🌴خاطره ای از شهید مدافع حرم مهدی صابری
مهدی توی وصیت نامه اش نوشـته بود: رسیدن بـه سـن ۳۰ سال، بعد از عـلی اکبر(ع) برایم #ننگ است
🌷مـادرش مـی گـفـت: آخرین بـارے ڪه از #سوریــه بــرگشت ایران🇮🇷بــاهم رفتـیم #مشهد بــعد از زیارت دیدم مهدے ڪـنار ســقا خـونـه ایستـاده ومـے خــنده.ازش پرســیدم:چـیه مـادر؟چرا میخـنـدی⁉️
🔻گفت: #مـادر! امضای #شهادتـم رو از امام رضا(ع) گرفـتم بـهش گفـتم: اگـه تـو شهیـد بشی مــن دیـگه کسی رو نـدارم.
مهدی دســتش رو بــه آسمـان بـلـنـد کرد وگفت: مادر #خدا هست
#شهید_مهدی_صابری
یاد شهدا باصلوات🥀
#سلام_بر_شهدا🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
به بهانه سالروز شهادت
خاطرات شهدا
قسمت اول
🌷شهید مهدی صابری شهیدی که بدون اجازه پدر و مادر شهید نشد!
آقا مهدی بعد از رضایت پدر و مادر به عضویت تیپ فاطمیون درآمد در حالی که میتوانست درسشو رو ادامه بده و در رفاه به زندگیش برسه ولی ترجیح داد به تکلیف الهی خودش عمل کنه
بعد از حضور در سوریه مدتی در تیپ فاطمیون بود تا اینکه مسئول مخابرات منطقه درخواست نیروی کمکی از بچههای فاطمیون کرد
🥀 با توجه به اینکه در آن موقع عملیاتی در پیش نبود و آقا مهدی هم دوست نداشت بیکار بمونه به همراه یکی از دوستانش قبول کردند به کمک مخابرات بروند ، بعد از مدت کوتاهی دوست آقا مهدی به تیپ فاطمیون برگشت ولی آقا مهدی ماند.
حدود یک هفته بعد مسئول مخابرات عوض شد وشخص دیگری به منطقه آمد آقا مهدی که دیگر تمایلی به ماندن در مخابرات را نداشت در کمال ادب و احترام پیش مسئول جدید رفت و با او صحبت کرد و دلایلی آورد که نمیتواند در این قسمت بماند
🥀حاج وحید مسئول جدید بود و کسی او را نمی شناخت ، او بعد از اینکه صحبتهای آقا مهدی را گوش کرد با آرامش به او گفت آقا مهدی این حقیر هیچ وقت کسی را به اجبار در کاری نگه نمیدارم ، ولی برای شما پیشنهادی دارم شما یک هفته در کنار ما بمان بعد اگر خواستی بروی قول میدهم بدون هیچ سوالی تسویه شما را بدهم ، یک هفته آقا مهدی شد سه ماه....
ادامه دارد...
.همرزم شهید
#سالروزشهادت
#شهید_مهدی_صابری
#خاطرات_شهید
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید
┏━━━━━━━━🌷🍃━┓
@shohadabarahin_amar
┗━━🌷🍃━━━━━━━┛