شهدای هویزه
📝 #خاطره |
🔺 خاطره ای از حساسیت شهید آیت الله رئیسی نسبت به بیت المال در سفر به هویزه
🔻 حساب ناهار امروز با ماست!
🔹 ظهر جمعه بود؛ 20 اسفند 1395.
سالروز سفر رهبرعزیز انقلاب به یادمان شهدای هویزه که در تقویم «روز ملی راهیان نور» نام گرفته است.
آیت الله رئیسی؛ سخنران مراسم بود.
🔹 اذان را که گفتند؛ وَن سفید رنگی همراه چند خودرو دیگر وارد محوطه مهمانسرای یادمان شد.
اول حاج #حسین_یکتا پیاده شد و بعد حاج آقا رئیسی.
چفیه سفید رنگی را زیر قبای خاکستری به گردن انداخته بود.
🔹 بین جمع، حاج آقا علم الهدی برایش آشناتر بود؛ خوش و بش کرد؛ از کم پیدا بودن شان پرسید و از روزهایی گفت که هر دو امام جماعت یک مسجد در تهران بودند؛ البته یک شب در میان!
🔹 بعد هم با همه دست داد و عبای مشکی اش را روی دست انداخت برای تجدید وضو؛ یکی از بچه ها دوید که عبا را نگه دارد؛ لبخند زد و قبول نکرد.
چند نفری ایستادیم و نماز ظهر و عصر را به امامت شان خواندیم.
🔹 بعد از نماز، اتاق شلوغ شد؛ امام جمعه هویزه، مرحوم سید عباس موسوی (از سادات و بزرگان منطقه)؛ نصرت الله محمودزاده (نویسنده و همرزم شهدای هویزه)؛ حاج آقا سلحشور(نماینده خانواده شهدا) و مرحوم حاج اکبر صباغیان (نماینده ستاد مرکزی راهیان نور کشور) که آمده بود برای توضیح نقشه طرح جامع یادمان.
🔹 برادرزاده شهید علم الهدی یکی یکی حاضران را معرفی کرد.
حاج اکبر جلوتر رفت برای توضیح نقشه و کمک خواست تا اینکه سفره پهن شد.
ناهار، سبزی پلو با ماهی بود و تعداد مهمانان، زیاد...
🔹 سفره را جمع کردند، اما حاج آقا رئیسی ناهار خورده و نخورده همچنان گوش شان به حرف های امام جمعه و اهالی منطقه بود که از مشکلات می گفتند؛ حرف ها را که خوب شنید، بلند شد برای سخنرانی در جمع زائران.
🔹 بین راه به حاج حسین یکتا گفت: بررسی کنید و با نظر خودشان دو کار مهم شان را انجام دهید؛ یکی برای یادمان و یکی برای شهرهویزه.
🔹 از در حیاط که بیرون آمد، مکثی کرد و به حاج مجید چعب (مدیر یادمان) گفت: حساب ناهار امروز با ماست؛ شماره کارت بدهید واریز کنیم.
هرچه اصرار کردیم شما مهمانید و مگر می شود پول بدهید؟! کوتاه نیامد و گفت:«شما که نباید از بیت المال یا جیب خودتان هزینه بکنید برای ما.»
وقتی دید ما هم کوتاه نمی آییم؛ با جدیت یکی از همراهان را مأمور کرد تا پیگیر باشد؛ یکی دو روز بعد هم پول همه غذاها به حساب آشپزخانه زیارتگاه واریز شد.
آن روز ما مهمان او بودیم.
🔹 در عشق اگرچه منزل آخر، شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن
✍️ میلاد کریمی
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
#خادم_الرضا
#شهدای_هویزه
#روایت_جمهور
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📝 #روایت_جمهور |
🔸 امروز در بانک با فردی ناشناس که او هم مثل من معطل بود، سر صحبت باز شد؛
با حسرت گفت: #شهید_رئیسی خیلی حیف شد.
می گفت شب سقوط هلیکوپتر دوست کاسبم زنگ زد؛ من رو مسخره کرد و گفت: نذر کردم پیدا نشه!
چند روز بعد از شهادتش دوباره زنگ زد.
این بار اما می گفت: غلط کردم من این سید را نمیشناختم!
#شهید_جمهور
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📝 #روایت_جمهور |
🔹 تشییع شهید رئیسی مشهد بودم.
شبی برای رفتن به حرم؛ سوار موتوری شدم.
با راننده هم کلام شدم؛ می گفت: دو روز کنار حجله سید جلوی خانه قدیمی مادرش خدمت کردم.
می گفت: بچه خواهر سید را هم گاهی به بازار می بردم. فروشنده است؛ گاهی گلایه می کرد که چرا سید برای کار دولتی سفارشش را نکرده است!
🔸 این است که می گوییم بر جامهی رئیسجمهور آینده یک تکخال غبارِ کژی نباید بنشیند؛ «در کیش صفا، لکّه بر آیینه حرام است». انسان، ممکنالخطاست، اما در سیره و سلوک منتخب مردم نباید پرسش بیپاسخ باشد. یک نیمزاویه خودمحوری میتواند آخرالامر به شاخ و شانه کشیدن برای نظام منتهی شود. قدرت مزّه دارد و نیّت، بو. شامّه و ذائقهمان را برای انتخاب درست، قوی کنیم.
#شهید_جمهور
#انتخابات
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh