فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀مصطفی جان رسیدیم فینال :)))
جات خالیه ابرمرد غیور ایران ...
#راه_نصرالله
#سنصلی_فی_القدس
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🥀🥀برادرم
عزيزم
مایه افتخارم
مروارید درخشان لبنان😭
زیباترین جملات در وصف یک برادر ،یک همراه ،یک همرزم و مجاهد همیشه در میدان از جانب یک فرمانده ...
جانم فدایت رهبرم...
#سیدالمقاومه
#جمعه_نصر
#سلام_خدابرشهیدان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چند سال پیش یه آمریکایی گفته بود باید ریشه این ملت رو خشکاند. بشنوید پاسخ رهبری رو....😍
#لبیک_یا_خامنهای
#سنصلی_فی_القدس
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
#سلام_امام_زمانم❣ 🤲 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂نوای دلتنگی
نوشتم از حال دلتنگی که در دلتنگی قیاسی نیست
به پلکت جانم گره خورده
بگیر جانم را هراسی نیست...
#اللهم_عجل_بظهورالحجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴اگه میخوای ثابت قدم باشی برای امام زمانت، این دعا رو فراموش نکن !
🌱امام صادق علیه السلام فرمودند:
در آخرالزمان گمراهی چنان زیاد میشود که هیچ انسانی نجات نمی یابد ...!
مگر اینکه مداومت کند بر این ذکر؛
✨یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ ...
#به_نیت_فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
هدایت شده از 🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
نماز اول وقت
🌴برای رسیدن به درجات عالیه همواره باید مراقبه هایی در گفتار و کردار آدمی در مسیر تهذیب نفس صورت گیرد
شهدای عزیز ما شاهدان این واقعیت هستند که همواره در تحصیل حسنات عالیه پیشتاز بودند.
🌿اگر میخواهی محبوب خدا شوی
پس عاشقانه و مشتاقانه بسویش بشتاب
که تاخیر جایز نیست
نماز رشته وصال توست با یگانه معبودت که نجوا کنی و دلت را به نگاه و لطفش گره بزنی
سردار عزیز ما هم همیشه میگفت: "مبادا کار کردن باعث به تاخیر افتادن نمازت شود و به نماز اول وقت توجه نشود.
حاجی به شدت توصیه به نماز اول وقت داشت"
#نمازاول_وقت_سیره_مردان_الهی
#نمازرا_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
📚#شرح_دلبری💌
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🥀🕊️
#شرح_وصیت_سردار_دلها
#حدیث_عشق...🦋
#هر_چه_درجستن_آنی،آنی
#قصه
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم 🥀
#یاد_امام_شهدا🕊️🥀
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
2_144238335585284938.mp3
13.33M
📚#شرح_دلبری💌
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🥀🕊️
#شرح_وصیت_سردار_دلها
#حدیث_عشق...🦋
#هر_چه_درجستن_آنی،آنی
#قصه
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم 🥀
#یاد_امام_شهدا🕊️🥀
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
2_144238335585293296.mp3
18.35M
📚#شرح_دلبری💌
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🥀🕊️
#شرح_وصیت_سردار_دلها
#حدیث_عشق...🦋
#قسمت_اول
#قصه
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم 🥀
#یاد_امام_شهدا🕊️🥀
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
2_144238335585290985.mp3
21.87M
📚#شرح_دلبری💌
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🥀🕊️
#شرح_وصیت_سردار_دلها
#حدیث_عشق...🦋
#قسمت_دوم
#قصه
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم 🥀
#یاد_امام_شهدا🕊️🥀
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
2_144238335585283055.mp3
17.53M
📚#شرح_دلبری💌
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی 🥀🕊️
#شرح_وصیت_سردار_دلها
#حدیث_عشق...🦋
#امید_به_عفو_تو...🦋
#قصه
#شهدا🕊️🥀
#باشهدا_گم_نمیشویم 🥀
#یاد_امام_شهدا🕊️🥀
#شهادت_هنر_مردان_خداست🕊️🥀
#اللهم_ارزقناتوفیق_الشهادت
#فی_سبیلک...🦋
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🥀🥀چه کوه هایی
نذاشتن رو سرِ این خونه خاکستر بباره . .
#جبهه_مقاومت
#حزب_الله_منتصر
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست
برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست؟
ز دست ما در این مدت...
چه جانهای نفیسی رفت... 💔
شعرخوانی محمد رسولی
#جمعه_نصر
#حزب_الله_منتصر
#راه_نصرالله
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷حزبالله لبنان منتشر کرد؛ صحنههایی دیدنی از رزمندگان مجاهد که با سربند یا صاحبالزمان، فرمایش مولای متقیان را الگوی خود قرار دادهاند: أَعِرِ اللهَ جُمجُمَتَكَ
#حزب_الله_زنده_است
#حزب_الله_منتصر
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری که شاید هرگز ندیده باشید
واکنش مردم وقتی متوجه میشوند سیدحسن نصرالله در دوران دفاع مقدس، دوشادوش رزمندگان ایرانی با صدام میجنگید
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله_زنده_است
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷سیّد عزیز بمدت سی سال در رأس مبارزهای سخت قرار داشت
حزبالله را قدم به قدم بالا آورد...
رهبر معظم انقلاب
#جمعه_نصر
#حزب_الله_منتصر
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
💥 #سپر_سرخ💥 قسمت5⃣2⃣ ▫️بیتفاوت نگاهش میکردم و این موضوع دل او را سوزانده بود که با غصه آغاز کر
💥 #سپر_سرخ💥
قسمت6⃣2⃣
▫️نمیفهمیدم از جان ما چه میخواهند و انگار ابوزینب فاتحه را خوانده بود که نگران جان من بیصدا زمزمه کرد: «ای کاش همراه من نیومده بودی.»
▪️از غلغلۀ فریادهایشان ندیده میشد تصور کنم چه جمعیتی دور آمبولانس را گرفته و میتوانستم حدس بزنم همان دستانی که نارنجک را به داخل خانه پرتاب کردهاند، هنوز دنبال کشتن ابوزینب هستند و حالا به این آمبولانس حمله کردند.
▫️به شدت ماشین را تکان میدادند، آمبولانس به چپ و راست میرفت و با هر تکان احساس میکردم ماشین چپ میکند که بیاختیار جیغ میزدم.
▪️صورت غرق خون ابوزینب از درد در هم رفته و با همان چشمان نیمهبازش ناله میزد:«یا حسین!»
▫️مدام به شیشۀ ما بین اتاقک پشتی و فضای کابین میکوبیدم بلکه راننده به فریادمان برسد و ظاهراً راننده هم در ماشین نبود که هیچ صدایی شنیده نمیشد جز فریادهایی که به ایران و نیروهای حشدالشعبی ناسزا میگفتند و با وحشتناکترین کلمات، تهدیدمان میکردند.
▪️از ترس تکتک ذرات بدنم میلرزید، احساس میکردم قلبم دیگر توانی برای تپیدن ندارد و میترسیدم از لحظهای که درِ آمبولانس باز شود و نمیدانستم با ما چه میکنند.
▫️دستگیره مدام بالا و پایین میرفت، با هر نفس جان من به گلو میرسید و بنا نبود از دستشان نجات پیدا کنیم که سرانجام درِ آمبولانس با یک تکان باز شد و از آنچه دیدم،قلبم از تپش ایستاد.
▪️دهها مرد با چشمانی که در حدقهای از آتش میچرخید،مقابل در شعار میدادند و تهدید میکردند تا پیاده شویم. دیگر حتی فرصتی برای دفاع نمانده بود که یکی داخل آمبولانس پرید و من فقط جیغ میزدم و وحشتزده خودم را عقب میکشیدم.
▫️چند نفری وارد فضای کوچک آمبولانس شده و رحمی به دل سنگشان نبود و انگار نمیدیدند چند زخم به تن ابوزینب مانده که با چوب و چاقو به جانش افتادند.
▪️از وحشت فاصلهای بین من و مرگ نمانده و بیاختیار ضجه میزدم تا دست از سر ابوزینب بردارند و به قدری مردانگی در وجودش بود که با همین بدن زخمی و زیر ضربات آنها، با نفسهای آخرش فریاد میزد:«کاری به این دختر نداشته باشید! اون پرستاره!»
▫️طوری دورش را گرفته بودند و به شدتی میزدند که دیگر او را نمیدیدم و تنها نفسهای خیس و خونیاش را میشنیدم که با هر ضربه مظلومانه خِسخِس میکرد و ضربۀ آخر، کارش را تمام کرد که دیگر نغمۀ نفسهایش هم به گوشم نمیرسید و حالا نوبت من بود!
▪️جایی برای فرار نمانده بود؛ خودم را کنج آمبولانس به دیوارهها فشار میدادم بلکه آهن و شیشۀ این ماشین در این بیکسی پناهم دهند و از اینهمه وحشت بهخدا در حال جان دادن بودم.
▫️دو نفر بالای سرم ایستاده بودند و یکی با بیرحمی بازخواستم کرد:«اگه پرستاری، چرا لباس بیمارستان تنت نیست؟»و یکی دیگر از بیرون فریاد کشید:«بیاید بیرون میخوام آتیشش بزنم!»
▪️پیکر پارهپاره و خونین ابوزینب پیش چشمانم بود و حالا میخواستند من و او را در این آمبولانس به آتش بکشند که نفسم بند آمد.
▫️هنوز باورم نمیشد ابوزینب را کشتهاند و نوبت زنده سوختن خودم در آتش بود که وحشتزده جیغ میزدم تا امانم دهند اما آنها میخواستند جنایتکاری را به انتها برسانند که همه از آمبولانس پیاده شده و پیش از آنکه فرصت فرار پیدا کنم،در آمبولانس را بستند.
▪️با هر دو دست به شیشههای آمبولانس میکوبیدم و ضجه میزدم تا کسی به فریادم برسد و میشنیدم صدای داد و بیداد بالا گرفته است.
▫️انگار نیروهای امنیتی از راه رسیده بودند؛صدای تیراندازی شنیده میشد و بلافاصله کسی در آمبولانس را باز کرد.
▪️مردی درشت اندام با قد و قامتی بلند و صورتی سبزه و پیش از آنکه از ترس قاتل دیگری جان دهم،فریاد کشید:«بیا بیرون!»
▫️قدمهایم از ترس قفل شده و انگار او میخواست نجاتم دهد که دوباره داد زد: «بهت میگم بیا پایین!»
▪️همچنان صدای تیراندازی پرده گوشم را میلرزاند و فریادهای او شبیه فرصت فرار بود که به هر جان کندنی، خودم را از آمبولانس بیرون انداختم.
▫️هنوز قدمم به زمین نرسیده، گوشه چادرم را گرفت و به سمت اتومبیلی که چند قدم آن طرفتر متوقف شده بود، دوید و مرا هم دنبال خودش میکشید.
▪️ فکرم کار نمیکرد این مرد اینجا چه میکند و چرا من باید همراهش بروم و همین که در آتش نسوخته بودم، راضی بودم که بیاختیار دنبالش میدویدم.
▫️حالا میدیدم جمعیتی که لحظاتی پیش آمبولانس را دوره کرده و میخواستند ما را آتش بزنند، در طول خیابان و تاریکی شب متفرق میشدند و نیروهای امنیتی همه جا بودند.
▪️کنار ماشین که رسید، سراسیمه در عقب را باز کرد و اشاره کرد تا سوار شوم و من هر چه میگفت اطاعت میکردم که شاید سایۀ مهربان صورتش شبیه ابوزینب بود و از چشمانش نمیترسیدم...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد