eitaa logo
مدیـونیــن الشهـــــدا🇵🇸
132 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
39 فایل
🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود ، عَقْل عاشق مے شود ، آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌹اوج آرزوی ما : اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک...🌹 حضورشما = نگاه شـ❤ــهـید کپی:حلالت رفیق😉 شما دعوت شده از طرف شهیدید🕊 لفت ندید💚 برای پیشنهاد/انتقاد/تبادل 👈 @abdollahi1409
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 صورت و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم. از همان مقابل در اتاق، طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!» 💠 می‌دانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و می‌ترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود. از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن خجالت می‌کشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیش‌تون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟» 💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمی‌شد با اینهمه سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.» سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!» 💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو بودید!» قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!» 💠 صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره خبر داد :«می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن!» دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :«بیشتر دشمنی‌شون با شما ! به بهانه آزادی و و اعتراض به حکومت شروع کردن، ولی الان چند وقته تو دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!» 💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او می‌شنیدم در گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...» 💠 غبار گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت در حق شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...» باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!» 💠 و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید و داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید پیش خونواده‌تون!» نمی‌دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه ! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو می‌کنن!»... 🕊 •🕊🍃..🌷..🍃🕊•
🌱🍃💥 ✌ •|بی‌حجابی نیست.. •|بازدیدازتوست‌که است.. •|ازجنس‌همان‌هایی‌که‌بالای‌سرش‌می‌نویسند: •|بازدیدبرای است📌 💎
🔴🔴🔴‼️آنها زمین را برای خودشان می خواهند! آنها سیری ناپذیرند! فکر می کنی مسئله شان فلسطین است؟ پس به نظرت در سوریه چه می کردند؟! یا در یمن؟ یا عراق؟ با کنسولگری ایران چه کار داشتند؟! نه، مسئله یک کشور و دو کشور نیست! آنها همه ی فرصت های اقتصادی و جغرافیایی را برای خودشان می خواهند، و هر آزاده ای را که در مقابل زورگویی هایشان ایستادگی کند، می زنند. چرا با کشوری مثل عربستان مشکلی ندارند؟ چون گاو شیرده خوبی برای آنهاست. چون اجازه می دهد سوارش شوند. چرا با بعضی کشور های اروپایی کاری ندارند؟ چون معمولاً همدستِ خوبی هستند! 🔻اگر فکر می کنی مسئله، مهسا امینی، حجاب یا حماس است، سخت در اشتباهی... دقت کردی؟ همان ها که گفتند هشتگ ، در غزه مادران را به قتل رساندند. همان ها که گفتند هشتگ 💔شیرخواره های فلسطینی را تکه تکه کردند. همان هایی که گفتند هشتگ مردمانی را در خاک و خانه ی خودشان اسیر کردند و کشتند...! همان ها که از و گفتند وحشیانه حق زندگی را از کودک بی پناهی در غزه گرفتند. 🔴‼️متوجه قضیه شدی؟ کلمات، ابزار سلطه شان است! انسان ذاتاً به دنبال زیبایی و عدالت است و اینها، از کلمات زیبا برای فریب انسان ها استفاده می کنند... به جان هم می اندازند و مشغول می کنند، بعد پوزخندی می زنند و فرمانروایی و غارت و قتل عام می کنند. 🔴‼️سطحی نبینی...! نبرد، نبردِ مقاومت، با استکبار زورگوی جهانی ست، این زورگو ها مزاحم آرامش جهان هستند. بحث حق و باطل است. همیشه آدرس حق و باطل را داشته باش؛ مبادا با انجام دادن کاری، یا حتی با انجام ندادن کاری، به باطل سود برسانی و شرمنده ی امام زمانت شوی. راستی... روز قدس نزدیک است.... 🇵🇸! ♨️♨️ 🆔
