eitaa logo
یادواره شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
229 فایل
یاد و خاطره شهدا و ایثارگران شهرستان بروجن برای عضویت در کانال #یادواره_شهدا و معرفی به دوستان، نشانی زیر را انتخاب فرمایید: https://eitaa.com/shohadab ارتباط با ستاد مردمی یادواره شهدا: @DrHosseini .
مشاهده در ایتا
دانلود
یادواره شهدا
✅فرازهایی از #وصیتنامه دانش آموز بسیجی، شهید 🌷 عبدالعظیم باقری نقنه اعزامی از شهرستان بروجن 👈به نام
✅ دانش آموز بسیجی، شهید🌷 عبدالعظیم باقری نقنه فرزند حاج قربانعلی 🗓 ولادت 🌺 ۳ شهریور ۱۳۴۳ 👈دانش آموز سال سوم دبیرستان 👈برادر شهید🌷 محمدباقر باقری 👈جمعی تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین (علیه السلام) 🗓 شهادت 🌷 ۱۹ آبان ماه ۱۳۶۱ 🔹 اصابت ترکش به سر 👈 اواخر مرحله سوم عملیات محرم 📌 منطقه عین خوش، شرهانی 📍 مزار شهرستان بروجن، بخش مرکزی، در جوار آستان امامزاده میرحیدرشاه، گلزار (گلستان) شهدای شهر نقنه 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ دانش آموز بسیجی، شهید🌷 عبدالعظیم باقری نقنه فرزند حاج قربانعلی 🗓 ولادت 🌺 ۳ شهریور ۱۳۴۳ 👈دانش آمو
✅فرازهایی از شهید 🌷 عبدالعظیم باقری نقنه اعزامی از شهرستان بروجن 👈به نام خدا و با یاد امام خمینی🌺 و در انتظار ظهور امام زمان (علیه السلام)🌺 👈سلامی گرم از میان دود و آتش 👈از میان غرش توپ و تانک 👈از میان ترکش خمپاره‌ها 👈از میان قلب‌های صاف و پاک و جان‌های بر کف نهاده 👈سلام بیکران بر مادر شهیدپرور و مهربانم که دومین گل از گل‌های خود را پرپر می‌بینی 👈امیدوارم خداوند مرا جزء شهدا قرار دهد. 👈مادر، برادر و خواهران عزیزم! از شما می‌خواهم در مرگم شیون و زاری نکنید، زیرا باعث تضعیف روحیه دیگران و خوشنودی دشمن می‌شود. 👈می‌دانم که تحمل دو داغ🌷🌷 خیلی سخت است. 👈اگر در دنیا کمی سختی تحمل‌ کنید می‌توانید در آخرت آسوده‌خاطر باشید. 👈مادرجان به‌جای گریه و شیون برایم دعا کن و از خدا بخواهید که این قربانی ها را همانند اسماعیل و قاسم‌ها قبول کند. 👈از شما برادرانم می‌خواهم که راه پرافتخار مرا ادامه دهید 👈نگذارید خون من به اسلحه خشک شود. 👈خون ما باید در دریای اسلام ریخته شود و درخت اسلام را آبیاری کند 👈همیشه در صحنه باشید 👈پیرو ولایت‌فقیه باشید 👈بنده حقیر را حلال کنید 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
#مستند ✅ مستند مکتوب و مصور 📸 👈 معرفی دانش آموز پاسدار و تخریبچی شهید🌷 #مجید_پیکار 👈 شامل متن زند
✅ دانش آموز پاسدار و امدادگر نوجوان، شهید 🌷 شکرالله پیکار فرزند مرحوم حاج حسین 🗓 ولادت 🌺 ۵ فروردین ۱۳۴۵ 👈گذراندن دوران کودکی و نوجوانی در محله قدیمی مصلای بروجن 👈 گذراندن دوره ابتدایی در دبستان جمال الدین بروجن 👈دانش آموز سال سوم راهنمایی در مدرسه ابوریحان بروجن 👈 عضو نیمه وقت سپاه شهرستان بروجن 👈برادر شهید🌷 مجید پیکار 👈گذراندن دوره آموزش نظامی و اعزام به جبهه در اسفندماه ۱۳۶۰ 👈شرکت در عملیات های فتح المبین، الی بیت المقدس و محرم 👈جمعی تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین (علیه السلام)، گردان (واحد) بهداری 👈مأمور به گردان امیرالمؤمنین، گروهان ابوالفضل (علیهما السلام) 🗓 شهادت 🌷 ۱۹ آبان ماه ۱۳۶۱ 🔹 موج انفجار و اصابت ترکش خمپاره به سر و کتف 👈 اواخر مرحله سوم عملیات محرم 📌 منطقه استان ایلام، عین خوش، شرهانی، ارتفاعات ۱۷۵ 📍 مزار روضه الشهدای بروجن 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ دانش آموز پاسدار و امدادگر نوجوان، شهید 🌷 شکرالله پیکار فرزند مرحوم حاج حسین 🗓 ولادت 🌺 ۵ فروردین
✅ فرازهایی از دانش آموز پاسدار، شهید 🌷 شکرالله پیکار (اعزامی از شهرستان بروجن) 👈 ما مدیون این امت الهی هستیم. 👈 برادران عزیز، خواهرانم، همچنان همیشه همگام با امام 🌺 در صحنه باشید. 👈 به هیچ عنوان از روحانیت تشیع جدا نشوید، چرا که جداشدن ما از روحانیت به معنای نابودی انقلاب است. 👈 ضدانقلاب خواهان جدایی ما از روحانیت است و به محض جدایی، آنان به نابودی روحانیت و تضعیف انقلاب می‌پردازند. ❤️ پدر عزیزم، میدانم که شما برای من زحمت زیادی کشیده اید و این را میدانم که شما حق بزرگی بر گردن من دارید و من فرزند خوبی برای شما نبودم ولی پدرم اکنون زمانی است که انقلاب نیاز به یاری و کمک دارد و شما باید خدا را شکر کنید که فرزند خود را در راه حسین 🌷 از دست میدهید. 👈 پدرم سعی کنید ضدانقلاب را در پوشش روحانی نماها بشناسید تا دیگر نتوانند شما را فریب دهند. 👈 از شما میخواهم مرا ببخشید. ❤️ مادرم، هرچه فکر میکنم نمیتوانم و نمیدانم با چه زبانی از زحمات شما تشکر کنم. 👈 مادرم مرا ببخش و افتخار کن. بدان که راه من استمرار خط اولیاء الله و امام 🌺 عزیز و مجید برادرم 🌷 میباشد. 👈 همانطور که در سوگ مجید 🌷 مانند کوهی استوار بودی، شهادت مرا نیز با مسرت بپذیر. 👈 برادران، خدا را در همه حال در نظر داشته باشید. 👈 امام 🌺 را زیاد دعا کنید. 👈 سعی کنید اسلام فقاهتی را بشناسید و فرزندانتان را در خط امام 🌺 بزرگوار حرکت دهید. 👈 افتخار کنید که برادر شما راه خدا را یافت و به خدای خودش و آرزویش رسید. 👈 امام 🌺 را یاور باشید، خدا را فراموش نکنید، انقلاب را حفظ کنید. 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ فرازهایی از #وصیتنامه دانش آموز پاسدار، شهید 🌷 شکرالله پیکار (اعزامی از شهرستان بروجن) 👈 ما مدیو
43.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نماهنگ، گزارش و فیلم مستند کوتاه از عملیات بزرگ، غرورآفرین و پیروزمندانه الی بیت المقدس، مصاحبه با فرمانده گردان (سردار محمد ابوشهاب) و تعدادی از رزمندگان تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین علیه السلام 👈 ازجمله بسیجی چفیه قرمز اعزامی از شهرستان بروجن 👈 شهید 🌷 شکرالله پیکار 🗓 زمان اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ (قبل از آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد) 👈 حدود ۲ ماه بعد از شهادت شهید🌷 مجید پیکار و حدود ۶ ماه قبل از شهادت شهید 🌷 شکرالله پیکار) 📌 مکان نزدیک دژ مرزی شلمچه (مرز خرمشهر -بصره) ⏰ مدت ۱۲ دقیقه و ۳۰ ثانیه 💾 حجم حدود ۴۲ مگابایت 📚 پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷، شبکه مستند، برنامه نگاتیو «خدا نگهدار شما باد» 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادواره شهدا
✅ پاسدار و فرمانده شهید 🌷 محمدرضا عباسیان نقنه فرزند حاج علی اکبر 🗓 ولادت 🌺 ۹ فروردین ۱۳۴۳ 👈 عضو ر
