eitaa logo
#شهدای_طالقان
111 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
#رسانه_فرهنگی #عکس_اخبار_اطلاعات #شهدا #ایثارگران #آزادگان #جانبازان (شهداء شمع محفل بشریتند) (مابه شهداء مدیونیم) ارتباط بامدیرکانال👇 #مدیر_رسانه_شهدای_طالقان👇 @K_mahmoudi_alborz @Ya_mahdi_adrekniiiii 👈ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
یــا رَفِیــقَ مَــنْ لارَفِیـــقَ لَہ خون زيادے از پای من رفتہ بود😞. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. فقط مےگفتم: يا صـاحـب الـزمـان ادرڪنی... هوا تاريک شده بود. خوش سيما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختی باز کردم. مرا بہ آرامی بلند کرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روی زمين گذاشت. آهستہ و آرام. من دردے حس نمےڪردم! آن ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. ! لحظاتے بعد آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن ، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش... https://eitaa.com/shohadaye_taleghan
🥀🌸🕊🌹🕊🌸🥀 🔴 می‌گفت : من توی مکه، زیر ناودون طلا، از خدا خواستم که نه زخمی بشم و نه اسیر، فقط را از خدا خواستم. مادرش بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت : ننه، آخه این چه حرف‌هاییه که میزنی؟ چرا مارو اذیت می‌کنی؟ می‌گفت : نه مادر، مرگ حقه و بالاخره یه روزی همه‌مون باید از این دنیا بریم. این حرفش در ذهن من باقی مانده بود. یک روز ولی‌الله آمد و گفت : ظهر اخبار رو گوش کردی؟ گفتم : نه، مگه چی شده؟ گفت : از ابراهیم خبری، چیزی داری؟ گفتم : نه، چطور مگه؟ گفت : میگن ابراهیم زخمی شده، تا گفت زخمی شده، فهمیدم شده است . حرف آن روزش همیشه در ذهن بود و می‌دانستم که خدا به خاطر اخلاصی که دارد، دعایش را برآورده می‌کند . آمدم خانه و خبر دادم . مادرش در حالی که گریه می‌کرد، گفت : یادت میاد که این بچه رو توی ۳ماهگی کی به ما داد؟ گفتم : بله . گفت : یه خانم بلند بالا ، (س) . این بچه، هدیه‌ی امام حسین (ع) بود ؛ همون کسی که اون روز این بچه رو به ما داد ، امروز هم در 29 سالگی اونو ازمون گرفت . بعدش هم گفتیم : 🌼 انا لله و انا الیه راجعون 🌼 خداوند اولاد خلفی به ما عطا فرمود که همواره مایه‌ی افتخار و سربلندی ماست و ما همیشه به خاطر این نعمت شرمنده و شکرگزار او هستیم .. 📚 کتاب : برای خدا اخلاص بود مجموعه‌ای از خاطرات 🌷
... ⁉️ 🌷✨ هنوز که هنوز است حمید باکری از عملیات خیبر بر نگشته... خبر دارید که غلامحسین توسلی آن خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... 🌷✨ از هادی خبری دارید.. بعد از اینکه یارانش را از کانال کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید.. از که خوراک کوسه های اروند شدند، خبری دارید.. 🌷✨ هنوز از صدای اذان بچه ها می آید... هنوز صدای مناجات رزمندگان از حسینیه حاج همت به گوش می رسد... هنوز خون روی وصیت نامه📝 شهدا خشک نشده؛ 🌸خواهرم حجاب... 🍃برادرم غیرت ... 🌷✨ هنوز که هنوز است می ترسنداز اینکه رهبرمان را تنها بگذاریم... و هنوز که هنوز است بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند... 🌷✨ و هنوز که هنوز است مادرانی چشم انتظار جگر گوشه هایشان هستند... ای کاش، بیاییم و به راه بیاییم .... را با ذکر صلوات یاد کنیم...🌷
همه دسته گل به آب می دهند اما انگار حکایت ما فرق دارد ما دسته گل به خاک می دهیم انگار که آنان که زلال تر از آبند، باید خاک آلود به دیدار رب العالمین بروند . ما دسته گلی به خاک فکه دادیم که عطرش هنوز هم به مشام می رسد ... از همان روزی که پر کشید، فهمیدم که ماموریت زمینی اش تمام شده ... اعتراف می کنم که امتحانش را خوب پس داد ... خیلی خوب ... نه ... برای فکه زیاد بود و حالا می باید، به جای آباد کردن فکه، به داد دل مکه مانند ما می رسید ... از همان شبی که دست عنایتش را بر سرم کشید، در مکه دلم مسجد الحرامی ساخته ام که سجده بر هر کسی غیر از حضرت پرودگار در آن حرام است . و این است معجزه آن دسته گلی که در فکه فدا شد تا مکه دل ها را آباد کند ... بر گرفته شده از کتاب
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 شب عملیات امشب به نزن... امشب به لجن‌های اروند خضاب می شود... ابراهیم جان بلند شو... هر چقدر امشب دادم فقط کردی و دیگه هیچ وقت را ندادی... خداحافظ برای همیشه امشب سنگ می شود... عبدالحسن عبدالحسین چرا دیگه صدات پشت به گوش نمی رسه... آقا فردا صبح باید بدن بی سرت را کف بخوابانم... اصغر امشب مواظب باش... حسنم فردا صبح در حاشیه اروند با عکس یادگاری می گیرند... حسن جان نرو!!! امشب بی خیال شوید!!! سید محسن امشب بی رحم است... 🌹 ❤️ 🌷 🕊 شادی روح و
۱۷ اسفند سالگرد شهادت سردار رشید اسلام شهید حاج ابراهیم همت گرامی باد 😭🌹 اطلاعات کلی از شهید: همت (زاده ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا - درگذشته ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون) معلم و نظامی ایرانی بود، که از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جنگ و عراق بشمار می‌آمد. وی پس از💪 و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جنگ و اسرائیل گذراند، سپس به بازگشت🛬 و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی چون، ،   و مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات شهید شد
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 سہ برادر با هم هماهنگ بودند داخل خونه بیرون از خونہ با هم سر کار مے رفتند، بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسے، آخر هم جبهہ و ... شهید شد مفقودالاثر شد و پس از نه سال تکه ای از استخونهاشو به همراه پلاکش برای خانواده اش آوردند... هم مفقود الاثر شد
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 برای مرخصی به شهرضا آمد. مادرش برای ناهار نان و کباب برایش فراهم کرد. چند لقمه ای بیشتر نخورد و کشید کنار. به او تعارف و اصرار کردم که غذایش را بخورد. ولی در حالی که اشک در چشمانش داشت، در پاسخم گفت: «پدر! من چگونه می توانم در این سفره ی پر محبت و گرم، نان تازه و کباب صرف کنم، در حالی که نمی دانم یارانم، همسنگرانم بسیجیان عزیز چه غذایی می خورند!» راوی :
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 مےگفت : اگه جایے بمانی ڪہ دست احدے بهت نرسہ کسے تو رو نشناسہ باشے و هم بیاد سرتو روی دامن بگیره ، این خوشگلترین ...