🔻تظاهرات ‌برای آزادی 🐑 !! چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه درهای آن را بست. چون گرگ‌های گرسنه سر رسیدند، درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند. برگشتند تا نقشه‌ای برای آزادی گوسفندان (با هدف بدست آوردن راحت‌تر گوسفندان برای پر کردن شکم خودشان) از آغل پیدا کنند. سرانجام به این نتیجه رسیدند که راه چاره، برپایی تظاهراتی جلوی خانه است که در آن گوسفندان را فریاد بزنند. گرگ‌ها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند؛ چون گوسفندان فریاد گرگ‌ها را شنیدند که از آزادی و دفاع می‌کنند، تحریک و برانگیخته شدند و به آنها پیوستند ... !! 🐏 آنها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغل با شاخ‌هایشان کردند، تا اینکه دیوارها شکسته شد و درها باز گردید و همگی شدند ... !! گوسفندان به صحرا گریختند و گرگ‌ها پشت سرشان دویدند. چوپان صدا می‌زد و گاهی فریاد می‌کشید و گاهی عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه جلو رمیدن آنها را بگیرد، اما هیچ فایده‌ای نه از فریاد و نه از عصا، دستگیرش نشد، چون بی‌خبر از سرنوشت شوم آینده خود، مست آزادی موقتی خود بودند ... !! گرگ‌ها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند. آن شب، شبی تاریک برای گوسفندان و بود و شبی اشتها‌آور برای گرگ‌های وحشی و به کمین نشسته ... !! روز بعد؛ چون چوپان به صحرایی که گوسفندان در آن، آزادی!! بی‌ قید و شرط خود را بدست آورده بودند رسید، جز لاشه‌های پاره پاره و استخوان‌های به خون کشیده شده، چیزی نیافت ... !! 📖 این حکایت، حکایت آشنایی است؛ ✍️ حکایت افراد احمقی است که ناآگاهانه، به دعوت و دام و شیپور قسم‌خورده خود، برای !!! به خیابان ریختند و شعار «زن ... هرزگی ... آزادی» را سردادند ... !! در ایران راه برای پیشرفت و رشد، باز است ... زنان ما برای درس خواندن، آموختن علم، هنر و پیشرفت کردن آزاد آزاد هستند، اما دشمنان پاشنه آشیل نظام را شناسایی کرده و می‌خواهند به نام آزادی! زنان در قدم اول، به آنها راحت‌تر دسترسی داشته باشند و به مانند غرب، زنان را در حد کنیز جنسی، برده، وسیله لذت بردن، سکس، رقاصی و هرزه بودن، تنزل دهند و در قدم بعدی، آخرین خاکریز دفاعی (اصالت خانوادگی) در ایران را فتح کنند تا در نتیجه، خود به خود این نظام بدون هیچ جنگ سختی متلاشی شود و کشور ایران را تجزیه کنند ... !! ┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
هیچ کس به قدر امام منزلت حقیقی زن را احیا نکرد :)✨🌿(قسمت۱) شاید بپرسی چرا؟ از کجا این حرفو میزنی؟😐🤌🏻 ببین رفیق زمانیکه غرب زن رو ابزار جنسی و ابزاری برای نفوذ و استعمار خودش کرده بود⚙👤 و به اسم حقوق اصلی زن رو گرفت و به اسم ، زن رو برای کارگری از خونه بیرون کشیدن❤️‍🩹🙂 و همچنین از طرفی باورهای عمیق متحجرانه -که تقریبا تو اکثر جوامع دیده میشد- که زن رو موجودی ناقص برای فهم‌ مسائل اجتماعی، سیاسی و حکمرانی میدونستن...😮‍💨🖐🏻 امام خمینی بود که از دل همین بی فرهنگی ها حرکت بزرگ‌ بانوان مسلمان بر علیه ستم و باطل و بازیابی حقوق زن رو هدایت و رهبری کرد!🥺♥️ -فک کنم حالا دلیل یه بخشی از این حجمه های فرهنگی که به شکل غیرمنطقیی توسط رسانه ها گسترش پیدا کرده علیه امام و رهبر و انقلاب متوجه شده باشی...