✅ پاسدار و فرمانده شهید🌷 محمدرضا عباسیان نقنه فرزند حاج علی اکبر 🗓 ولادت 🌺 ۹ فروردین ۱۳۴۳ 👈 عضو رسمی سپاه شهرستان بروجن 👈 جمعی تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین (علیه السلام) 👈 معاون فرمانده گروهان 🗓 شهادت 🌷 ۱۹ آبان ۱۳۶۱ 🔹 اصابت ترکش به گردن و کتف 👈 اواخر مرحله سوم عملیات محرم 📌 منطقه استان ایلام، عین خوش، شرهانی 📍 مزار شهرستان بروجن، بخش مرکزی، در جوار مرقد امامزاده میرحیدرشاه، گلزار (گلستان) شهدای شهر نقنه 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
❤️ دلنوشته و خاطره ای در مورد شهید 🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی (به نقل از فرزند شهید 🌷) ✅ یکی ازجمعه
✅ بازاری مؤمن، کاسب منصف، بسیجی عارف و امدادگر شهید 🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی فرزند مرحوم حاج نعمت الله 🗓 ولادت 🌺 ۳۱ مردادماه ۱۳۱۵ 👈متأهل (ازدواج در سن ۲۰ سالگی، سال ۱۳۳۵) 👈دارای ۸ فرزند (۶ پسر و ۲ دختر) 👈فروشنده لوازم یدکی خودرو 👈از مبارزان فعال و زندانیان سیاسی دوران ستمشاهی پهلوی 👈از افراد حاضر در حماسه ۲۰ بهمن ۵۷ (بیعت مردم انقلابی شهرستان بروجن با حضرت امام خمینی🌺 و انزجار بختیاری ها از بختیار خائن) 👈مؤسس و مسئول صندوق قرض الحسنه ولی عصر (علیه السلام) بروجن 👈همکار افتخاری کمیته امداد امام خمینی (ره) 🌺 👈عضو داوطلب و فعال جمعیت هلال احمر شهرستان بروجن 👈عضو گردان اعزامی از شهرستان بروجن در محور زعند شوش به فرماندهی شهید 🌷 👈 آخرين اعزام، ۲۲ شهریورماه ۱۳۶۱ 👈جمعی تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین، گردان امیرالمؤمنین، گروهان ابوالفضل (علیهم السلام)، دسته چهار 👈امدادگری که شجاعانه تا آخرین لحظه به تنهایی در نزدیکترین فاصله با دشمن در ارتفاعات ۱۷۵ مقاومت نمود تا به فیض شهادت 🌷 نائل شد. 🗓 شهادت 🌷 ۱۹ آبان ۱۳۶۱ 🔹 اصابت ترکش خمپاره ۶۰ 👈 اواخر مرحله سوم عملیات محرم 📌 منطقه استان ایلام، عین خوش، شرهانی، ارتفاعات ۱۷۵ 📍 مزار روضه الشهدای بروجن 🏴 درگذشت همسر مکرمه شهید 🌷 (حاجیه خانم اشرف السادات ستوده) 🗓 دوشنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۰ 👈 بعد از ۳۹ سال فراق 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ بازاری مؤمن، کاسب منصف، بسیجی عارف و امدادگر شهید 🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی فرزند مرحوم حاج نعمت ا
✅ فرازهایی از آخرین دست نوشته های شهید🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی 🔹 اینجا (جبهه) فقط جای دلدادگان حق خالیست. 🔹 ... جبهه یعنی مکان حق، هوای حق، صدای حق، آرامش حق ... 🔹 ... مبادا فکر آن باشید که چرا رفتم جبهه، گرچه میدانم دراین فکر نیستید .... 🔹 ... سلام مرا به رفقایی که احوالپرسی مینمایند برسانید و بگوئید: اگر حالش را دارید بیائید و ببینید دنیای دیگری را ... 🔹 ... امید از امام زمان (عج) دارم که از کربلای حسین (ع) پیامم را بشنوید ... 🔹 ... در هر حال از دعا برای امام کوتاهی نکنید ... 🔹 خداوندا قابلیتی ده در مکان دوست که دعوت کردی مرا بپذیری ... 🔹 ... امید آنکه لطف حق شامل حالم گردد و فقط به خاطر خدا قدم بردارم ... 🔹 ... جای شما خالیست، اگر لذتی هست انشاءالله ما داریم نزدیک آن میشویم ... 🔹 ... آری، عمری که با نبودن در این دنیای فانی لحظه ای بیشتر فاصله ندارد، بایستی بیشتر قدر دانست، که نزدیک به حق و به حق پیوست (انا لله و انا الیه راجعون) 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ فرازهایی از آخرین دست نوشته های شهید🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی 🔹 اینجا (جبهه) فقط جای دلدادگان حق
📸 عکس تاریخی و خاطره انگیز از سه رزمنده شاخص شهرستان بروجن در دوران دفاع مقدس از سمت راست 👇 1⃣ رزمنده و پاسدار پیشکسوت، مرحوم حاج حیدر رفیعیان (پدر شهید 🌷 کیومرث رفیعیان)، 2⃣ رزمنده و کاسب بسیجی، شهید 🌷 حاج فریدون مهدیه، 3⃣ دانشجوی رزمنده، فرمانده بسیجی، علمدار و غواص شهید 🌷 عباس قادری. 🗓 زمان اوایل مهر ۱۳۶۱ اوایل ذیحجه ۱۴۰۲ (حدود یک ماه قبل از عملیات محرم) 📌 مکان استان خوزستان، جاده اهواز-آبادان، شهرک دارخوین 👈 مقر تیپ (لشکر) ۱۴ امام حسین، گردان امیرالمؤمنین، گروهان ابوالفضل علیهم السلام. 👈 ادامه در صفحه بعد 👇 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
#عکس #عکس_تاریخی 📸 عکس تاریخی و خاطره انگیز از سه رزمنده شاخص شهرستان بروجن در دوران دفاع مقدس از
❤️ دلنوشته و خاطره ای در مورد شهید 🌷 حاج فریدون مهدیه بروجنی (به نقل از فرزند شهید 🌷) ✅ یکی از جمعه های تابستان (۲۰ شهریورماه) سال ۱۳۶۰ بود. آنروز قرار بود گروهی از رزمندگان به جبهه اعزام شوند که یکی از رزمنده های این گروه، آقاجان 🌸 (حاج فریدون مهدیه) بود. به نظرم بار دوم بود که اعزام می شد. قرار بود همه در محل قبلی سپاه (شهرستان بروجن) جمع شوند و بعد از شرکت در نماز جمعه اعزام بشند. اون روز با خودم گفتم سَری به سپاه بزنم و از اونجا به همراه آقاجان به مسجد (حاج کرامت) بریم. سپاه حال و هوای خاصی پیدا کرده بود. رزمنده ها کم کم به جمع حاضر، اضافه می شدند. اونها چهل پنجاه نفری می شدند که تو حیاط سپاه جمع شده بودند. از بین اونها فقط سیمای جِدی و پرجذبه شهید🌷 (سید محمد) میرصالحی به یادم مونده. توی جمع آقاجان را پیدا کردم.لباس بسیجی پوشیده بود و داشت پوتینشو می پوشید. خیلی خوشحال و خندان بود.تو اون لباس جذابتر و دوست داشتنی تر شده بود. بی اختیار دلم گرفت و بغض راه گلومو بست. انگار متوجه حالم شد. همینطور که تو حیاط سپاه (محل فعلی درمانگاه صادقیه) روی پله نشسته بود. صدام کرد و گفت: بلدی بندپوتین ببندی؟ بیا ببند ببینم. رفتم جلو. نشستم روبروی آقاجان و شروع کردم به محکم کردن بند پوتینها. هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که طاقت نیاوردم و بالاخره بغضم شکست و بی اختیار گریم گرفت. دیگه نتونسم بمونم. بند پوتینو رها کردم و رفتم یه کنار ایستادم. آقاجان که این حالمو دید تو روم نیاورد و با لبخندی خودش مشغول بستن پوتینهاش شد. یه کمی آروم شده بودم و داشتم به آقاجان نگاه می کردم که چشمم به علی اکبر علیاری (مسئول وقت آموزش نوجوانان در تبلیغات سپاه بروجن) افتاد. انگار دنبال کسی می گشت. تا چشمش به من افتاد، سریع خودشو به من رسوند و گفت: تو اینجایی و من دنبالت می گردم؟ بچه ها الان باید برند مسجد حاج کرامت تو نماز جمعه شرکت کنند. چیزی داری درربین راه براشون بخونی؟ خوب نیست همینطور ساکت از سپاه به طرف مسجد بریم. بابی میلی گفتم : چیز آماده ای که الان ندارم. دوباره با اصرار گفت: ببین، هرچی باشه خوبه، فقط میخوام تا مسجد همراهیشون کنی. فکری کردم. یه دفعه یادم به سرودی افتاد که مشهد شنیده بودم. تو اردوی دانش آموزی که چند وقت قبل رفته بودیم در مراسم تعدادی از شهدا که تو یکی از صحنهای حرم برگزار شده بود. سرود زیبایی اجرا شد و من چند بیت از شعرهاشو حفظ کرده بودم. گفتم من اینو فقط تو ذهن دارم. از خدا خواسته گفت خیلی عالیه. بعد به سرعت رفت و با یه بلندگوی دستی برگشت. برادرای رزمنده توجه کنند.