🌹 #مامان_من_تشنمه
#روایتی_از_مادر_شهیدان_خنکدار
.
▪️ تیرماه ۱۴۰۱ رسیدم خدمت حاج خانم خنکدار مادر شهیدان علی اصغر و جعفر خنکدار.علی اصغر سال ۱۳۶۴ عملیات والفجر هشت تو اروند شهید شد و جعفر سه سال بعد تو جزیره مجنون.جعفر روز ۴ تیرماه ۱۳۶۷ تو اون گرمای طاقت فرسای خوزستان جانانه جنگید و با لبان تشنه بشهادت رسید.۷ سال بعد هم پیکرش از جبهه برگشت.
.
▪️حاج خانم میگفت : چند شب پشت هم خواب دیدم جعفر بهم میگه (مامان من تشنمه ...) تو دلم گفتم پسر تو چرا تشنته !یه پارچ آب برداشتم و بردم سر مزارش و ریختم رو قبرش ، گفتم پسر بخور سیراب شو .بمیرم واسه اون مادری که پسرش لب تشنه شهیدش کردن تو #کربلا حتی یه پارچ آب نبود رو حنجر بریده ش بریزن ...فدای لب تشنه ی ابا عبدالله ....
.
#یا_حسین
#فدای_لب_تشنه
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
62.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #مسیر_عاشقی
#راه_کربلا_را_دیپلماسی_باز_نکرد
.
🎙 روایتگری کربلایی مجید بابایی برای زائران کربلا ، در کنار مزار دو شهید غواص دست بسته ...( 📆مرداد ۱۴۰۳_پلسفید)
.
#یا_حسین
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
62.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #مسیر_عاشقی
#راه_کربلا_را_دیپلماسی_باز_نکرد
.
🎙 روایتگری کربلایی مجید بابایی برای زائران کربلا ، در کنار مزار دو شهید غواص دست بسته ...( 📆مرداد ۱۴۰۳_پلسفید)🚩🚩🚩
.
#یا_حسین
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
🌹#ابراهیم_در_آتش
#فدای_لب_عطشان_حسین
.
📆 تیرماه ۱۳۶۷ جزیرهی مجنون
تو هوای بالای ۴۰ درجهی جزیره ، ابراهیم و چنتا از همرزمانش در گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا که تعدادشان به ۲۰ نفر هم نمیرسید نبردی تن به تن و جانانه ای با چند لشکر از حزب بعث کردند.ابراهیم قصد تسلیم شدن نداشت.اما بعد گذشت ساعت ها تشنگی به آنها غلبه کرده بود.لب های ابراهیم از عطش قاچ رفته بود.چند دقیقه قبل از شهادتش در حالی که دیگر کامل محاصره شده بودند ، درون نیزارهای سوختهی جزیره کنار هم نشستند.تشنگی آنها را از پا انداخته بود.
.
▫️مجید بابایی دوست و همرزم ابراهیم میگفت : دقایقی را کنار هم دراز کشیدیم.سر ابراهیم بروی پایم بود و از فرط خستگی در آن آتش و دود نفهمیدیم کی خوابمان برد.دقایقی نگذشت که دیدم ابراهیم آروم صدام میکنه ، مجید مجید ، دلت آب پاشو...گفتم چی شد مگه ؟؟؟ گفت من تشنگی م برطرف شد !!! گفتم چیجوری ؟ گفت خواب دیدم رفتم قائمشهر خونه ی فلانی ، رفتم سر یخچالشون یه پارچ آب یخ و سر کشیدم خوردم، نمیدونی چقد چسبید....مجید میگفت : آنقدر تشنه مون بود بهش حسودیم شد و گفت : خوووش بحالت ابراهیم.دقایقی نگذشت و محاصره تنگ تر شد و صحنه ی کربلا برایمان مجسم تر.ابراهیم با لبان تشنه بشهادت رسید و سیراب شد و من با چند تن دیگر از عزیزان که همگی مجروح بودیم به اسارت درآمدیم.یادم نمیرود آن روز چند تن از بچه های ما بدون خوردن تیر و ترکش بشهادت رسیدند.فقط بخاطر تشنگی....فدای لب عطشان حسین.
.
#یا_حسین
#شهید_ابراهیم_جهانبین
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57