#مصاحبه
#روستایسلطانآباد
ماجرای #بصیرت پدر شهید اهل سلطان آبادی
✍ از زبان جانباز مرحوم حسن سروی #روستایامامتقی
من پس از مجروحیت در روستاهای #توابعبخشاحمدآباد که خدمت میکردم اعزام به جبهه را عهدهدار بودم. یک بار پدری در #روستایسلطانآباد پسر ارشدش را که 18 سال داشت به پایگاه آورد و گفت میخواهم اعزامش کنم. پسرش را اعزام کردیم و چند روز بعد خبر شهادتش را آوردند.
مانده بودیم چطور به او خبر بدهیم که پسرت شهید شده است.
فرمانده آن قسمت آمد سراغ من و گفت آقای سروی من نمیدانم چطور خبر شهادت پسرش را به او بدهم.
همراه من بیا که با هم پدر شهید را برای شنیدن این خبر آماده کنیم.
رفتیم به خانه شهید. مانده بودیم چطور خبر بدهیم. مادر شهید هم تازه زایمان کرده بود.
هنوز داشتیم مقدمات میچیدیم که مادر شهید سلام کرد و گفت رضای ما رفت جبهه و خدا یک رضای دیگر به ما داد.
پرسید برای چه آمدید؟ میخواهید خبر شهادتش را بدهید؟
من دو شب پیش خواب دیدم. پدر شهید هم گفت ما خودمان یقین داشتیم که پسرمان شهید شده است😭.
حالا خدای مهربان این فرزند را به ما عطا کرده و نام او را هم رضا میگذاریم و او را شکر میکنیم که این سعادت نصیبمان شده است.
کانال معرفی شهدای بخش احمدآباد شهرستان مشهد مقدس
https://eitaa.com/shohadayebakhsh