فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پول، حقیر تر از اونی هست که هدف زندگی انسان باشه
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت نوشت و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۴🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
هیچی دیگه من صبرکردم تا ببینم اون اُسرای که اون طرف رفته بودند بشگه زباله رو خالی کنند میاند یا نه و چه اتفاقی می افته!! آخه بین بند ما و بند ۳و۴ مجموعه آشپزخانه و بهداری بود که باید آنجا زباله هارو خالی میکردند تا بعد ماشین زباله بیاد ببره ..مصیبت اینجا بود که خود آشپزخانه هم نگهبان داشت🥴 ممکن بود همین نگهبان هم متوجه بشه..آخه رفیق من باید از اون ۳ نفر جدا میشد و میومد سمت بند ۳و۴ که همین امر حساسیت ایجاد میکرد.. از بَس استرس داشتم حس میکردم روده هام از حَلقم میخواد بیاد بیرون و حالت استفراغ داشتم ..یه موقع هم دیدم اونهای که رفته بودند زباله ببرند اومدند و ۳ نفر هستند و رفیق من نیست رفتم پیش اونها و گفتم رفیقم چه شد؟؟ گفتند بسلامتی رفت بند ۳☹️ پیش خودم خدارو شکر کردم و از بابت مردانگی که حبیب عرب زبان در حق من و رفیقم کرده بود ازش سپاس گزار بودم❤️ حالا رفیق ما چطوری اومده بود توی بند ما؟؟ توی بند ۳ یه راهرو بود کنار آسایشگاه نگهبانها رفیق من هم از غفلت نگهبان استفاده کرده بود سریع اومده بود سمت آشپزخانه و از اون سمت هم از راهروی کنار آسایشگاه نگهبان بند ما هم اومده بود اینجا حالا تمام راهروها و ورودی ها بسته شده بود😂 آقا یه موقع هم سوت آمار رو زدند ما نشستیم آمار همین که نگهبانها داشتند شمارش میکرندمارو یه وقت من دیدم یاحضرت عباس 🌹یاحسین مسئول بند ۳ یه گروهبان به نام طارس بود اومد و مثل سگ هار واق واق میکنه و فحش میده😂 کلاب (سگها) قَنادر (پَست ها) اَلیوم الواد وادیکم (امروز پدر پدرتون رو در میارم) حالا نگهبانهای بند ماهم توی کف گروهبان طارس مانده بودند و متعجب که این چه مرگش شده چرا فحش میده و عصبانیه🥴 بهش گفتند سید طارس اِشبیک (چی شده) گفت یه نفر از بند ۳ اومده توی این بند و دوباره برگشته!!! مگه شما نمیدونید؟؟؟ نگهبانهای بند ما گفتند لا ولله ( نه بخدا ) آقا تازه نگهبانهای بند ما هم فهمیدند عجب رو دستی خوردند😂 اونها هم سگ شدند و شروع کردند داد هَوار کردند که چه کسی اومده اینجا ؟؟ با کیی کار داشته؟؟ و چه کار داشته؟؟ آقا منم توی صف آمار گِر و گِر میلرزیدم مثل اینکه بهم برق وصل کرده باشند از شدت ترس چیزی نبود که خودمو نجس کنم😂 گروهبان طارس همین جور که فحش میداد از زوز عصبانیت یه پاشو بلند کرد کوبید زمین و میگفت من امروز خدا رو میزارم زیر پاهام و پدرتون رو در میارم 🙃 حالا همه اُسرا متعجب بودند که این کدام دیوانه ای بوده که به خودش جُرات داده بیاد این طرف و بعدش چطور تونسته از مَهله فرار کنه؟؟ و با چه کسانی همدست بوده؟؟🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
#در راستای کنگره_ملی ۲۴ هزار شهید استان اصفهان صورت گرفت
🔹حضور در منزل شهدا و
اهدای پرچم متبرک حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع) توسط همکاران و دانش آموزان دبیرستان شاهد فرزانه به خانواده ..
شهید والا مقام🌹محمود نصوحی🌹
#باهمراهی..
#حوزه بسیج دانش آموزی حضرت زینب سلام الله علیها
#مهر ماه ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد رضا رنجبر؛
فلسفه رنج اینه که لذت بیشتری ببری
فرزندانتان را رنج لذتی تربیت کنید نه لذت رنجی
ان مع العسر یسرا
🔹توصیه می شود تا انتها ببینید خیلی جالبه
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۵ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
آقا حالا از همه بیشتر نگهبانهای بند ۱ و۲ عصبانی بودند چون رو دست خورده بودند از این جهت منتظر بودند یه بهانه ای بدست شون بیاد که یه جوری مارو بزنند🥴 یه موقع هم رفتند چوب باتوم هارو آوردند و هر کدوم دَم درب یک آسایشگاه ایستادند و به ما هنگام ورود به آسایشگاه گفتند دستهاتون رو بگیرید و به هردست ما یک باتوم محکم زدند😔 حالا دیگه عام و خواص نکردند اُسرای مُسن رو هم زدند وقتی دوتا باتوم خورد کف دستم توی دلم گفت فلانی (رفیق) الهی خیر نبینی که مارو دادی زیر کتک😂 به هرجهت این قضیه با یک کتک مختصر تمام شد🌹 یه روزی زمان گروهبان امجد مسئول اردوگاه امجد یه دفتر و قلم داد دست ابوالفضل جاویدی فر از اُسرای کربلای ۴ و بهش گفته بود ابوالفضل این دفتر و قلم رو بده به فلان نگهبان داخل اتاق ما🥴 ابوالفضل گفته بود چشم سیدی...حالا توی مسیر قلم رو کِش رفته بود( سرقت کرده بود) و دفتر رو تحویل داده بود و سریع قلم رو جلوی آسایشگاه ۷ توی باغچه لاخاک کرده بود 🙃 بعد گروهبان امجد متوجه میشه که قلم نیست به نگهبانهای دیگه میگه پس قلم همراه این دفتر بود ؟؟ نگهبانها میگند اون اسیر ( ابوالفضل ) فقط همین دفتر رو تحویل داد بعدش گروهبان امجد از ابوالفضل سوال و جواب میکنه که قلم رو چه کردی؟؟😂 میگه سیدی قلم ندادی به من فقط همین دفتر بود!!! یادمه بعدش کل بند رو تفتیش کردند اما از قلم خبری نبود ..تا یه چند روزی که حساسیت نگهبانها کم شد ابوالفضل قلم رو از زیر خاکها در آورد و سه قسمتش کرد و بین دوستانش توی آسایشگاها تقسیم کرد😂 یه موقعی بود نگهبانها بخاطر اینکه بیشتر بتونند فشار روحی روانی به اُسرا بیاورند دستور دادند که خمیر وسط نان ها رو در بیارید و بریزید سطل زباله...آخه اون دو عدد نان ( سمون) اصلاً اینقدری نبود که ما تازه بخواهیم خمیرش رو هم بگیریم🥴 یه روزی یکی از اًسرای ترک زبان اهل زنجان بود رفت سر بشگه زباله که یه مقدار خمیر نان برداره بخوره ...نگهبان نامرد پَست فطرت دید... همین که این اسیر سرش رو کرد داخل بشگه زباله آنچنان با لگد زد توی صورت این اسیر فلک زده که جای ضربه پوتین اش روی صورت این اسیر ماند که چرا اومدی سر بشگه زباله خمیر برداری بخوری 😢 حالا بعضی از مواقع ما همون خمیر وسط نان رو میگرفتیم و توی آفتاب خشگ میکردیم بعدش پودرش میکردیم و با ناهار ظهر که برنج بود مخلوط میکردیم و میخوردیم که سیر بشیم🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✍ایده مقاومت
🖋زن محور زندگی است و زندگی روزمرهی همهی آحاد جامعه با زن عجین است؛ پیوند میان «زن و زندگی» آنقدر وثیق است که شاید نتوان زندگی را بدون زن متصوّر شد.
🖋 میزان آمیختگی زندگیِ آحاد جامعه با فرهنگ مقاومت، به وضعیت بانوان جامعه آمیخته است. اگر روح مقاومت در رفتار و گفتار بانوان جامعه مستقر باشد، زندگی آحاد جامعه با مقاومت آمیخته است و اگر رفتار و گفتار بانوان جامعه تهی از مقاومت باشد، جامعه امکان استقامت نخواهد داشت.
🖋 تصویری که رهبری از نقش بانوان در مقاومت مردم ایران در شرایط دفاع مقدّس ارایه میدهند، حاوی دقّتهای فراوانی است.
🖋 در تصویرسازی ایشان، کافی است تصوّر کنیم بانوان ایرانی در ازایِ مصیبتهای وارده از جنگ، جزع و فزع نشان میدادند؛ همین برای زمینگیر شدن جنگ کافی بود.
🖋اگر مقاومت مردمی در جنگ امکانپذیر شد، روح مقاوم زنانهای در پسِ آن حضور داشته که چنین امکانی را میسّر کرده است.
🖋در جنگ تحمیلی اگر امثال همین مادر گرامی سه شهید و مادران شهیدان و همسران شهیدان - که من افتخار داشتهام با هزارها نفرِ اینها از نزدیک نشست و برخاست و گفتگو کنم و خصوصیات آنها را مشاهده کنم - ایمان خود، صبر خود، ایستادگی خود، معرفت خود و روشنبینی خود در قبال ضایعات جنگ و فداکاریهای جوانان و مردان را نشان نمیدادند، جنگ پیروز نمیشد.
🖋 اگر مادران و همسران شهدا بیصبری نشان میدادند، شوق جهاد در راه خدا و شهادت در دل مردها میخشکید؛ اینگونه نمیجوشید؛ اینگونه به جامعه طراوت نمیداد. در میدان جنگ هم زنان نقشهای درجه اوّل را ایفا کردند. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان، 30/6/1379)
🖋در جنگ نیز همین طور بود. یعنی اگر خانوادههای شهدا - مادران و همسران - صبر نمیکردند، جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی میشد. در آن مقطع، نقش زنان، بسیار برجسته بود. انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد.
🖋 زن، وقتی با سواد باشد و از آگاهی سیاسی برخوردار شود، کسی نمیتواند به آسانی به او زور بگوید و حقّش را پایمال کند. اینها غنیمتهایی بود که در انقلاب برای زنان پیش آمد. (بیانات در جمع زنان شهر ارومیه، 28/6/1375)
🖋بانوان با توجّه به موقعیتی که در نهاد خانواده دارند، ظرفیتِ آن را دارند که برای اعضای خانواده، داعیِ به مقاومت باشند.
🖋 یعنی هر یک از اعضای خانواده که در رسیدن به افق موردنظر، با موانع و چالشهایی رو به رو میشود، این زن است که میتواند استقامت در مسیر را به تکتک اعضای خانواده القا نماید. غیر از تقویت مقاومت در بُعد فردی افرادِ خانواده، زن میتواند کل خانواده در در راستایِ «مقاومت ملّی» بسیج نماید.
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔘جنگ شناختی (Cogentive Warfer)
▪️جنگ شناختی، به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه بمنظور تغییرِ هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است.
این نوع جنگ شکل تکامل یافتهتر، پیشرفتهتر، عمیقتر و وسیعتر جنگ روانی است که مبتنی بر جامعهی شبکهای (با زیرساخت رسانهای نوین) بوده و با مدیریت ادراک و برداشت انجام میگیرد.
جنگ شناختی ماهیتی پیچیده و موذیانه دارد که درک آن را مشکل و واکنش را سخت میکند و در افکار و جهتها تزلزل ایجاد مینماید، زیرا در قالبهای پیچیده، متنوع و جذاب ارائه میشود، قالبهایی مانند تحلیل، خبر، فیلم، موسیقی، کاریکاتور، طنز، تمسخر، جوک، شوخی و... و به مرور موجب فرسودگی روانشناختی در مخاطب میگردد و ذهن او را تسخیر و مقاومت او را میشکند.
در جنگ فیزیکی وقتی یک نفر از ما تیر میخورد یعنی یک نفر از ما کم میشود، اما در جنگ شناختی وقتی یک نفر از ما تیر میخورد و آسیب میبیند فقط یک نفر از ما کم نمیشود، بلکه یک نفر به دشمن اضافه میشود.
ذهن اصلیترین میدان نبرد در این جنگ است و تسخیر ذهن در جنگ شناختی مساوی است با تسخیر سرزمین در جنگ فیزیکی.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در این رابطه میفرمایند: «طرف با نقشه وارد میدان شده، برنامه هم این است که کاری کنند که ملّت ایران عقیدهاش بشود عقیدهی سران انگلیس و آمریکا و امثال اینها... دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند، اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. برای این کار شروع میکند محتوای ذهنی برای ذهن فعال جوان درست کردن. اینهمه دروغ، حرفهای انحرافی و تهمت برای این است.» ۱۴۰۱/۸/۱۱ و ۱۴۰۱/۹/۵
🔳هدف جنگ شناختی چیست؟
مهمترین هدف جنگ شناختی تغییر نگرش در جامعهی کشور هدف، اختلال و خطا در دستگاه محاسبات تصمیم گیران، اثربخش نمودن جنگ اطلاعاتی، ایجاد گسست عاطفی- ادراکی بین تودهها و نخبگان با حاکمیت، و جایگزین کردن نفرت و انزجار، و نهایتاً تضعیف و زوال سرمایه ی اجتماعیِ نظام سیاسی و زمینهسازی برای فروپاشی است.
اعتبار زدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، زیر سئوال بردن اعتبار نظام و مشروعیت حاکمیت، القای تضاد بین نظام و ساختار با انقلابیگری، تحریف حقایق، ارائه چهرهای خشن از جمهوری اسلامی، فریب و سیاه نمایی از مهمترین ابعاد جنگ شناختی هستند.
🔳مهمترین علت به کارگیری جنگ شناختی علیه ایران؟
مخالفت غرب با استقلال خواهی ایران و روند قدرتیابی اسلام و ایران، و ناکامی در سایر جنگهای پی در پی دو علت اصلی روی آوردن دشمنان به جنگ شناختی است.
🔳بازیگران و عوامل اصلی جنگ شناختی علیه ملت ایران؟
مهاجمان این عرصه متکثر و متراکم بوده و دارای کار ویژه یِ عمل جبههای اند. مهاجمان اصلی این جنگ محور غربی، عبری، عربی(ضعیف تر) و اندک ایرانیان وابسته و برانداز هستند. آمریکا بازیگر اصلی در جنگ شناختی و ترکیبی علیه ایران است (محوریت جنگ ترکیبی هم جنگ شناختی است).
دولتهای غربی مخصوصاً انگلستان که یک نمونه آن شبکه بیبیسی با مخاطبین نسبتاً فراوان و ابزار، امکانات و نیروی انسانی زیاد، رژیم صهیونیستی (یگان ۸۲۰۰) با همه امکانات و حدود ۵۰۰ زن و مرد مسلط به زبان فارسی، مزدوران وطن فروش مانند منافقین، سلطنت طلبان، ملیگراها، مارکسیستها، بهائیان و دیگر فراریان ضد انقلاب، بازیگران میدان جنگ شناختی هستند.
🔳حوزههای عملیاتی جنگ شناختی
مصادیق و حوزههای عملیاتی جنگ شناختی دشمنان، ارکان انقلاب و نظام اسلامی یعنی مردم، مکتب و رهبری هستند، آنان سعی میکنند با شیوههای مختلف از جمله: تحریف، دروغ، تخریب، تهمت،شایعه، ایجاد اختلاف، القاء ناکارآمدی، شبهه آفرینی، ناچیز شمردن دستاوردها، و بزرگنمایی مشکلات، ارکان مذکور را مورد هجوم قرار داده و به تضعیف و تخریب آنها بپردازند.
🔳آیا مقابله با جنگ شناختی امکان پذیر است؟
پاسخ مثبت است، به یاری خداوند این جنگ هم با هدایت رهبر حکیم و فرزانه انقلاب توسط ملت با شکست مواجه میشود، لازمه پیروزی در این میدان سه چیز است:
الف: باور داشتن به جنگ شناختی و اعتقاد به حضور و برنامهریزی دشمن در این زمینه، و ایجاد آمادگی لازم و هم افزایی در میان نخبگان، دستگاه های ذیربط و رسانهها (نقش دانشگاهها و حوزههای علمیه میتواند برجسته باشد)
ب: آشناسازی مردم با شگردهای پیچیده دشمن در این مبازره از طریق افزایش اطلاعات عمومی که باعث ایمن سازی افکار عمومی در مقابل این جنگ میگردد.
ج: جهاد تبیین و افزایش آگاهی مردم و روشنگری گسترده و مستمر در کنار تلاش مسئولان برای حل مشکلات معیشتی مردم و اجرای عدالت در جامعه و مبارزه بیامان با فساد و بیعدالتی.
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۶ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱🌹
آقا حالا شاید یه سوالی پیش بیاد که شما توی اردوگاه های عراق چگونه وقت میگذراندید؟؟؟ خب اُسرا به چند دسته تقسیم میشدند!!! بعضی ها مثل من خَلَص بودند😂 یعنی کاری به جای نداشتند و بیشتر توی حال خودشون بودند که اغلب این اُسرا بخاطر فشارهای روحی روانی عراقیها بیشتر آسیب پذیر بودند😔 یه تعداد هم یه جورایی هنرمند بودند سرگرم ساخت تسبیح باهسته خرما یا گلدوزی روی پارچه یا ساخت اشیاء با سنگ که این کار از همه سخت تر بود چون باید سنگ رو ساب میدادند 🤫 یه تعداد دیگه از اُسرا توی فاز حفظ قرآن و احادیث و زبان عربی یا انگلیسی بودند..یه تعداد از اُسرا اصلاً سواد خواندن و نوشتن یا بَلد نبودند یا ضعیف بودند که اونجا توی اردوگاه مثلا درس میخودند و از حروف الفبا شروع میکردند که من خودم این مورد رو زیاد دیدم😳 حالا نحوه یادگیری ها و یاد دادن ها چه جُوری بود؟؟ در هررشته ای و هرمعلوماتی هرکه هرچقدر میدانست یاد دیگران میداد..حالا نه دفتری بود📒نه قلمی بود!🖊نه تخته سیاهی بود📰هرجای از این تدریس ها که احتیاج به نوشتن داشت موقع آزادباش که از آسایشگاه میومدیم بیرون اون به اصطلاح معلم و مُحَصل کنار هم مینشستند و معلم یا با انگشتش یا با یه سنگ به جای قلم روی زمین مطلبشو می نوشت🙃 بعدشم راحت با دستش بجای تخته پاک کن 🧽پاک میکرد حالا آنجای که حفظیات بود مثل حفظ قرآن و احادیث خُب این سینه به سینه و چهره به چهره بود!! این یعنی چی؟؟ و چه جوری ؟؟ خُب موقع قدم زدن در حیاط اردوگاه دونفری باهم قدم میزدند یا توی آسایشگاه کنار هم مینشستند و حفضیات رو انجام میدادند..
که من خودم معمولا این جوری یاد میگرفتم این رو هم بِگم اون دسته از اُسرای که توی فاز حفظ قرآن و احادیث و دعا و گفتن اذکار بودند عجیب از روحیه بالای برخوردار بودند❤️🌹 چون توی اون شرایط سخت بعضاً پیش میومد که اسیری کم بیاره و دست به خودکشی بزنه!! مثلاً رگ دست خودشو بزنه که من خودم شاهد یکی از این موارد بودم😔
ادامه دارد
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✅ ارتباط تلفنی مردمی با سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان جناب آقای انصاری پور
🔺از طریق سامانه تلفنی سامد(۱۱۱)
🗓 زمان: سه شنبه یکم آبان ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۹ الی ۱۰
🔹سامانه ارتباط مردم با دولت (سامد) به نشانی 111.ir و با هدف پاسخگویی مستقیم دستگاه ها و سازمان های کشور از طریق سامانه الکترونیکی و تلفنی، این امکان را به مردم می دهد تا بتوانند کلیه پیشنهادات، انتقادات و دیدگاه های خود را از دولت و سازمان های وابسته در این سامانه ثبت نمایند.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
📌آخرین اخبار استان و شهرستان را در
دیده بان استان دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/1321009377C1aabc51ac4
به منظور تجلیل و تکريم از خانواده معظم ایثارگران صورت گرفت
دیدار با جانبازان گرامی حسین ابوطالبی، ناصر کریمی و حسین باقری در کوشکیچه
در این دیدار ها که با حضور معاونت تعاون و درمان اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه انجام گرفت از مقام شامخ ایثارگران عزیز تجليل بعمل آمد
#دو شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
🔹فرازی از وصیتنامه شهید
✍سلام بر امام زمان(عج)و نایب بر حقش امام خمینی که ملت ما را از یوق استعمار و استثمار قدرت های غربی نجات داد، خدا را شکر می کنیم به خاطر این استقلال و آزادی که یکی از نعمتهای الهی است که به ما اهدا شده،به همگی توصیه میکنم هیچ سستی نکنید و تا می توانید در سنگر خدمت به اسلام، قرآن، مردم و کشور کوشش کنید.
🔹شهید والامقام اصغر زمانی فرزند مصطفی متولد ۱۳۴۲ شهرستان مبارکه دیزیچه، شهادت: یکم آبان ۱۳۶۱ منطقه عملیاتی چم هندی
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
# دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بانویی که در شیراز به دنیا آمد و در لبنان شهید شد را بهتر بشناسیم
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۷ 🌹
موضوع زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
آقا حالا وقتی که من آسایشگاه ۳ بودم با آقای جواد کامرانی اهل رفسنجان توی یک گروه غذای بودیم ... آقا جواد قبل اسارت معلم بود یکی از پاهاش تیر خورده بود موقع اسارت ظاهرا عصب پاش قطع شده بود پاش بی حِس بود موقع راه رفتن پاشو میکشید 😔 منو آقا جواد توی گروهمون برنامه ریزی کرده بودیم قرآن حفظ میکردیم و شبها دو به دو رو در روی هم مینشستیم و تکرار حفظیات میکردیم و بعضاً غلط های همدیگه رو میگفتیم ☺️ حالا توی تکرار حفظیات مثلاً آیه شماره ۱ رو من میخوندم شماره ۲ رو آقا جواد ۳ من ۴ آقا جواد الی آخر..حالا یه کاری دیگه که گروهی انجام میدادیم این بود که حفظ احادیث ائمه علیهالسلام بود🌹 اما به صورت موضوعی بود ..مثلاً احادیثی که در مورد : قلب ..چشم ..گوش..زبان..و......🌹 یه موضوع که انتخاب میشد شب ...فردا صبح ۱۰ نفر گروه راه می افتاديم توی اردوگاه و از کسانی که به نظرمون میومد چیزی در مورد احادیث ائمه علیه السلام ميدونند تحقیق و پُرسو جو میکردیم و حفظ میکردیم و شب توی آسایشگاه یه حلقه دورهمی داشتیم هرکه هرچی تحقیق کرده بود و یاد گرفته بود توی این حلقه دورهمی تکرار میکرد اگه ناقصی داشت برطرف میکردیم و آن حدیث و روایت رو حفظ میکردیم حالا احادیثی که من حفظ کردم و بیاد داشتم حدود ۷۰ حدیث بود که متاسفانه خیلی از آنها از یاد بُردم الان حفظیاتم شامل :🌹
۱_صبر کلید هر گشایشی است💐
۲_قلب حَرم خداست کسی رو راه نده در حَرم خدا غیر از خدا🌸
۳_شنونده غیبت همانند غیبت کنند در گناه شریک است🌼
۴_مومن عقلش پُشت زبانش است و منافق عقلش جلوی زبانش🥀
۵_فرصت ها حرکت میکنند همانند ابرها🌹
۶_از دست دادن فرصتها غصه داره🌺
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
آگهی استخدام بانکدار و بانکیار در بانک صادرات ایران سال ۱۴۰۳
📌رشتههای تحصیلی حسابداری، حقوق، کامپیوتر، مدیریت، مهندسی صنایع و....
💢 مشاهده متن کامل آگهی استخدام:
https://shenasname.ir/?p=64882
✔️ شناسنامه قانون | اداری و استخدامی
https://eitaa.com/joinchat/1523318784C8518e39256
♨️رزمندهای که در فضای سایبر و مجازی میجنگی! برای فشردن کلیدها و دکمههای کامپیوتر و موبایلت وضو بگیر! و با نیت قربةً إلی الله مطلب بنویس. بدان که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت هستی...
🔹عمارهای انقلاب.....صحبت های حضرت آقا را به گوش همه جهانیان میرسانند
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
✍ گام بلند کشورهای مستقل جهان برای تغییر نظم و قواعد ناجوانمردانه و شیطانی غربی، به سمت #نظم_نوین جهانی؛ از اسکناس #بریکس رونمایی شد.
🔴 پوتین در اجلاس سران بریکس در روسیه، #ارز بریکس را که جایگزین #دلار خواهد شد در دست گرفت.
🔴 #پوتین خطاب به پزشکیان: #سلام مرا همراه با تقدیم بهترین آرزوها، خدمت آیتالله سیدعلی خامنهای برسانید. ما مواضع سازنده ایشان را ارزشمند میدانیم.
✍ #پیچ_تاریخی و بزرگ جهان با سرعت در حال طی شدن است و ملتهای مختلف دنیا، در حال ایجاد جایگاه جدید و بهتری برای فردای خود هستند. #ایران و #روسیه در این تغییر قواعد جهانی، بخصوص از سال ۲۰۱۶ میلادی، نقشی مهم را به عهده گرفتهاند.
❤️ السلام علیک یا سیدالشهدا ،السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
#افول_غرب #سقوط_دلار #تجزیه_ استکبار و استعمار جهانی
🔹 تلاوت نور به روح مطهر شهدای مقاومت، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای مظلوم غزه فلسطین، و شهدای اولین هفته آبان شهرستان مبارکه
شهیدان:
علیرضا نظریان
ابراهیم نصرالهی
اصغر زمانی
رضا فنایی
محمود برومند
غلامعلی احمد پور
محمد طالبی
ابوالقاسم صالحی
غلامعلی خلیلی
🌹🌹🌹
🔹 قاری قرآن جناب آقای حاج حسين پیراکه
🔹 صفحه ۱۵۹، سوره مبارکه اعراف،آیه ۶۸
🔹 زمان جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳، سی دقیقه قبل از شروع خطبه های عبادی سياسی نماز جمعه
🔹 مکان مصلای نماز جمعه مسجد جامع مبارکه
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
https://eitaa.com/joinchat/3729195051Cf4b67228b8
مسجدی ها 👆👆
@mobsetad
کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان مبارکه 👆
@setad_mobarakeh👈
کانال ستاد برگزاری نماز جمعه مبارکه
#کانال کانون بسیج پیشکسوتان مبارکه👇👇👇
@pishkesvatanemobarakeh
#بنياد شهید و امورایثارگران شهرستان مبارکه
#دفتر ثبت خاطرات دفاع مقدس شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 پنجشنبه؛🕯
یاد آورِ نداشته هاست
آدم هایی که نیستند !😔😔
🕯خاطراتی که جایشان هنوز
درد می کند، و آرزوهایی که
محقق نخواهند شد.🥀
🥀پنج شنبه گاهی خیلی
خیلی سرد می شود،🥀
🕯حتی اگر بهار باشد !
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۹۸ 🌹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔
آقا توی یه مقطعی از اسارت من دچار مریضی سخت شدم ..که اغلب ادرار من همراه با خون بود و حتی کنترل ادرار نداشتیم و ادرارم چِکه میکرد😔 خُب این مریضی در اصل برمیگشت به قبل اسارت که من در عملیات کربلای ۵ پُشت نهر جاسم شدید مجروح شدم بر اثر اصابت گلوله تیربار دوشکا ...که کلیه سمت راست و کبد و کیسه صفرای من پارگی پیدا کرد و در بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا و بیمارستان مجیبیان یزد تحت عمل های جراحی قرار گرفتم و نسبتاً بهتر شدم 😊 تا اینکه در تاریخ ۱۷_۳_۱۳۶۶ دوباره مجروح و اسیر شدم توی این مدت زمان... خُب هم کتک بود و هم سرمای سخت زمستانها ...که جراحتهای کلیه سمت راست من عفونت کرد و اون شرایط و دشواری ها که گفتم ایجاد شد😔 حالا من همیشه جلوی شلوار یا اون شلوار راحتی ام به اندازه یه کف دست خون بود😔 یه روزی به اسماعیل چاوشی ( مُزمد=امدادگر ) گفتم من وضعیتم خیلی خرابه و اذیت میشم اگه ممکنه برادری کن و منو بفرست بیمارستان 🥴 اسماعیل خدا خیرش بده گفت باشه یه کم صبر کن تا وقت اعزام مریضها بشه تا توراهم همراهشون بفرستم !! حالا توی اون شرایط سخت اغلب ما حمام با آب سرد میکردیم در زمستان... و این خودش بر شدت مریضی من بیشتر اثر داشت خُب موقع کتک خوردن اون ضربات کابل بر کمر و پهلوهای من اونم مریضی رو دو چندان میکرد😔 آقا یه روزی هم دکتر اومد داخل اردوگاه مریض ها هم جمع شدند ...دکتر از هر مریضی سوال میکرد که تو چِته ؟؟ اسماعیل چاوشی یه کم عربی بَلد بود برای دکتر توضیح میداد!!! دکتر هم بنا به تشخیص خودش انتخاب میکرد نه اینکه چون اسماعیل چاوشی میگه🥴 آقا نوبت به من رسید منم طبق تجربه ای که داشتم خودمو زدم به موش مُردگی و شروع کردم آخ و آوخ کردن و خودمو به بیحالی زدن 🙃 اسماعیل چاوشی میدونست دارم فیلم بازی میکنم.. دکتر بهم گفت ها اِشبیک ( ها چِته ) اسماعیل به دکتر گفت سیدی مرضش بُول دَم (ادار خونی) حالا خونهای جلوی شلوار منو نشان دکتر داد😳 دکتر گفت یالا راهی مُستَشفِع ( یالا برو بیمارستان )🌹
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
مقاومت یعنی ایستادگی در برابر یک قدرت نظامی برتر با توکل به خدا. مقاومت یعنی از پرتاب سنگ به کلاشینکف رسیدن؛ از کلاشینکف به آر پی جی رسیدن؛ از آر پی جی به بالستیک و هایپرسونیک رسیدن؛ مقاومت یعنی عقب نرفتن، درجا نزدن؛ تکثیر شدن؛ تمام نشدن؛ مقاومت یعنی مرگ را به سخره گرفتن؛ یعنی مرگ را آوردن جلوی چشم دشمنی که میخواست مرگت را با هزار چاقو فراهم کند؛ مقاومت یعنی توان دیدن مصیبت؛ یعنی صبر، یعنی حوصله، بردباری؛ مقاومت یعنی شهادت؛ یعنی انتظار؛ مقاوت یعنی دانه دانه چیده شدن زیباترین ستاره ها در آستانه طلوع خورشید؛ مقاومت یعنی ادامه تا خودِ خودِ ظهوری که نزدیک است؛ مقاومت یعنی تفسیر دعای #اللهم_عجل_لولیك_الفرج!
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت :۹۹
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱😔
آقا یه ماشین وَن اومد دَم درب اردوگاه فکر کنم ما کلاً ۳ یا ۴ نفر بودیم که سوار ماشین شدیم همون اول دست های مارو از پُشت بستند و چشمهامون رو هم با یه پارچه بستند حالا دقیق یادم نیست که چند دقیقه توی راه بودیم تا رسیدیم بیمارستان تکریت🥴 دَم درب ورودی بیمارستان دستها و چشم مارو باز کردند من دیدم یه نگهبان مسلح با سلاح کلاشینکف همراه ما هستش بعدها فهمیدم اسم این نامرد رَذل علی کابلی هست😖 کسی که همیشه با کابل برق ۳ فاز اُسرا رو میزد و سر کابلش لُخت بود که سیم مسی آن پیدا بود که وقتی ضربه میزنه همون جای سیم مسی زخم میشد 😢 من همراه علی کابلی توی راهرو بیمارستان حرکت میکردیم مراجعه کنندگان دیگه هم نظامی بودند هم شخصی ...هرکه مرا درآن حال میدید خیره خیره نگاهم میکرد اما کسی جرات حرف زدن یا اظهار نظری رو نداشت😔 تا رسیدیم به قسمت پرستاری و من درد و مَرض خودم رو گفتم منو معرفی کردند به یک دکتر که داخل مطب اش بود 🧖 دکتر خودش نظامی بود و درجه سروانی داشت...با من خوش اخلاق و خوش رفتار بود دکتر پُشت میز طبابت اش نشست به من هم گفت بشین روی صندلی🪑 از علی کابلی خبری نبود و من از نبودش در کنار دکتر احساس راحتی و امنیت میکردم👨⚖دکتر دست به قلم شد و یه برگه کاغذ برداشت که برای من به اصطلاح تشگیل پرونده بده !!! گفت شیسمِک ( اسمت چیه ) محمدعلی _ محمود _ ابراهیم _ نوریان ...به عربی میگفت متوجه میشدم چی میگه!!! گفت چه مَرضی داری ؟؟؟ گفتم سیدی !! بُول دَم ( ادار خونی) یه سری تکان داد که یعنی متوجه مَرضت شدم !! گفت کجات درد داری ؟؟ گفتم سیدی پَهلوم ..کلیه ام..گفت وِنِ ( کجا )؟؟؟ پیراهنم رو زدم بالا و جای جراحات پهلو و شکمم رو نشانش دادم جای ۳۰ بخیه روی پهلوم بود و ۳۰ بخیه روی شکمم 🤨 مال عملیات کربلای ۵ بود ...خیلی تعجب کرد فهمید که واقعاً مریض هستم گفت کجا اینجوری شدی؟؟؟ فی المنطقه الحرب ( توی منطقه جنگ ) گفتم لا سیدی ( نه سیدی )گفت پس کجا ؟؟ گفتم سیدی فی المدینته اصفهان 😂 سیدی طیاره بمباران 🤥 آقا شروع کردم دروغ و چاخان گفتن دیدم اگه بگم منطقه جنگی بعدش میگه کجا و چه مدت جبهه بودی و برام دردسر میشه☹️ حالا عربی فارس باهم بُلغور میکردم تحویلش میدادم بعضی از حرف هام رو با دست اشاره میکردم مثلاً دستم رو زاویه میدادم از روی سرم ردمیکردم و با دهانم صدای انفجار در میاوردم میگفتم هواپیما اومد اصفهان بمباران کرد بوم بوم بوم😂
ادامه دارد...
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به چه نفسی داره
عالیه 😍 ما شاالله
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جانهای شریفی که دیشب سپر بلای مردم ایران شدند..
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد🥀🍃
#وعده_صادق۳
#پایان_اسقاطیل
#ارتش_قهرمان
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
سخنرانی استاد راجی - 030715.mp3
22.2M
🎤سخنرانی استاد راجی
در رابطه با حوادث منطقه
🔴 بسیار مهم
🔹لطفا با دقت گوش بدید
در لحظات ، ساعات و روزهای بسیار حساسی بهسر میبریم اگر غفلت کنیم در دنیا و آخرت متضرر و پشیمان خواهیم بود
و ان شاء الله نشر بدید برای دوستانتون
🔹 سردار شوشتری
با دیدن این عکس گفت:
عکس عجیبی است!
نشستهها پرواز کردند
ولی ما ایستاده ها ،
هنوز هم ایستادهایم !
کاشکی من هم توی این عکس
آن روز مینشستم ،
بلکه تا امروز "شهید" شده بودم!
نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر
در ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ در همایش وحدتِ اقوام و مذاهب سیستانوبلوچستان حضور یافت و براثر انفجار انتحاری یکیاز عوامل گروهکِ ریگی به فیض شهادت نائل آمد.
#سردار_شوشتری
#کانال شهدای شهرستا مبارکه
خاطرات اسارت خود نوشت جانباز و آزاده سرافراز محمد علی نوریان
قسمت ۱۰۰
موضوع : زندگی در شرایط سخت اردوگاه مفقودین تکریت ۱۱ 😔
آقا حالا توی تمام این سوال و جوابهای که این دکتر عراقی از من داشت به این نتیجه رسید که برای تشخیص بهترش از مَرض من یه عکس رنگی از کلیه های من بگیره 🥴 نمیدونم چی به اون قسمت پرستاری بخش گفت که من دیدم علی کابلی ملعون که نگهبان من بود رفت و سریع با یه کاسه روغن بَد بو ( کرچک ) برگشت به من گفت محمد تَعال ( بیا ) من رفتم پیش علی کابلی دیدم یااااخدا یا حضرت عباس این کاسه تا دَرش پُر روغن هست 🥴 داد دست من و گفت یالا اُشرب ( یالا بخور ) من روغنها رو گرفتم یه نگاه به کاسه روغن میکردم یه نگاه به علی کابلی ...خدایا عجب جایی گیر افتادم🙄 یادم اومد بعد کربلا ۵ بخاطر مجروحیتم یه نامه از بنیاد شهید گرفتم اومدم اصفهان خیابان چهارباغ بالا یه دکتری بود متخصص کلیه و مجرای ادراری به نام دکتر اردستانی 🧖♂ اونم همین تجویز رو کرد ولی گفت یه استکان روغن بخور اگه نتونستی با آب پرتقال مخلوط کن تا بتونی بخوری🙃 اما اینجا یه کاسه روغن مایع در حد دو لیوان ...آقا دوباره علی کابلی گفت یالا اُشرب اِسرع( یالا بخور سریع ) خُب منم دیدم اگه نخورم فکر میکنه حُقه و کلک در کارمه ...منم یه بسم الله گفتمو چشمهامو بَستم و قُلُپ قُلپ روغن هارو خوردم🥴 حسی کردم میخام بالا بیارم و استفراغ کنم اما خدا پدر ترس رو بیامرزه ..از ترس علی کابلی خودمو کنترل کردم😂 دکتر به عربی بهم گفت فردا از کلیه هات عکس میگیریم...منو آورد تحول یه قسمتی بود به نام ردهه جراحی تحویل یه نگهبان دیگه داد ...حالا اینجا قسمت جراحی زندانیان عراقی متخلف و اسیران ایرانی بود که شامل یه راهرو و حدود ۴ اتاق ۲ تخته بود 🤨 آخر راهرو یک اتاق بود که چند نظامی عراقی اونجا بودند منم با یک ستوانیار ارتش ایران توی این اتاق بودیم ..که ظاهراً اون ستوانیار مَرض بواسیر داشت...هیچی دیگه آقا من یه موقع دیدم دل پیچه گرفتم و عجیب دلم صدا میداد فهمیدم ظاهراً اسهال گرفتم بر اثر خوردن اون روغنها... حالا درب اطاق قفل تا فردا صبح درب باز میشد به اون ستوانیار ارتش گفتم چه خاکی بر سرم کنم؟؟ گفت هیچی ؟؟ همینجا گوشه اطاق کار خودت را بکُن😔😷
ادامه دارد..
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹 لیوان های قرمز پلاستیکی هم حکایتی داشت،
خصوصا چای خوردن های دسته جمعی ِصبح ها بعد از صبحانه و بعد از ظهرهای پاییزی
آنهایی که خیلی کلاس بالایی داشتند برای خالی شدن یک شیشه مربا روزها کمین می کردند تا توفیق نصیب شان شود و از لیوان های پلاستیکی رها شوند...
... و امروز در حسرت یک چای داغ دسته جمعی زیر چادرهای گردان و گروهان و در جمع همان بچه های نابیم، که نه از لیوان خبری هست، نه از گردان و چادرها و نه خیلی از همان بچه ها..
یادش بخیر
#کانال شهدای شهرستان مبارکه