📝 #روایت_خادمی |
🔹 اینکه خودمان را به خواب و مریضی بزنیم فایده نداشت. فرمانده به زور هم که بود ما را به مراسم صبحگاه، در سرمای پنج صبح #هویزه روانه میکرد. از ورودی مزار شروع به دویدن میکردیم. مسیر هر روزمان بسته به ذوق نفر اول متفاوت بود. گاهی از کنار کرخه و خاکریزهای اطرافش، گاهی هم از آن طرف یادمان. مقصدمان اما ثابت بود. #مقتل آخرین جایی بود که سر از آن در میآوردیم و با نشستن روی سکو در کنار لاله نمادینش آرام میگرفتیم. هم مسیر لذت بخش بود هم مقصد. اصلاً به عشق این مقتل بود که سختیها را به جان میخریدیم. به تکتک خادمها که نگاه میکردم هر کدام حس و حال قشنگی داشتند. سرهایشان پایین بود و در فکر بودند. من اما فکرم جای دیگری بود. این مسیر مرا یاد #پیادهروی_اربعین میانداخت. عجب شباهتی است بین کربلای ایران و کربلای عراق، عجب شباهتی است بین مقتل و گودی قتلگاه و چه شباهتی است بین تانکهایی که روی تن شهدا رفتند و اسبهایی که...
🔹 خادم در هویزه فقط نوکری نمیکند؛ دردهایش را دوا میکند، حاجتهایش را میگیرد و خود را به شهدا میسپارد. خادم هویزه رزق کربلا را در کربلای ایران میگیرد و به نیابت از حسین علمالهدی و یارانش در مسیر منتهی به حسین فاطمه قدم میگذارد.
#به_نیابت_از_حسین
#دانشگاه_هویزه
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh