید: در ضمن نامه‌ای در مورد واقفیّه از امام رضا(ع) سوال کردم، در پاسخ نوشت: «واقفی‌ها از حقّ منحرف هستند، و آلوده به گناه می‌باشند، و اگر در این حال بمیرند، جایگاه‌شان دوزخ است که جایگاه بدی است.» 2. در مورد دیگر فرمود: «واقفیه، در حیرت و سرگردانی هستند، و در حال کفر و الحاد می‌میرند.» 3. شخصی از آن حضرت پرسید: «آیا زکات دادن به فقرای واقفیّه‌ جایز است؟» امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «لاتُعطِهِم فَاِنَّهُم کُفّارٌ مُشرِکُونَ زَنادِقَهٌ: به آنها زکات ندهید، زیرا آنها کافر، مشرک و منکر و ملحد هستند.» به این ترتیب می‌بینیم، حضرت رضا(ع) در آغاز امامت با گروه گرایی داخلی روبرو شد، و در برابر حادثه‌ی رنج‌آور و تلخ واقفیّه قرار گرفت، در این راستا نظر شما را به سه روایت زیر جلب می‌کنم: ادامه دارد..... 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef