eitaa logo
شهدای غریب شیراز 🇮🇷
4.8هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
48 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،اگرباحــفظ‌ آیدی و لوگو باشه بهتر تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﻮﺩ_ﺳﺘﻮﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻬﺪﻱ_ﺯاﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
#ﺷﻬﻴﺪﮔﻞ ﺁﺭاﻳﺶ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد😒.علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند😔. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش😔، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت...💔😭  سریع سوار ماشینش کردیم ، هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد💔. توسل کردیم به حضرت زهرا ، اما علیرضا انتخاب شده بود و فدای زینب سلام الله علیها شد...😭😭 وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد...💔😔 راوے:همرزم‌شهید 🕊 @shohadaye_shiraz ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﺷﻬﻴﺪﻋﻠﻴﺮﺿﺎﻗﻠﻲ_ﭘﻮﺭ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس #سالروزشهادت #ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻗﻴﺮﻭﻛﺎﺭﺯﻳﻦ
🔸شبها تو سوریه نماز شب میخواند. اولین نفری بود که بلند میشد اذان میگفت و نماز جماعت برگزار میکرد. استاد قرآنمون بود و شب ها میگفت: بیاین سوره ذاریات بخونیم. بررسی کردم دیدم امام صادق (ع) فرمودند: هر کسی سوره ذاریات را قرائت نماید، مانند چراغی درخشان موجب نورانیت او در قبر میشود. 🔹جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت. 🔸سریع سوار ماشینش کردیم هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد. توسل کردیم به حضرت زهرا اما علیرضا انتخاب شده بود و فدای حضرت زینب(س) شد وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد. 🌷 ☘🕊☘🕊☘🕊 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚩ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﻬﻴﺪ اﺳﺘﻮاﺭ : *🔹سردار غلامحسین غیب‌پرور فرمانده قرارگاه مرکزی امنیتی امام علی(ع):* ۴۰سال خدمت عددکمی نیست، این شهید سرافراز چه در دوران دفاع مقدس و چه بعد از آن یک شخصیت خودساخته بود، در دوران دفاع مقدس از شمال غرب کشور یعنی از سردشت تا جنوب غرب کشور یعنی فاو و شلمچه محال است عملیاتی در سرزمینی باشد و شهید استوار در آن حضور نداشته باشد، اگر قرار است سرزمین‌های دوران دفاع مقدس شهادت دهند حتماً نقش حاج عبدالرسول استوار بیان خواهد شد. *🔸سردار سرتيپ پاسدار محمدجعفر اسدي معاون بازرسی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا(ص):* شهید استوار محمودآبادی همواره در جنگ تحمیلی در خط مقدم جبهه‌ها حضور داشت و جهت پاسداشت این انقلاب در جبهه‌های غرب کشور از جمله سوریه، عراق به مبارزه می‌پرداخت که آخرین روزهای حیات خود را در جوار حرم اهل بیت علیهم السلام بود. سردار استوار یکی از فرماندهان جبهه مقاومت بود که با حضور در سوریه توانست منشأ خیر باشد و برنامه سنگینی برای آزادی عراق داشت که بخشی از آن انجام شد ببخشید دیگر موکول شد تا دیگر سربازان اهل بیت انجام دهند. *🔹سردار جابر مهدیار:* روحیه دفاعی، قدرت جسارت و روحیه ایثارگری ایشان از جمله مسئله مهمی است که زبان‌زد همه بود، همچنین برخورد مناسب و عاطفی با زیرمجموعه از جمله خصوصیات بارز این شهید بزرگوار بود که همیشه در موضوع دفاع کار کردند، به خصوص در مرزهای غرب کشور و اختصاصا در قرارگاه غربی کشور  بسیار موثر بودند و با مدیریت خوب توانستند امنیت منطقه را در برابر گروه‌های معاند حفظ کنند. ﺭﺳﻮﻝ اﺳﺘﻮاﺭ 🌷🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰ساعت 2 شب بود که از خواب پریدم. برای تجدید وضو می رفتم که شنیدم صدای ناله ای از پشت خاکریز می آید. فکر کردم، رزمنده ای مجروحی را از خط آورده و پشت خاکریز گذاشته اند. نزدیکتر رفتم، دقت کردم دیدم صدای دعا و مناجات است. دوست داشتم بدانم این ناله از کیست. تا اذان صبح همان کنار خاکریز نشستم. نزدیک اذان دیدم شخصی از گودالی بیرون آمد و به سمت نمازخانه رفت. دنبالش رفتم، تا نور روی صورتش افتاد شناختمش، قاسم بود، فرمانده گروهان یکم از گردان فجر! 🔰می گفت من وقف جبهه ام, یک سال از حقوقش را صرف خرید کفش برای گردان کرد. گاه به صورتی که کسی متوجه نشود, بعد از غذا ظرف غذای تمام گردان را می شست. گاهی در اطراف محوطه گردان می گشت, لباس هایی که نیروها دور انداخته بودند جمع می کرد, پارگی ها را رفو می کرد و می شست و به تدارکات تحویل می داد, می گفت شاید روزی به کار امد... 🥀🌿🥀 🌷☘🌷☘🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔸شبها تو سوریه نماز شب میخواند. اولین نفری بود که بلند میشد اذان میگفت و نماز جماعت برگزار میکرد. استاد قرآنمون بود و شب ها میگفت: بیاین سوره ذاریات بخونیم. بررسی کردم دیدم امام صادق (ع) فرمودند: هر کسی سوره ذاریات را قرائت نماید، مانند چراغی درخشان موجب نورانیت او در قبر میشود. 🔹جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت. 🔸سریع سوار ماشینش کردیم هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد. توسل کردیم به حضرت زهرا اما علیرضا انتخاب شده بود و فدای حضرت زینب(س) شد وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد. 🌷 مدافع حرم ☘🕊☘🕊☘🕊 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
.... 🌷حاج شير علي خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند: شبي حاج خسرو نگهبان بودیم. سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد. ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد. حاج خسرو شروع کرد به خواند مصيبت حضرت رقيه(س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم. همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان. آن شب سپري شد... وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما... 🍃🌷🍃🌷 (س) 🌱🍃🌷🍃🌷🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
.... 🏴یادشهدای حسینی ... 🌷حاج شير علي سلطانی خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند: شبي حاج خسرو نگهبان بودیم. سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد. ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد. حاج خسرو شروع کرد به خواند (س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم.😭 همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان. آن شب سپري شد... وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما... 🍃🌷🍃🌷 حاج خسرو آزادی حاج شیر سلطانی (س) 🌱🍃🌷🍃🌷🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🏴یادشهدای حسینی ... 🌷حاج شير علي سلطانی خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند: شبي حاج خسرو نگهبان بودیم. سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد. ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد. حاج خسرو شروع کرد به خواند (س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم.😭 همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان. آن شب سپري شد... وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما... 🍃🌷🍃🌷 حاج خسرو آزادی حاج شیر سلطانی (س) 🌱🍃🌷🍃🌷🌱 : @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید