#فریاد_و_سکوت (20)
بازخوانی دست نوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ من در #سنگر هستم؛ #عمق_غربت و #اوج_عزت.
در این تنهایی؛ در این خانه جدید، با خود، با خدا و با شهدا سخن میگویم.
سنگر من در کنار رودخانه #کرخه است. سوز دل و آرامش قلب، خوف و رجا.
وقتی به آب مینگرم به یاد سنگرهای در کنار #کارون میافتم. با خود میگویم: آن برادرانم که در #خونین_شهر میجنگند در چه حالند؟ و نگران آنانم.
خدایا! آن برادرانم که در #فارسیات و #دارخوین در سنگرند در چه حالند؟ اینجا #دشت_آزادگان است؛ من در سنگر هستم در کنار کرخه.
دشمن در آن طرف رودخانه، شهر را میکوبد و وحشیانه جنایت میکند.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (21)
بازخوانی دست نوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ هزارمتر جلوتر کانالی هست که دوستم، عزیزم، منصور[معمارزاده] به شهادت رسید.
شاید هنوز خون پاکش و جای آرپیجی او که بر زمین در کنار جسد پاکش افتاده بود، باشد. سمت چپ تقریباً در فاصله سیصدمتری آن طرف درخت ها، برادر عزیزم رضا[پیرزاده] شهید شده و باز در همان سمت کمی پایینتر، برادر عزیزم، اصغر[گندمکار] شهید شد. آن طرف رودخانه محمدرضا شهید شد.
در دهلاویه۳۰ تن از پاسدارانی که هیچکدام را نمیشناختم به شهادت رسیدهاند. در سمت شرقی شهر، در این کانال ۲۲ تن از برادرانی که چندبار با آنها به شبیخون شبانه رفتهام، شهید شدهاند.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (22)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ من در سنگر هستم؛ در این خانه محقر، در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت تنهایی. در این خانه سرد و گرم، سردی زمستان و گرمای خون در این خانه ساکن و پرجوش و خروش.
سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت.
خانه نمناک و شیرین، نم آب باران و طعم شیرینی و لذت شهادت.
خانه بی شکل و زیبا، بی شکلی ساختمان و زیبایی ایمان.
خانه کوچک و با عظمت. کوچکی قبر و عظمت آسمان.
امشب پاس دارم. ساعت یک تا سه، چه شب باشکوهی...
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (23)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ چه شب، باشکوه است.
من به یاد انس علی بن ابیطالب با تاریکی شب و تنهایی او میافتم.
او با این آسمان پر ستاره سخن میگفت؛ سر در چاه نخلستان میکرد، میگریست.
راستی فاصلهاش با من زیاد نیست؛ از دشت آزادگان تا کوفه و کربلا، 20 کیلومتر است.
خدایا! این سرزمین پاک در دست این ناپاکان است.
در همین 20 کیلومتری من، در همین تاریکی شب، علی (ع) برمیخواست به نخلستان میرفت، فاطمه (س) وضو میگرفت. پیامبر به سجده میرفت، حسن و حسین به عبادت میپرداختند.
در این دل شب، «ابوذر» برمیخیزد، نمازشب میخواند.
«سلمان» برمیخیزد، قرآن میخواند.
صدای او را میشنوی؟
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (24)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ در گردش زمین به دور خورشید، هر لحظه بیش از لحظات دیگر داغ این خاطرهها را زنده میکند.
سرخی شفق و سرخی غروب در پشت نخلستان ها.
خورشید عظمت قطره خون شهید را مییابد و پاکی و عصمت قطره قطره خون آن عزیزان را فریاد میکند.
خدایا! این خانه کوچک در کنار رودخانه که در اطرافش گُلها پرپر شده، کدام خانه است؟
ساختمان این خانه چیست؟
کمی در دل زمین شکافته؛ چند گونی شن و... در کنار رودخانه.
رو به سوی دشمن.
وسط مکان شهادت بهترین دوستانم.
این خانه محقر برای من یک قلب تپنده شده؛ یک دل پر از سوز.
سوز فراق یاران و عزیزان از دست رفته...
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (25)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ خاطرهها مانند ورق خوردن صفحات یک دفتر، یک کتاب در ذهنم پشت هم صف گونه میگذرد.
[شهید]منصور[معمارزاده] و روزههای مسیحیاش و دعای کمیل و مناجاتش که با او بودم.
اصغر و تلاش شبانه روزی اش و نوشتجاتش درباره جهاد، تقوی... که با او بودم. رضا و زیبایی های روحش و پاکی درونش و فکر بلند پروازش... که با او بودم.
در این دل شب پیامبر شبیخون میزد: غزوه بنی اسد- غزوه خیبر
در این دل شب یاد عزیزانم رضا، اصغر و منصور که در شب های رمضان با هم دعا میخواندیم و بعد ما میخوابیدیم، اما منصور بیدار میماند و ادامه میداد.
در این دل شب یاد عزیزم [شهید]رضا پیرزاده که با هم نهجالبلاغه مطالعه میکردیم.
یاد [شهید]اصغر گندمکار که با هم قرآن کار میکردیم.
در این دل شب مردانی چون خمینی، در حال عبادتاند.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (28)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ #امام_امت هم به تازگی برای پاسداران سخن گفته، اما چه سخنانی!
با این حرف های امام #شرم_دارم که حتی در اندیشهام خود را #پاسدار تصور کنم.
باید جداً به امام هم فکر کرد، به زندگی او، مبارزات او، ایمان او، استقامت او و بالأخره اخلاص او.
لحظات چگونه میگذرد؟
عبور زمان مانند عبور آب جوی از جلوی چشمان کاملاً ملموس است.
عُمر چون جوی نونو میرسد
مستمری مینماید در جسد
هر زمان نو میشود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا...
زمانی به خود میاندیشم و زمانی به مردم.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (29)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ گاهی این تصور غلط به ذهنم میآید که در یک تکرار به سر میبرم، یکنواختی و عادت را احساس میکنم.
اما زندگی در این خانه کوچک که یک قلب پرتپش است، یک دل خالی است در زمین خدا، در متن پاکی، نمیتواند تکرارپذیر باشد؛ زیرا که لحظاتی با خدا سخن میگویم و لحظات و ساعت هایی را با شهدا و زمانی به خود میاندیشم و زمانی به خمینی، روح خدا و به مردم و فضای پر غوغای راهپیماییها و زمانی لحظهای هم...
آری، تنهایی موهبتی است الهی؛ در تنهایی از تنهایی به در میآییم.
در تنهایی به خدا میرسیم.
و در سنگر تنها هستم. روزها به فکر سربازان صدر اسلام وحماسههای آنها میافتم. جنگ بدر، غزوه احد، غزوه خندق، خیبر، تبوک و...
آنها چگونه جهاد کردند و ما چگونه میتوانیم به آنان نزدیک شویم؟
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (30)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ بلال- ابوذر- صهیب- کمیل- مالک اشتر- مصعب و...
اینان یاران پیامبر بودند، دوشادوش او جهاد کردند تا پیروز شدند.
خدایا مرا به آنان نزدیک کن.
علی(ع) در نهجالبلاغه در وصف آنان سخن میگوید.
خدایا مرا متصف به اوصاف آنان گردان...
این خانه کوچک، این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونیهای برهم تکیه داده شده پُر از حرف است و فریاد است؛ غوغاست.
صدای پر محبت [شهیدان] اصغر[گندمکار] و حرف زدن آرام رضا [پیرزاده]؛ خوش زبانی منصور[معمارزاده]...
بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیهتان باد.
تنهایی، عمیقترین لحظات زندگی یک انسان است.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (31)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان.
در این چند روز با خاک انس گرفته ام؛ بوی خاک گرفتهام؛ رنگ خاک گرفتهام.
حال میفهمم که چرا پیامبر(ص) علی بن ابیطالب (ع) را «ابوتراب» نامید.
حال میفهمم که علی بن ابیطالب (ع) که میفرماید: [در] سجدههای نماز، حرکت اول خم شدن به روی مُهر این معنا را میدهد که خاک بودهایم.
حرکت دوم این معنی را دارد که از خاک برخاستهایم؛ متولد شدیم.
حرکت سوم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک باز میگردیم: مرگ.
و حرکت چهارم برخاستن به این معنی است که دوباره زنده میشویم: حیات و قیامت.
اما در این سنگر همیشه در کنار خاکیم، خاک پناهگاه مان است.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (32)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ روزها صدای رگبار و خمپاره، گوش ها را کَر میکند.
شب ها صدای سکوت، صدای تک تیرها، صدای حرکت آب
و ناگهان سکوت شب با فریاد «الله اکبر» شبیخون برادران شکسته میشود.
و تیراندزای شروع میشود.
خدایا! امشب کدام یک از بچهها زخمی، کدام یک شهید [شده اند؟]
[و] چند تن از دژخیمان را به جزای خود رساندهاند؟
همهاش دلهره، اضطراب و انتظار لحظه بازگشت برادران [را دارم و ] در انتظارم تا در آغوش شان گیرم.
👈 ادامه دارد...
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
#فریاد_و_سکوت (بخش 33 و پایانی)
بازخوانی دستنوشته های دانشجوی شهید
#سید_محمد_حسین_علم_الهدی
✍️ ناگهان چهره #غیور_اصلی در جلوی چشمان ظاهر میشود؛ آن شهید، آن مرد، تصمیم و اراده و مرد تاکتیک.
خدایا! کاش او بود و کمک مان میکرد.
کاش او بود و از فکرش، از توان و مغز پر توانش استفاده میکردیم.
خدایا! صدای گریه فرزند کوچک تازه به دنیا آمده غیور میآید؛ صدای آه همسر جوانش.
خدایا! چهره پرتلاش و کوهگونه #محمد_بلالی[1] به یادم میآید؛ آن روز که او را بر روی تخت بیمارستان ملاقات کردم.
او که چون شیر در شب ها به عنوان فرمانده عملیات بر دشن میغرید.
آیا شجاعتر از او کسی هست؟
به تازگی شنیدهام که پاهایش لَمس شده!
آن روز که او را دیدم از سر تا پایش همه در گچ بود.
این اندام خفته، همان اندام پرتوان و پرتلاش بود که در تاریکی شب جلوی بچهها راه میرفت و دستور آتش را میداد.
________________________________________
[1]- سردار محمد بلالی از نیروهای سپاه اهواز بود که سال 1359، در کردستان حضور داشت. او با شروع جنگ به خوزستان بازگشت و تعدادی از نیروهای بسیجی را به نام گروه بلالی سازماندهی کرد. آقای بلالی در یکی از عملیاتها قطع نخاع شد.
📕 منبع: کتاب فریاد و سکوت (مشتمل بر نامه ها و دستنوشته های شهید علم الهدی)
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh