eitaa logo
شهدای ایران
136.9هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
34.9هزار ویدیو
23 فایل
این کانال متعلق به پایگاه خبری شهدای ایران است www.shohadayeiran.com ارتباط با ادمین eitaa.com/shahid87 جهت تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/656146463C00fe549c86 ارتباط با سردبیر #شهدای_ایران eitaa.com/shohada_admin1 تلفن تماس: 09102095699
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 معلم سر کلاس از دانش آموزانش سوال کرد ، بچه ها ، دوست دارین چند سال عمر کنید ؟؟؟ بچه ها یکی یکی جواب دادند ، یکی گفت : آقا اجازه هشتاد سال...یکی گفت ۵۰ سال...یکی گفت صد سال...یکی گفت شصت سال...تا رسید به علی...علی گفت : ۲۳ سال....!!!!!! . معلم تعجب کرد ، گفت علی چرا انقدر کم گفتی ، گفت : کم گفتم چون دلم نمیخاد زیاد تو این دنیا باشم و آلوده به گناه بشم.هر چی کم تر باشیم پاک تر ازین دنیا میریم....( علی بزرگ شد و درست تو سن ۲۳ سالگی در دی ماه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج به شهادت رسید...🌷🌷🌷) . ▪️ روح سردار علی انتقامی ویژه ۲۵ . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 . ▪️مادر شهید : «روزی دستم را گرفت و گفت: «من فردای قیامت پیش حضرت زهرا (س) از دست تو شکایت می کنم.» من گفتم : چرا! مگر من چه کار کرده ام! او در جوابم گفت: «پدر راضی به رفتن من است. تو چرا راضی نیستی؟» مادر به گریه افتاد و گفت: برادرت مرتضی رفت و شهید شد. حسن رفت و مجروح شد. تو هم یکبار رفتی. اما فهمیدم که او مصصم است که برود. به او رضایت دادم و حسین خوشحال شد و به همراه بسیجیان و رزمندگان راهی جبهه شد و تو سن ۱۵ سالگی تو ام الرصاص شهید شد. . 🌷 شادی روح شهید حسین بابازاده سورکی ( ۱۵ ساله) : ۴ دی ۱۳۶۵ _ مرتضی بابازاده : مریوان صلوات ...🇮🇷🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹بچه ی مازندران بود اما کوه های سر به فلک کشیده کردستان بیشتر او را می‌شناسند. موسی زارعی را می‌گویم.اهل سورک. فرمانده گردان کماندویی عاشورا‌‌‌... همانی که با خون سرخش کوه های منطقه آلواتان کردستان را بوسیدنی کرد. . 📷 بلند و سردار موسی زارعی صلوات.🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 اگر شهید شدم دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند همراه خود چیزی نمی برم چشمانم را باز بگذارید که بدانند کورکورانه شهید نشده ام. . 🩸( سلیمان عسگری () ۱۹ ساله_ ۶ ۱۳۶۳_) . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 به خواهران عزیزم توصیه می کنم خود را رعایت کنند تا شهدا پایمال نشود. . 📷 فرشاد موزونی ( ۱۳۴۵_) ۷ ۱۳۶۴ جزیره . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ۱۱ سال انتظار پدر آقا فتح الله... . 🎥 حاج محمدرضا بذری از فتح الله حیدری .🇮🇷 . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 عیسی گت بابایی() ( ۱۰ بهمن ۱۳۶۵) : . 📩خداوندا از تو مي خواهم در آخرين لحظات عمرم چشمان پرگناهم را به ديدار روي پرفروغ حضرت مهدي (عج) روشن بفرمائي و قلبم را با نداي مهدي و شفاعت او منور گرداني. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 که را کرد ( بیاد ۲۷ محمدرسول اله علیرضا نوری ساروی) . ▪️تو روزگاری که همه برای گرفتن پست و مقام به هر دری میزنن تا مثلا بشن آقای مدیر ، خواستم بگم یه علیرضا نوری بود که بیابان های خوزستان رو به پشت میز نشینی و پست و مقام ترجیح داده بود. . ▪️سردار کوثری نقل می کرد : یک روز آقای رسول‌زاده مسئول دفتر فرمانده وقت سپاه به من زنگ زد و گفت آقای سعیدی‌کیا (وزیر وقت راه) تماس گرفته و گفته است که حکم نوری را به عنوان جانشین راه‌آهن سراسری کشور زده است. از من خواسته بودند نوری را تسویه کنم و به تهران برگردانم تا سمتش را تحویل بگیرد. نوری را خواستم. ایشان آمد و تا موضوع را شنید، حکم را با دستش گرفت و نگاهی به آن انداخت. . از آنجا که آدم اخلاق‌مدار و مؤدبی بود، چندبار عذرخواهی کرد و چون یک دست نداشت، حکم را به دندانش گرفت و آن را پاره کرد. بعد مقابل چشم‌های متعجبم گفت: من به اینجا (جبهه) نیامده‌ام که برگردم. اگر می‌خواستم مسئولیت بگیرم، در همان تهران می‌ماندم و به اینجا نمی‌آمدم. ماند و کمی بعد هم به شهادت رسید. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹مامان لباس عروسی مو بذار وقتی که شدم، وقتي با خونم خودم رو آرايش کردم اونوقت لباس عروسيمو تو خودت تنم کن..! و وقتی توی قبر خوابونديم رو به قبله کن و بدون اينکه دلتنگی کنی بگو دخترم خونه نو مبارک..! مادر دلم مي خواد همينطور که وايستادم تو سنگر با ضد مي جنگم يک تير بياد بخوره به سينه ام..؛ اما من خون سينه مو که فوران میزنه تو مشتم بگيرم و بپاشم هوا..؛ و فرياد بزنم خدايا قبول کن..! 🌹 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 غلامرضا جعفری سوته :۱۳۴۴_فریدونکنار :۱۹ بهمن ۱۳۶۴_هورالهویزه :اصابت تیر به سر : مسئول اطلاعات و عملیات محور هورالعظیم . ▪️یک روز یک روحانی در مسجد محل مشغول سخنرانی بود؛ غلامرضا بلند شد و گفت: حاج‌آقا! شما باید بدی‌های رژیم شاه را برای مردم توضیح دهید. بعد یک نی بزرگ را برداشت، پارچه‌ای به آن بست و ندای الله‌اکبر سر داد. آن روز حدود چهل، پنجاه نفر از بچه‌های محل، در تمام کوچه پس‌کوچه‌های روستای سوته دور زدند و مرگ بر شاه گفتند. این اولین تظاهرات بود که در این روستا بر پا شد؛ و بعد از آن روز، بچه‌ها را جمع می‌کرد و برای تظاهرات ضد رژیم، به فریدونکنار می‌رفت. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹بارالها! پروردگارا و ... بسویت می ‌شتابم با تمام وجودم گرچه هیچگاه نتوانستم حسین(ع) باشم اما خشنودم که لااقل می‌توانم "حر" باشم. . 💢 از رسول درودی ؛ در امام محمد باقر ویژه ۲۵ کربلا_ ۲۲ ۱۳۶۴ . . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹روایت عشق 🔹در تمام مجالس و مراسم های عزاداری با پای برهنه شرکت می کرد. حتی در تظاهرات های انقلاب پا برهنه بود. در شب و روز پیروزی انقلاب تمام مدت پا برهنه در خیابان ها می دوید و کارمی کرد. بعد هم وقتی وارد سپاه و بسیج شد پا برهنه بود حتی در سخت ترین عملیات ها هم حاضر نبود کفش به پا کند. شب عملیات والفجر 8، مسئول هماهنگی اجرای عملیات بود. با پای برهنه کار هایش را پیش می برد. می گفت: «مگر شما قصد کربلا ندارید، کربلا را باید با پای برهنه رفت! » همین پای تاول زده اش در شناسایی جسدش خیلی کمک کرد. دو سه شب پشت سر هم خواب می دیدم علی اکبر شهید شده و جنازه اش گم شده است. چند روز بعد که از خط آمد جریان را برایش گفتم. گفت: «خواب دیدی خیر باشه، چون به این موضوع فکر می کنی خوابش را هم می بینی! » قبل از والفجر ۸من برگشتم جهرم. چند ماه بعد خواب تعبیر شد، علی اکبر شهید شد و جنازه اش چند روزی گم شد! ** علی اکبر رحمانیان سمت: فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر 33 المهدی فارس 💢کانال خبری @shohadayeiran57