به ستون دو بایستند تا قبل از اینکه به طرف مسجد حرکت کنیم اشعاری که اقای مهدیه میخونن را چندبار تمرین کنیم و بعد حرکت کنیم. با این اعلام کم کم همه جمع شدند و به ستون دو ایستادن. نفر اول دو ستون، آقاجان و شهید میرصالحی که از همه رشیدتر بودند ایستادند. وسط ستون ایستادم ، بلندگوی دستیو دستم گرفتم و شروع کردم: خون سرخ شهید 🌷 ندای قرآن دهد درس آزادگی به هر مسلمان دهد این شعار من است روسیه دشمن است حزب حزب الله رهبر روح الله ای خدا ای خدا بهشتی ما چه شد؟ ... چند بار دم گیره اول را خوندم و راه افتادیم به طرف مسجدحاج کرامت. اول یه مقدار دلهره داشتم اما وقتی دیدم آقاجانم داره سینه میزنه و تکرار میکنه باواعتماد به نفس تو مسیر ادامه دادم. از سپاه تا مسجد دو سه بند شعرهارو که یادم بود چند بار تکرار میکردم تا رسیدیم مسجد. قبل از اینکه تو صف نماز قرار بگیرم علی اکبر (علیاری) دوباره سراغم اومد و گفت علی نصر (فرمانده وقت سپاه شهرستان بروجن) میخواد بین دو نماز همین نوحه بین راه را بخونی. به دنبالش راه افتادم و صف اول نشستم. امام جمعه اون موقع بروجن حاج آقای علمی (حجت الاسلام والمسلمین علمی نژاد، پدر شهید 🌷 محسن علمی نژاد) مثل همه هفته خطبه اولو با مواعظ دلنشین اخلاقی شروع و خطبه دوم را هم با بیان مناسبتهای روز و به ویژه ترغیب مردم برای حضور در جبهه به پایان برد. اضطراب و دلهره ای که بعد از صحبت علیاری برای اجرای برنامه دوباره به سراغم اومده بود هرلحظه بیشتر میشد. مکبر که اتمام نماز راا علام کرد فرمانده سپاه (حاج علی نصر اصفهانی) میکروفون را دست گرفت و طی سخنان کوتاهی ضمن تشکر از مردم بابت حمایتهایشان از رزمندگان و اعلام اعزام اون روز، از رزمنده ها خواست همگی جلوبیان و جلوی جایگاه، روبروی مردم بایستند. همه ازجمله آقاجان جلوی جایگاه، کنار هم ایستادند طوری که عرض مسجد را کامل کردند.بعد از اینکه همه سرجایشان ایستادند با اشاره فرمانده سپاه بلند شدم و بامعرفی او (که فرزند یکی ازرزمنده ها برنامه ای داره..)، میکروفون به دست دوباره همون نوحه رو برای مردم خوندم.
یادواره شهدا
#عکس #عکس_تاریخی 📸 عکس تاریخی و خاطره انگیز از سه رزمنده شاخص شهرستان بروجن در دوران دفاع مقدس از
بعد از اتمام اشعار دوباره میکروفون را به دست گرفت و بدون هیچ مقدمه ای گفت: و اینک پدر میکروفون را دست آقاجان داد و آقاجان شروع به صحبت کرد. منم بلافاصله بعد ازاجرا نشستم اما دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم. گریه امانمو بریده بود.سرمو پایین انداختم تا صورت خیس از اشکمو از دیدحاج آقای علمی که بهم خیره شده بود، پنهان کنم. ازصحبتهای آقاجان چیززیادی خاطرم نیست. فقط همین قدر یادمه که صحبتای آقاجان مردم رو منقلب کرده بود و آرام آرام اشک بعضی ها جاری شده بود. حالا دیگه تنها من نبودم که اشک می ریختم. 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط رزمنده و جانباز دفاع مقدس، حجت الاسلام حاج شیخ احمدرضا مهدیه (فرزند شهید 🌷) 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .