eitaa logo
شهدای هویزه
2.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
656 ویدیو
30 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 | 🌷 شهید محمد علی رجبی * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📺 | 🔺 برنامه تلویزیونی «الاصایل» شبکه خوزستان با موضوع چهل و سومین سالگرد حماسه هویزه با حضور سردار و حاج (به زبان عربی) را می توانید از لینک زیربه تماشا بنشینید:⬇️ https://telewebion.com/live/khoozestan?e=0xab88d38 * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
✍️ یک شهید؛ یک خاطره... 🌷 دانشجوی جانباز شهید ▫️ فرزند شهید آیت الله قدوسی و نوه ارشد علامه طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) ▫️ تاریخ تولد: 7 بهمن 1336 ▫️ نام پدر: علی ▫️ شهرستان: قم ▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد(دانشجوی انصرافی رشته زبان خارجه دانشگاه مشهد) ▫️ جانباز انقلاب اسلامی در واقعه 17 شهریور 1357 از ناحیه دست ▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه ▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر آخر 🔹 روایت عاشقی: 🔺 پارتی بازی پدر برای اعزام پسر به جبهه! کمتر کسی می دانست پدرش دادستان کل انقلاب است؛ چه برسد به اینکه بداند نوه ارشد علامه طباطبایی است! تازه بعد از شهادتش فهمیدیم. گاهی که شک می کردیم و می پرسیدیم پسر فلانی هستی؟ خیلی جدی می گفت: «به من چه ربطی دارد!» هیچ جا خودش را معرفی نمی کرد. فقط برای اعزام به جبهه معرفی نامه پدرش را آورده بود و بس. موقع تفحص پیکرش در سال 62 ، نامه ای در جیبش پیدا شد از دادستانی کل انقلاب. معرفی اش کرده بودند به فرودگاه مهرآباد تهران برای اعزام به اهواز! ‼️ حالا مقایسه بکنید با برخی آقازاده های امروزی!! 🌷 روزگاری «آقازادگی» راه شهادت بود و حالا... 👤 راوی: دوستان همرزم شهید قدوسی 📕 منبع: کتاب * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📣 | ✨ به مناسبت میلاد با سعادت مولای متقیان حضرت علی (ع) برگزار می شود: ☘️ محفل انس با قرآن کریم 🎙 با تلاوت قاریان بین المللی و ملی آقایان: 🔅 سعید پرویزی 🔅 مهدی سیاحی 🎤 سخنران: حجت الاسلام والمسلمین ساعدی (امام جمعه هویزه) ⬅️ همراه با برنامه مولودی خوانی 🕰 زمان: چهارشنبه 4 بهمن 1402 – ساعت 20 🕌 مکان: 🚌 وسایل ایاب و ذهاب از مساجد امام رضا (ع)، شهدا و امام جعفر صادق (ع) شهر هویزه رأس ساعت 19:30 آماده انتقال زائران می باشند. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🎉 |🌹🍃🌹🍃 ✨ 🌙 ⭐️ 🌙 🌟 🌙 🌙 🌟 🌙 ✨✨ 🌙 🦋 آسمان که به مدد نامش بلند شود، بهار بهار «» است و خیابان خیابان، خنده!.. 🌺 فردا زمین، «صل علی صبوحیان» گویان از «سماع» آغاز می شود و «صبح» از گریبان کعبه ظهور می کند... شور بده شِکردَهن؛ شعله به هر طرف بزن خیمه جان به خطه ی مقدسِ«نجف» بزن... 🌼 فردا «علی» نامی است که همه لب ها دست بر زانو می گیرند و از او آغاز می شوند تا بی نهایتِ بودن... 🦋 امشب تا دریا، «جاری شدنی» بیش فاصله نیست! ☘️ کاش امشب همه دل ها «خانه خدا» شوند؛ شاید بتوان سراغ «علیِ عالیِ اعلی» را از دیوار شکسته هر دل گرفت! امشب به دلت سر بزن... 💔 💐 مبارک است * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📝 | 👈 به مناسبت روز پدر رفته ایم سراغ «حاج حسن پهلوان نژاد» که حالا دیگر پدر همه است 🔺 شهدا مرا صدا می زنند 🔸 پدر شهید پهلوان نژاد آلبوم عکس هایش را ورق می‌زند و با افتخار از آن‌ روزها یاد می‌کند. شیرینی حضورش در لبنان همچنان برایش زنده است. ⬅️ متن کامل این گفت و گو را در پست های بعد بخوانید ⬇️⬇️ * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔺 به مناسبت روز پدر رفته ایم سراغ «حاج حسن پهلوان نژاد» که حالا دیگر پدر همه است 🔻🔻 شهدا مرا صدا می زنند 🔸 همه پدران شهدای مظلوم کربلای هویزه رفته اند پیش پسرها... تنها بازمانده این قافله آسمانی؛ «حاج حسن پهلوان نژاد»، پدر بزرگوار دانش آموز شهید کربلای هویزه «» می باشند. 🔸 حاج آقا پهلوان نژاد از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و بوده اند که علاوه بر جبهه های نبرد حق علیه باطل سابقه حضور در و مبارزه با رژیم غاصب در دهه 60 را نیز در کارنامه پربار مجاهدت هایشان دارند و هم اکنون در تهران زندگی می کنند. 🔹 حاج آقا پس از پذیرایی از ما روی صندلی می‌نشیند و گفت و گو را با معرفی فرزندش آغاز می کند: «شبانه اعلامیه و عکس‌های امام (ره) را در خیابان‌ها پخش می‌کرد. مدرسه را رها کرده و به صف تظاهر کنندگان پیوسته بود. در مقابل تانک و ماشین‌‌های نظامی،‌ آتش روشن می‌کرد و هراسی از دستگیری نداشت. عکس‌ امام (ره) را بر روی دیوار طراحی می‌کرد. گاهی برخی به مغازه نانوایی ام‌ می‌آمدند و می‌گفتند: «مراقب پسرت باش. با دُم شیر بازی می‌کند.» اما من پشت پسرم و آرمان‌های انقلاب ایستاده بودم. آن زمان گیر و دار خرج زندگی اجازه نمی‌داد همچون پسرم اصغر، علیه حکومت پهلوی مبارزه کنم، اما مانع حضور وی نشدم. جوانان انقلابی که از دست نیروهای نظامی فرار می‌کردند را به پشت بام نانوایی می‌فرستادم.» 🔹 پدر شهید ادامه می‌دهد: «زمانی که مردم پادگان‌ها را می‌گرفتند، به پادگان «حشمتیه» رفت. آن روز با چند اسلحه و یک جعبه مهمات که بر روی سرش گذاشته بود، به مغازه نانوایی آمد. کمکش کردم تا اسلحه و مهمات را تحویل مسجد محل بدهد. از آن روز با اصغر و سه تن دیگر، شب‌ها در مسجد نگهبانی می‌دادیم. زمانی هم که به خانه می‌آمدم، اسلحه را میان رختخواب پنهان می‌کردم.» 🔹 حاج آقا پهلوان‌نژاد که خود نیز از رزمندگان دوران دفاع‌مقدس است، ادامه می دهد: جنگ که آغاز شد با شنیدن بیانات امام (ره) که فرمودند: «جبهه ها را پُر کنید»، تصمیم گرفتم که راهی جبهه شوم، اما اصغر زودتر از من ساکش را بست و گفت: «شما مراقب مادر و خواهرانم باشید. من می‌روم.» بدون خداحافظی راهی اهواز شد. سه روز بعد از آنجا تماس گرفت و خبر سلامتی اش را داد. در مدرسه پروین اعتصامی دوره آموزشی را سپری کرد. قریب به دو ماه از حضورش در اهواز گذشته بود که پنج روز مرخصی گرفت تا به دیدن ما بیاید. طی 2 روز خود را به تهران رساند. یک روز از مرخصی‌اش مانده بود که آماده اعزام مجدد شد. اصغر، فرزند ارشدم بود و دلم می‌خواست بیشتر کنارم بماند؛ حتی به مدت یک روز. گفتم فردا را بمان تا با هواپیما راهی‌ات کنم؛ اما قبول نکرد و گفت بچه‌ها زیر آتش دشمن دست تنها هستند. مرخصی اصغر همزمان با سفر دایی‌اش به تهران شد. وی هم به اصغر اصرار کرد که بماند، اما قبول نکرد. اصغر می‌گفت: «آنقدر می‌روم تا کربلا آزاد شود.» 🔹 زمانی که برای عملیات نصر به فرماندهی شهید علم الهدی تقاضای نیرو شد، اصغر و چند تن از دوستانش داوطلبانه به ایشان ملحق شدند. در آن عملیات تلفات زیادی از دشمن گرفتیم، اما به دلیل برخی بی‌تدبیری ها، علم الهدی و نیروهایش به محاصره دشمن درآمدند. دشمن با تانک از روی پیکر شهدا عبور کرده بود، به گونه ای که قابل شناسایی نبودند. آن زمان کارت شناسایی و یا پلاک نبود؛ از این رو شناسایی پیکرها دشوار بود. 10 روز بعد از شهادت اصغر، خبر شهادتش را شنیدم. خودم را به جنوب رساندم، اما منطقه در تصرف دشمن بود. 🔹 چند سالی است که عمل قلب انجام داده ام و دکتر مسافرت را برایم ممنوع کرده است، اما باز هم برای مراسم سالگرد اصغر خودم را به هویزه می‌رسانم. شهدا من را صدا می‌زنند و من نمی‌توانم پاسخ ندهم. ⬅️ ادامه در پست بعد... ⬇️⬇️
⬆️ ادامه از پست قبل ⬇️ 🔹 پدر شهید با وجود اینکه پا به سن گذاشته است؛ اما گذشته را به خوبی به یاد می‌آورد. وی پس از شهادت پسرش، راهش را ادامه داده و نگذاشته اسلحه‌اش بر زمین بماند. «یک ماه بعد از شهادت اصغر برای اعزام به جبهه ثبت نام کردم. دوران خدمت سربازی را در توپخانه گذرانده بودم و به عملکرد توپ ها تسلط داشتم. از این رو وارد توپخانه شدم و به پادگان دو کوهه رفتم. پس از یک دوره 10 روزه به جزیره مجنون اعزام شدم. زمانی که نیروها در حال ساخت پل شناور در جزیره مجنون بودند، هواپیماهای دشمن به سمت پل شلیک می‌کردند. برای مقابله، هفت توپ در مناطق مختلف مستقر شدند. من مسئولیت نزدیک ترین توپ به پل را بر عهده داشتم. سه ماه بعد به مرخصی آمدم و سخت مشغول کار شدم تا بتوانم مبلغی را برای معاش خانواده تامین کنم. در اعزام بعدی به مدت پنج ماه در فاو و 2 ماه نیز در شلمچه بودم. روزی آقای کریمی مسئول پدافند تیپ 20 رمضان به سراغم آمد و پیشنهاد اعزام به لبنان را داد تا به آنجا بروم و قطعات توپ‌ها را تعویض و تمیز کنم. گفتم: «من برای جنگ با دشمن بعثی به جبهه آمده‌ام.» پاسخ داد: «در آنجا هم جنگ است.» در نهایت راضی ام کرد تا به لبنان بروم. برگه‌ای به دستم دادند و راهی پادگان امام حسین (ع) شدم. در آنجا تاریخ اعزام را اعلام کردند.» 🔹 ابتدا به سوریه، سپس به لبنان رفتم. مدتی بعد از اعزامT جاویدالاثر متوسلیان و همرزمانش به لبنان اعزام و در پادگان زبدانی مستقر شدم. در آنجا 13 توپ قرار داشت که من مراقبت از دو توپ را عهده دار بودم. در نخستین اعزام، سه ماه ماندم. زمانی که به تهران رسیدم، برای تامین مخارج زندگی خانواده شبانه روز مشغول به کار شدم. دو ماه بعد به لبنان برگشتم. این بار در ارتفاعات شهر، چهار سنگر برای استقرار توپ ها ایجاد کردیم. نیروها خاک و آب را با تویوتا به بالای تپه می‌آوردند. در بالای تپه باغچه‌ای درست کردم و با یک آب‌پاش آن را آبیاری می‌کردم. گل، تربچه، هویج، ریحان، کدو و هندوانه کاشتم. مسئول پدافند گاهی به نزد ما می‌آمد و می‌گفت: «سنگر شما صفای دیگری دارد.» 🔹مدتی بعد همسرم در بیمارستان بستری شد. از لبنان برگشتم تا از وی و فرزندانم مراقبت کنم. زمانی که حال همسرم رو به بهبودی رفت، برای بار سوم عازم لبنان شدم. این بار 5 ماه ماندم. در آن مقطع زمانی به کسانی که 10 سال سابقه نانوایی داشتند، مجوز کسب می‌دادند و خانواده شهدا در اولویت بودند. زمانی که به اتحادیه مراجعه کردم، گفتند که تمام شده است. تصمیم گرفتم مجدد عازم لبنان شوم که آقای رسولی نماینده کارگرها به من گفت: «چرا سوابق خدمت خودت را تحویل اتحادیه ندادی؟» یک نامه نوشت و قرار شد که فردا به اتحادیه مراجعه کنم. جواز نانوایی را به طور اختصاصی نه شراکتی به خودم تحویل دادند. از آن پس ماندم و نانوایی را به راه انداختم تا جوان‌ها مشغول به کار شوند.» 🔹 گفت و گو به آخر رسیده و پدر شهید پهلوان نژاد آلبوم عکس هایش را ورق می‌زند و با افتخار از آن‌ روزها یاد می‌کند. شیرینی حضورش در لبنان همچنان برایش زنده است. به تصویر همسرش که می‌رسد، می‌گوید: «در این عکس با همسرم به سوریه رفته بودیم که در آنجا با رزمندگان لبنانی روبرو شدیم و این عکس را ثبت کردیم. همسرم همیشه پشت و پناه من بود. زمانی که با لشکر محمدرسول الله به لبنان اعزام می‌شدم و در صف اول پرچم به دست داشتم، از دور ایستاده بود و به من نگاه می‌کرد. گاهی اشک از گوشه چشمانش سرازیر می‌شد، اما مانع فعالیت‎هایم نشد. همسرم در مهر ماه سال 90 مرا تنها گذاشت.» 💐 برای سلامتی و طول عمر این پدر با صفا که مدت هاست از بیماری رنج می برد * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🔲 🍃 می‌آید بوی حیدر از می‌ترسد خصم کافر از خامنه‌ای امروز چرا به او نگویم تبریک؟ داریم مگر از خامنه‌ای؟... 📝 شعر: حاج ابراهیم سنائی * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🌱🌺 السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📌 | 🔺 مروری کوتاه بر زندگی پدری مردپرور 🔹 آیت الله سید مرتضی علم الهدی بنا به وصیت پدرشان از دوران طفولیت، تحصیلات حوزوی را در نجف اشرف آغاز و درجه اجتهاد خود را از مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (اعلی الله مقامه الشریف) دریافت کردند. 🔹 ایشان همدرس مرحوم آیت الله العظمی بهجت (رضوان الله تعالی علیه)، آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی و عضو شورای استفتاء آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بودند. 🔹 آیت الله علم الهدی به لحاظ علمی و اخلاقی در سطح بالایی قرار داشتند و از نظر سلوک و معیشت، بسیار ساده زیست بودند. 🔹 ایشان پس از مراجعت از نجف اشرف تا زمان وفات شان که 30 سال طول کشید، منزل مسکونی شان در شهر اهواز را به حوزه درس و بحث طلاب و محفل برپایی نماز جماعت و جشن و روضه اهل بیت علیهم السلام تبدیل نمودند. 🔹 این عالم عالی مقام سرانجام پس از عمری مجاهدت و تربیت طلاب و فرزندان نمونه و شاخص در سال 1352 به اجداد طاهرینش پیوست و در جوار کریمه اهل بیت (س) در شهر مقدس قم آرام گرفت. شادی روح این پدر آسمانی؛ 📎 عکس: شهید سید محمد حسین علم الهدی در محضر پدر * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🦋 زیارت ارباب بی کفن با حضرت علی (ع) میان حرم، آرزوی ماست... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🔸 همزمان با شب ولادت مولای متقیان و امیرمؤمنان علی علیه السلام؛ محفل انس با قرآن کریم در زیارتگاه شهدای مظلوم کربلای هویزه برگزار شد. 🔸 در این مراسم معنوی آقایان سعید پرویزی (رتبه اول سی و چهارمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم) و مهدی سیاحی (قاری ممتاز ملی) به تلاوت مجلسی آیاتی از کلام الله مجید پرداختند. 🔸 سخنرانی امام جمعه هویزه و مولودی خوانی از دیگر بخش های این محفل نورانی بود. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh