eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/16670756367677
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّٰھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🌿 سـال ها؛ نه قرن هاسـت ڪه ڪفه ترازوهایمان تعادل نـدارد؛ با دستۍخالۍو ندار، دل هایمان پر از دل تنگۍبراۍڪسۍڪه او از ما دلتنگ تـر اسـت...💔 ڪسۍڪه بایـد باشـد و نیسـت✨️🕊 @shohaday_gommnam
... 🌷 آن مهــدی باوران و یاوران ڪه "لبیڪ" گفتند به نائب المهـدی و مهدی (عجل‌الله) نیز ادرکنـی شان را خریدار شد... 🍃 ای ڪاش ادرکنـی ما جاماندگان با لبیڪِ شهــدا اجابت گردد و شهید شویم... @shohaday_gommnam
🦋مروری بر 4⃣1⃣ 🌷🌷🌷 : " از همه این ها بالاتر ، با اخلاص بود . این ابزار شجاعت و تدبیر را برای خدا خرج می کرد ؛ اهل تظاهر و ریا و...نبود . اخلاص خیلی مهم است ....هرکاری را شما از روی اخلاص بکنید خدا به آن کار برکت خواهد داد . " من کان لله کان الله له "هرکس برای خدا باشد قدرت الهی در اختیار او قرار می گیرد ‌، به او کمک‌می کند ...نتیجه ی آن اخلاص ، همین عشق و وفاداری مردم ، همین اشک و آه مردم ، همین حضور مردم ، همین تازه شدن روحیه ی انقلابی مردم است . " @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز شهادت شهید حسن باقری نظر حاج قاسم راجع به شجاعت مهندس آزادی خرمشهر شهید حسن باقری @shohaday_gommnam 🇮🇷
🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌺 دوستداران شهدایی یه خبر خیلی خوب براتون دارم.☺️ ان شاءالله از امروز داستان زندگی نامه شهیده زینب کمایی رو تو کانال شهدای گمنام قرار هست ارسال کنیم... فقط کافیه همراه ما باشید و به دوستاتون هم اطلاع بدید بیاید اینجا 👇👇👇👇👇 کانال شهدایی شهدای گمنام 🌷🕊 ⤵️⤵️⤵️⤵️ @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ 》 ای که برای هر خیری به او امید دارم🌱 ســــــــــــــــــــلام ✋😍❤️طاعات قبول دعای هر روز که کوتاه هم هست رو حتما با معنی بخونیم✅ و و این ماه فوق العاده بالاست✨💫 از جدول مراقبه این ماه غافل نشیم در کانال قرار دادیم 🔰🔰🔰👆👆 در ضمن مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید🤲❤️ التماس دعای فرج @shohaday_gommnam
1_1203462908.mp3
4.18M
🎧 آنچه خواهید شنید؛👇 ❣وقتی به رکوع مشرف میشی، یادت باشه؛ در برابر تنها عظمت هستی، خم شدی... 💓همون عظیم ترینی که باهمه عظمتش،مشتاق حضور تو، سرسجاده عاشقی است @shohaday_gommnam ┅✧❁☀️❁✧┅ 👇🏻 https://eitaa.com/shohaday_gommnam/17140
⚘بسمہ رب الحسین⚘ 🔆امروز یکشنبه9⃣بهمن ماه 1401مصادف با7⃣رجب 📿ذکر روز یکشنبه: یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام ای صاحب شکوه و بزرگواری(💯 مرتبه) 🖍9⃣ بهمن ⛈سالروز↶ 🕯درگذشت سالک الی‌الله حاج اسماعیل دولابی (۱۳۸۱ ه.ش) ⚘شهادت شهید نابغه حسن باقری ⚘شهادت شهید مدافع حرم علی عسگری ⚘شهادت سردار سرلشکر شهید مجید بقایی ❣ وسالروزشهادت تعدادی ازشهیدان سرافراز ❣دفاع مقدس،مدافعین حرم ، امنیت،وانقلاب اسلامــــــــ🌺🍃 ◑روحشان شاد ویادشون گرامیباد •🕊🍃..🌷..🍃🕊@shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
⚘بسمہ رب الحسین⚘ 🔆امروز یکشنبه9⃣بهمن ماه 1401مصادف با7⃣رجب 📿ذکر روز یکشنبه: یا ذَالجَلالِ و
🚩اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ 🔖 به مناسبت سالروز شهادت 🔺شهید نابغه حسن باقری 🔺تاریخ تولد:۱۳۳۴/۱۲/۲۵ 🔺تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۱۱/۹ 🔺وضعیت تأهل؛متأهل 🔺محل شهادت:فکه،موج انفجارخمپاره 🔺مزارشهید:گلزاربهشت زهرا ✍مختصری از زندگینامه ی سردار شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) خیلی سخت است نوشتن از مغز متفکر اطلاعات عملیات دفاع مقدسمان دست به دامن کتاب همپای صاعقه می شویم: 🔆روز سوم شعبان برابر با بيست و پنجم اسفند 1334 شمسي در تهران به دنيا آمد. در دوسالگي همراه پدر و مادرش به كربلاي معلا مشرف شد. دوره دبستان را در مدرسه «مترجم الدوله» و مقطع متوسطه را در مدرسه هروي به پايان رسانيد. 🗓سال 1354 در رشته دامپروري دانشگاه اروميه پذيرفته شد؛ اما پس از دو سال فعاليت عليه رژيم، سرانجام از دانشگاه اخراج گرديد. ⚘در سال 1356 به انجام خدمت وظيفه پرداخت و در پادگان به روشنگري سربازان اقدام كرد. به دنبال فرمان حضرت امام، از پادگان فرار كرد و به طور جدي به جرگه انقلابيون پيوست. ⚘در روزهاي بيست و يك و بيست و دوم بهمن 1357، نقش مؤثري در سقوط كلانتري 14 و پادگان عشرت آباد ايفا كرد. ⚘پس از پيروزي انقلاب، به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي به لبنان و اردن سفر كرد و گزارش تحليلي جامعي از وضع نابسامان مسلمانان آنجا تهيه كرد. ⚘اوايل بهار سال 1359 با معرفي مديرمسؤول وقت روزنامه جمهوري اسلامي؛ - آيت الله سيّدعلي خامنه اي - به عضويت سپاه پاسداران در آمد و در واحد اطلاعات و تحقيقات ستاد كل سپاه مشغول به كار شد. ⚘در همين برهه؛ محسن رضايي ميرقائد؛ مسؤول وقت واحد اطلاعات كل سپاه، نام مستعار «حسن باقري» را براي وي برگزيد. نامي كه تا به امروز، او را بيشتر به آن مي شناسند. ⚘اول مهرماه 1359 همراه تعدادي از پاسداران راهي جبهه جنوب شد و از بدو ورود به آنجا اقدام به راه اندازي «واحد اطلاعات رزمي» كرد. او خود شخصاً بارها جهت دستيابي به اطلاعات از وضعيت دشمن به مواضع يگان هاي سپاه سوّم ارتش بعث نفوذ مي كرد و اطلاعات ذي قيمتي از دشمن به دست مي آورد. ب ⚘اقري ابتدا به عنوان يكي از معاونين ستاد عمليات جنوب سپاه و سپس به عنوان فرمانده محور دارخوين در عمليات ثامن الائمه(ع) انتخاب شد. در عمليات طريق القدس براي اولين بار قرارگاه عملياتي مشترك سپاه وارتش موسوم به «نصر» را تشكيل داد. ⚘در عمليات فتح مبين، الي بيت المقدس و رمضان، فرمانده سپاهي قرارگاه عملياتي نصر و لشكر پنجم نصر سپاه بود كه تيپ 27 نيز يكي از يگان هاي تحت امر اين قرارگاه محسوب مي شد. ⚘پس از عمليات رمضان، به سمت فرماندهي قرارگاه كربلا و جانشين فرماندهي كل سپاه منصوب شد. با تشكيل سازمان رزم سپاه، به عنوان جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران برگزيده شد. باقري در سال 1361، ماندن در جبهه را به سفر حج ترجيح داد، تا اين كه روز نهم بهمن 1361 هنگام شناسايي در منطقه عملياتي والفجر مقدماتي، به درجه رفيع شهادت نايل آمد. 📚به نقل از کتاب همپای صاعقه.... ارواح مطهرشهداے دفاع مقدس شهیدوالامقام غلامحسین افشردے صلـــــــــــواتـــــــــــ⚘ @shohaday_gommnam
💠 اندیشیدن درباره نعمت های خدا چه نیکو عبادتی است!✨ 📗 حضرت علیه السلام .📚 غررالحکم حدیث ۱۱۴۷ @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ❤️ 😍😍 (کبری طالبی نژاد :مادر شهید) بعد از این که خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد میگفت :من میترا نیستم اسمم زینبه، با اسم جدیدم صدام کنید. از باباش و مادربزرگش به خاطر این که اسمش را میترا گذاشته بودند ناراحت بود. من نُه ماه بچه ها را به دل می کشیدم اما وقتی به دنیا می آمدند ساکت می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند. اسم پسر اولم را جعفر انتخاب کرد و دومی را مادرم. جعفر اسم های اصیل ایرانی را دوست داشت. مادرم با این که حق انتخاب اسم بچه ها را داشت، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشاینده دامادش باشد. زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد مادرم اسمش را میترا گذاشت. او خوب می دانست که جعفر از این اسم خوشش خواهد آمد. بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد دوست داشت همه جوره پوست بیاندازد و چیز دیگری بشود چیزی به اراده و خواست خودش نه به خاطر من جعفر یا مادر بزرگش،اینطور شد که اسمش را عوض کرد. اهل خانه گاهی زینب صدایش می کردند. اما طبق عادت چند ساله اسم‌ میترا از سر زبانشان نمی افتاد اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز، روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. می خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود. دو دوست دیگر زینب هم می‌خواستند اسمشان را عوض کنند. برای افطار دختر ها، برنج و خورشت سبزی پختم همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم اما آنها بدقولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد. زینب خیلی ناراحت شد به او گفتم: مامان چرا ناراحتی؟ خودت نیت کن اسمت را عوض کن! ما هم کنارِتیم مادربزرگ و خواهر و برادرتم نیت تو رو میدونن. آن شب زینب سر سفره افطار به جای برنج و خورشت، فقط نان و شیر و خرما خورد. و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبوده. آنقدر محکم حرف می‌زد و به چیزی که می‌گفت اعتقاد داشت، که دیگران را تسلیم خودش می کرد. با این که غذای مفصلی درست کرده بودم بدون ناراحتی کنار زینب نشستم و بااو نون و شیر خوردم. اون شب، زینب رو به تک تک اعضای خانواده کرد و گفت: از امشب به بعد اسم من زینبه. از این به بعد به من میترا نگید. مادرم رویش را بوسید و به او تبریک گفت. شهلا و شهرام هم قول دادند که زینب صدایش کنند. ادامه دارد... ─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅ @shohaday_gommnam ─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅─
🌻 🌹مادر شهید 🌹 🍁 بعد از آن اگر بچه ها یا مادرم اشتباهی او را میترا صدا می کردند، زینب جواب نمی داد. آنها هم مجبور می شدند اسم جدیدش را صدا کنند. من اسم میترا را خیلی زود از یاد بردم انگار که از روز اول اسمش زینب بود. همیشه آرزویم بود که کربلا را به خانه‌ام بیاورم و اسم تک تک بچه هایم بوی کربلا بدهد. اما اختیاری از خودم نداشتم به خاطر خوشحالی مادرم و رضایت شوهرم دَم نمی زدم و حرف هایم را در دلم می ریختم. زینب کاری کرد که من سال ها آرزویش را داشتم. با عشق او را زینب صدا می کردم. بلند صدایش می زدم، تا اسمش در خانه بپیچد. جعفر و مادر هم مثل بقیه تسلیم خواسته او شدند. بین اسم های اصیل ایرانیِ بقیه بچه ها، اسم زینب بلند شد و روی همه آنها سایه انداخت. زینب یک بار دیگر من را به کربلا گره زد. ☘نذر کرده☘ من نذر کرده امام حسین(ع) بودم و همه هستی ام را از او داشتم. اگر لطف و مرحمت امام حسین نبود مادرم تا همیشه آرزوی بچه دار شدن به دلش می ماند و کبری پا به این دنیا نمی گذاشت. من تنها فرزند مادرم بودم که او با نذر و نیاز از امام حسین(ع) گرفت مادرم مال یکی از روستاهای شهرکرد بود قسمتش این بود که در بچه سالی ازدواج کند و برای زندگی به آبادان بیاید. اما صاحب اولاد نشد. به قدر امکانات آن روز دوا و درمان کرد ولی اثری نداشت. وقتی از همه کس و همه جا ناامید شد به امام حسین (ع) توسل کرد و از او خواست که دامنش را سبز کند. دعایش برای مادر شدن، مستجاب شد اما خیلی زود شوهرش را از دست داد. من در شکمش بودم که پدرم از دنیا رفت. بیچاره مادرم نمی‌دانست از بچه دار شدن از خوشحال باشد، یا از بیوه شدنش ناراحت. او زن جوانی بود که کس و کار درستی نداشت. سال‌ها از روستا و فامیلش دور شده بود و با مرگ همسرش یک دختر بدون پدر هم روی دستش ماند. مدتی بعد از مرگ پدرم، با مردی به نام «درویش قشقایی» ازدواج کرد. درویش قبلاً زن داشت با دو پسر. هر دو پسرش در اثر مریضی از دنیا رفتند زنش هم از غصه مرگ بچه ها، به روستای آبا و اجدادی اش که دور از آبادان بود برگشت. نمی‌توانم به درویش «نابابایی» بگویم او مرد خیلی خوبی بود و واقعا در حق من پدری کرد. وقتی بچه بودم در خانه دو اتاقه شرکت نفت، در جمشیدآباد زندگی می‌کردیم. و همیشه دهه اول محرم روضه داشتیم. مادرم می گفت:کبری این مجلس مال توئه خودت برو مهمونات رو دعوت کن. خیلی کوچک بودم. در خانه همسایه ها را می‌زدم و با آنها می‌گفتم روضه داریم. مادرم دیوارها را سیاه‌پوش می‌کرد. زن ها دور هم دایره می‌گرفتند و سینه می‌زدند. به خاطر نذر مادرم تمام محرم و صفر لباس سیاه می پوشیدم. در همان دهه اول برای سلامتی من آش نذری درست می کرد و به در و همسایه می داد. همیشه دِلهره سلامتی ام را داشت و خیلی به من وابسته بود. مادرم عاشق بچه بود و دلش میخواست بچه های زیادی داشته باشد. اما خداوند بیشتر از یک اولاد به او نداد آن هم با نذر و نیاز. من از بچگی عاشق و دلداده امام حسین و حضرت زینب بودم زندگی ام، از پیش از تولد به آنها گِره خورده بود. انگار به دنیا آمدن من، ونفس کشیدنم به امام حسین(ع) و کربلا بند بود. ادامه دارد... ─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅─ @shohaday_gommnam ─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی جذاب و خاطره‌انگیز از سرزمین خونرنگ شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی کربلای‌۵ @shohaday_gommnam
🍃🌸 🌸🍃 🌷 🌷 🌹بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم 🌹 إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین🍃