eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
217 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
9 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه 🌹 🌹السلام علیکم یا اصفیاءالله و اودائه 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار دین الله 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار رسول الله 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله 🌹 🌹سلام بر شهیدان راه حق 🌹 🌹سلام بر شهیدان دفاع مقدس 🌹 🌹سلام بر شهیدان عملیات بدر🌹 🌹سلام بر شهیدان عزیز 🌹 🌹سلام بر شهید والامقام 🌹 🌹 🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵🕊 🌹نام عملیات: بدر 🕊 🌹محل شهادت: شرق دجله🕊 سی و نهمین سالگرد شهادت سردار سپاه اسلام شهید والامقام افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شهید را گرامی می داریم و سالروز آسمانی شدن و کسب ایشان را به خانواده محترم شهیدان تبریک عرض می نماییم. به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عملیات بدر مخصوصا شهید عزیز علی، حمید و مهدی باکری درود و سلام می فرستیم و از درگاه خداوند متعال تقاضای علو درجات برای آنها مسئلت می نماییم. 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
اگر شبانه روز خدا باشیم كه نعمت و را به ما عنایت فرموده باز كم است. آگاه باشیم كه سرباز راستین و صادق این شویم. شهید صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌹 🕊 شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌷💐🌹🕊🌹💐🌷 اردوگاه دزفول بودیم. من نیروی مخابرات بودم که بیشتر به گردان سیدالشهداء مأمور می شدم. واحد مخابرات به ستاد لشکر نزدیک تر بود. یعنی مابین ستاد و مخابرات دستشویی ها و توالت ها بودند. پیـش از نـماز صبـح رفـتم سمت دستشویی ها. خلوت بود و هنوز از نیروهایی که برای وضو گرفتن باید به دستشویی ها می آمدند، خبری نبود. دیدم یکی آن دوروبرها هست و دارد آفـتابه هـا را پر مـی کـند و مـرتب مـی چیـند. خیـــلـی هـم بـا اشتیاق کارش را انجام می داد. اول بـی خیـال شدم،ولـی دقـت که کردم دیدم آقامهدی باکری است . 🌹 🕊 شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 اوایل انقلاب بود شهردار ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، است. او از دوستان شهید باکری بود. ، شما اینجا چیکار میکنی؟ علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون رو کشید. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن، می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است. 🕊 🌹 🕊 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 حمید سه ساله بود که مادرشان فوت کرد. از آن موقع نامادری داشتند. مثل مادر خودشان هم دوستش داشتند. رفتیم خانه شان، بیرون شهر. بهم گفت: همین جا بشین من میآم... دیر کرد. پاشدم آمدم بیرون، ببینم کجاست. داشت لباس می شست؛ لباس برادر و خواهرهای ناتنیش را... گفت: من این جا دیر به دیر میآم. می‌خوام هر وقت اومدم، یه کاری کرده باشم. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
اگر شبانه روز خدا باشیم كه نعمت و را به ما عنایت فرموده باز كم است. آگاه باشیم كه سرباز راستین و صادق این شویم. شهید صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹السلام علیکم یا اولیاءالله و احبائه 🌹 🌹السلام علیکم یا اصفیاءالله و اودائه 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار دین الله 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار رسول الله 🌹 🌹السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله 🌹 🌹سلام بر شهیدان راه حق 🌹 🌹سلام بر شهیدان دفاع مقدس 🌹 🌹سلام بر شهیدان عملیات بدر🌹 🌹سلام بر شهیدان عزیز 🌹 🌹سلام بر شهید والامقام 🌹 🌹 🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵🕊 🌹نام عملیات: بدر 🕊 🌹محل شهادت: شرق دجله🕊 سی و نهمین سالگرد شهادت سردار سپاه اسلام شهید والامقام افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شهید را گرامی می داریم و سالروز آسمانی شدن و کسب ایشان را به خانواده محترم شهیدان تبریک عرض می نماییم. به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عملیات بدر مخصوصا شهید عزیز علی، حمید و مهدی باکری درود و سلام می فرستیم و از درگاه خداوند متعال تقاضای علو درجات برای آنها مسئلت می نماییم. 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
اگر شبانه روز خدا باشیم كه نعمت و را به ما عنایت فرموده باز كم است. آگاه باشیم كه سرباز راستین و صادق این شویم. شهید صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌹 🕊 شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌷💐🌹🕊🌹💐🌷 اردوگاه دزفول بودیم. من نیروی مخابرات بودم که بیشتر به گردان سیدالشهداء مأمور می شدم. واحد مخابرات به ستاد لشکر نزدیک تر بود. یعنی مابین ستاد و مخابرات دستشویی ها و توالت ها بودند. پیـش از نـماز صبـح رفـتم سمت دستشویی ها. خلوت بود و هنوز از نیروهایی که برای وضو گرفتن باید به دستشویی ها می آمدند، خبری نبود. دیدم یکی آن دوروبرها هست و دارد آفـتابه هـا را پر مـی کـند و مـرتب مـی چیـند. خیـــلـی هـم بـا اشتیاق کارش را انجام می داد. اول بـی خیـال شدم، ولـی دقـت که کردم دیدم آقامهدی باکری است. 🌹 🕊 شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 اوایل انقلاب بود شهردار ارومیه بود. در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، است. او از دوستان شهید باکری بود. ، شما اینجا چیکار میکنی؟ علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون رو کشید. زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن، می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است. 🕊 🌹 🕊 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht