🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#طرح_ضیافت_الهی_همراه_با_شهدا
بخش صفادشت مفتخر است که حدود شصت شهید گرانقدر در راه اسلام و قرآن تقدیم نموده است.
بنابراین تقاضا داریم در ماه مبارک رمضان که سفره خوان کرم ضیافت الهی برای بندگانش گسترده شده است، به همت اعضای محترم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت هر روز در ثواب
#تلاوت_کلام_الله_نور
#دو_شهید_بخش_صفادشت را میهمان نماییم.
#ثواب_تلاوت_هجدهمین_روز ضیافت الهی تقدیم می شود به
#حضرت_ابوالفضل_ع و
شهیدان گرانقدر
🌹 #علی_تزم🕊
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۴/۱۷🕊
🌹محل شهادت: مهران🕊
🌹 #صفر_داستانی🕊
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۶/۱۰🕊
🌹محل شهادت: حاج عمران🕊
انشاءالله خداوند همه ما را به صراط مستقیم هدایت و حسن عاقبت را نصیبمان بنماید.
@shohadasafadasht
🏴🥀🌹🕊🌹🥀🏴
#خاطرات_تفحص
#گوشه_ای_از_حرم
شب به #حضرت_ابوالفضل_ع متوسل شدیم و فردا هم تفحص را با رمز اسم آن حضرت شروع کردیم.
دست به کار شدیم اولین #شهید پیدا شد.
محتویات جیب #شهید را بررسی کردیم. کارت شناسایی اش پیدا شد.
#شهید_ابوالفضل_خدایار ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان .
بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز حرمت امروز و اسم #شهید با هم یکی شده .
بی اختیار به زبانم جاری شد که اگر اسم #شهید بعدی هم #ابوالفضل بود، اینجا گوشه ای از حرم آقاست .
دقایقی بعد داشتیم زمین را می کندیم . پیکر یک #شهید دیگر پیدا شد. اما خیلی عجیب بود! یک دست #شهید در عملیات قبلی قطع شده بود . پلاکش را پیدا کردیم . سریع استعلام کردیم .
گفتند : #شهید_ابوالفضل_ابوالفضلی ، گردان امام محمد باقر (ع) ، گروهان حبیب اعزامی از کاشان .
کتاب راهیان علقمه ، صفحه ۱۱۲
جهت سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان_عج و شادی روح #شهداء و #امام_شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#تاسوعای_حسینی_تسلیت
🏴🥀🌹🕊🥀🕊🌹🥀🏴
@shohadasafadasht
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#امام_زمان_عج_و_شهدا
#شهید_احمد_رحیمی
#همسرش می گفت: مدتها بعد از #شهادتش در رویایی #شیرین او را دیدم. درون قطار با #دخترم آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، #سیدی_سبزپوش بود که #نور بر صورتش #احاطه داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در #کنارش ایستاده بود. #نگاهم به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش #خوشحال شدم.
#احمد بود.
به من اشاره کرد و با #صدایی رسا گفت: #ناراحت نباش، من دارم #می_آیم. فردای آن روز بی #صبرانه منتظر #تعبیر خوابم بودم.
ساعت نه صبح از #تهران تماس گرفتند و گفتند یک #شهید بسیجی به نام #احمد_رحیمی به #مشهد منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای #شناسایی راهی #معراج_شهدا شدیم. گفته بودند باید او را #شناسایی کنم. باورش خیلی سخت بود. #پیکرش به طور کامل #سوخته، استخوان هایش در هم #شکسته و #ترکش_های متعددی بر #بدنش نشسته بود. وقتی چشمم به #پای_چپش، که قبلا #ترکش خورده بود افتاد #اطمینان پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن #پیکرش دیگه آرام و قرار نداشتم.
بار دیگر در #خواب به #سراغم آمد و #دلسوزانه گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن #جنازه_ام اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از #شهادتم تعداد زیادی #تانک_عراقی را منهدم کردم و لحظه ی #شهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که #حضرت_ابوالفضل_ع در کنارم بود و #آقا_امام_زمان_عج بالای #سرم نشسته بودند!"
📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶
تعجیل در فرج و سلامتی #آقا_امام_زمان_عج
و شادی روح #شهدا
و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌴🥀💐🌼💐🥀🌴
#امام_زمان_عج_و_شهدا
#شهید_والامقام
#احمد_رحیمی
#همسرش می گفت: مدتها بعد از #شهادتش در رویایی #شیرین او را دیدم. درون قطار با #دخترم آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، #سیدی_سبزپوش بود که #نور بر صورتش #احاطه داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در #کنارش ایستاده بود. #نگاهم به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش #خوشحال شدم.
#احمد بود.
به من اشاره کرد و با #صدایی رسا گفت: #ناراحت نباش، من دارم #می_آیم. فردای آن روز بی #صبرانه منتظر #تعبیر خوابم بودم.
ساعت نه صبح از #تهران تماس گرفتند و گفتند یک #شهید بسیجی به نام #احمد_رحیمی به #مشهد منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای #شناسایی راهی #معراج_شهدا شدیم. گفته بودند باید او را #شناسایی کنم. باورش خیلی سخت بود. #پیکرش به طور کامل #سوخته، استخوان هایش در هم #شکسته و #ترکش_های متعددی بر #بدنش نشسته بود. وقتی چشمم به #پای_چپش، که قبلا #ترکش خورده بود افتاد #اطمینان پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن #پیکرش دیگه آرام و قرار نداشتم.
بار دیگر در #خواب به #سراغم آمد و #دلسوزانه گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن #جنازه_ام اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از #شهادتم تعداد زیادی #تانک_عراقی را منهدم کردم و لحظه ی #شهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که #حضرت_ابوالفضل_ع در کنارم بود و #آقا_امام_زمان_عج بالای #سرم نشسته بودند!"
📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶
شادی روح #امام_راحل_و_شهدا_صلوات
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht