eitaa logo
هیئت شهدای زنجان
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
27 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئت شهدای زنجان برنامه هفتگی سه شنبه ها ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی غواص : 🖌... يا سيدى ! ياران همگى رفتند ، آنان براى تو بودند ، همه چيزشان از آن تو بود . اصلا خود را به تو سپرده بودند . چون به تو اطمينان داشتند ، چون اين طور بودند تو هم آنان را به پيش خود خواندى تا در پيش حسين تو باشند و از ياران او ، ولى ما مانديم در اين دنياى پر از معصيت. خدايا ! آنان با تو ، چگونه سخن گفتند ، چگونه تو را خواندند ، تا تو هم اينگونه آنان را پذيرفتى . اما ما چه كنيم ؟ چگونه مثل آنها باشيم ، آيا مى توانيم ، مثل آنها باشيم. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص 🖌... پاییز سال ۱۳۶۳ لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) برای انجام عملیاتی از جنوب راهی شمال‌غرب کشور شد و تمام یگان های لشگر در کشتارگاه صنعتی شهرستان مهاباد که هنوز نیمه کاره بود مستقر شدند. با استقرار کامل گردان ها ، تمرینات سخت و نفس گیر آغاز شده و همه روزه بعد از نماز صبح با تجهیزات کامل روانه کوه های مهاباد شده و تا حوالی غروب پیاده روی کرده و حمله به ارتفاعات را تمرین کردیم . محوطه لشگر کاملاً بی حفاظ بود و هیچگونه میدان مین و سیم خارداری در اطرافش نبود و برای همین هم دور تا دور کشتارگاه سنگر ساخته و رزمندگان هر گردان به نوبت در داخل آنها نگهبانی می دادند . خلاصه با وجود آن همه تمرینات سخت تمام نیروها موظف به دو الی سه ساعت نگهبانی در شبانه و روز بودند . یک شب با بسیجی دلاور سعید حسنی در سنگری بالای یک تپه که مشرف به مقر بود نگهبان بودیم ، برف سنگینی منطقه رو پوشانیده بود و سنگر هم درست نوک تپه قرار داشت ، هوا بقدری سرد بود که از شدت سرما دندان هامون بی اختیار به هم میخورد و صدا می داد . به سنگرها توصیه شده بود که هوشیارانه و با چشم باز نگهبانی دهند و تا جای ممکن از حرف زدن اجتناب نمایند . اوضاع منطقه اصلأ خوب نبود و نیروهای مزدور ضد انقلاب شب پیش شبیخون زده و در کمال قساوت با بریدن سر تعدادی از نگهبانان چنان فضای ترسناکی درست کرده بودند که دیگه از صدای تکون خوردن علفها هم یکه می خوردیم و چهار چشمی اطراف رو نگاه میکردیم که یکدفعه غافلگیر نشیم ، خلاصه تو وضعیت دلهره‌آوری مشغول نگهبانی بودیم ، پشت به پشت هم داده بودیم و بدون کوچکترین حرکت و صدائی با دقت اطراف سنگر را نگاه می کردیم . آنروزها هوای لشگر کاملاً تغییر کرده و یک حال و هوای عجیب عرفانی و معنوی تمام گردان ها را در برگرفته بود ، رزمندگان که می دانستند در هنگامه آغاز عملیات هستند یکسره در حال دعا و سینه زنی و عزاداری بودند و نماز شب خوانان هم بقدری زیاد شده بودند که وقتی نیمه های شب به گوشه و کنار مقر و اطراف خوابگاه ها سر می زدی همه جا را مملو از رزمندگانی می دیدی که به نماز شب ایستاده و با خدای خود در حال راز و نیاز هستند. خلاصه حال و هوای معنوی اردوگاه و دیدن حالات عرفانی هم‌رزمان مرا را نیز هوایی کرده و خیلی دلم می خواست که مانند آنان هر شب برای نماز شب برخاسته و با خدای خود خلوت کنم ، اما راستش آنروزها هیچی از نماز شب نمی‌دانستم . آن شب در آن سکوت خوفناک و اجباری ، لحظاتی با خود خلوت کرده و دیدم بهترین کار این است که از سعید بخواهم تو یادگیری نماز شب کمکم کنه ، آخر سعید از نمازشب خوان‌های مخلصی بود که همه شب آرام بیدار و مشغول راز و نیاز با معبود یگانه می شد ، خلاصه با همین فکر خیلی یواش زیر گوشش گفتم : سعید یه چیز ازت بخوام ، قبول میکنی !؟ سعید که با دقت مشغول وارسی اطراف بود ، آرام گفت : هرچه باشه قبول ! اما الان وقت خوبی برای حرف زدن نیست ، حرف تو نگه دار ، برگشتیم خوابگاه حرف میزنیم و بعد هم ساکت شد و دیگه هیچی نگفت . راست میگفت هیچ وقت خوبی برای گفتگو نبود ، کوچکترین بی توجهی میتونست باعث بر باد رفتن سرمون بشه ، اما راستش بقدری مشتاق یادگیری نماز شب بودم که اصلاً نتونستم خودمو کنترل کنم و دوباره با شرمندگی زیر گوشش گفتم : سعید ! خوندن نمازشب رو یادم میدی !؟ خنده نازی کرد و گفت : انگار امشب تا شهیدمون نکنی ، دست بردار نیستی !؟ زدم زیرخنده و گفتم : فقط یه کلمه بگو ! آره یا نه !؟ خندید و خیلی یواش کنار گوشم گفت : معلومه که بله ! چی از این بهتر !؟ اگه خدا بخواهد از همین فردا شروع می کنیم ! اما جون من دیگه حواست به جلو باشه و مراقب اطراف باش ! از فردای همون شب سعید همچون معلمی دلسوز شروع به تعلیم نمازشب بهم کرد . هر روز قبل از اذان مغرب به بالای تپه ای کوچک در کنار مقر می رفتیم و سعید کلمه به کلمه دعاها و سوره های نماز شب را برام می خواند و من هم تکرارشون می کردم تا اینکه بعد از چند روز تلاش مستمر و بی وقفه عاقبت موفق به حفظ کامل آیات و دعاهای نمازشب شدم و بعد اون هم دیگه شدم همراه سعید در نیمه شب ها... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌸 روحش شاد و نامش جاوید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ دست نوشته ای زیبا از بسیجی غواص در شب حمله : 🖌...اینک که قلم به دست گرفته ام تا به اولین و آخرین یادگار خود اقدام کنم ، اشک شوق بر چشمانم حلقه زده است . لحظات شورانگیز و روحانی است ، در چهره هر یک از برادران نور صفا و صمیمیت و اخلاص نمایان است ، گوئی اینان به سوی مرگ نمی روند که جان فشانانه در حرکتند . مرگ نیست ! حیاتی است جاودانه ! تولدی است از نو و زیستنی است روحانی ! هرچند که مرا لیاقت چنین مرگی نیست ! ولی لبانم زمزمه میکند : { اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک}. جانم در تلاتم است گوئی این سرزمین کربلا و امروز روز عاشور است ، صدای (هل من ناصر ینصرنی) حسین(ع) هنوز به گوش ها میرسد و از وجودم ندای برمی خیزد . با این ندا فانوس خاموش قلبم با نور الهی ، روشنی تازه ای می یابد و جانم به سوی معبود اوج میگیرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از غواصان خط شکن در شب آغازین عملیات : 🖌... منطقه عملياتی ، يكی از خطرناكترين و پر مانع ترين مناطق عملياتی دوران جنگ هشت ساله بود که استحکامات نفوذ ناپذیرش توسط مستشاران چند کشور خارجی برای حفاظت از شهر بصره عراق طراحی و اجرا شده بود . دشمن به شكل گسترده از موانعی مثل رديف های متعدد سيم خاردار ، مین های آبی و منور ، تله های انفجاری ، موانع خورشيدی ، خاکریزهای نون و ب شکل و کانال های متعدد و.... در داخل درياچه های مصنوعی موسوم به استفاده كرده بود و به اعتراف اکثر كارشناسان نظامی خارجی ، خط دفاعی از نفوذ ناپذيرترين خطوط دفاعی به شمار می رفت . ولی با همه اين مسايل ، رزمندگان اسلام به كمك امدادهای خداوندی و با نثار جان و هستی خود ، اين موانع را پشت سر گذاشته و خط دشمن را شكستند. گردان حضرت ولیعصر (عج) که اکثریت از رزمندگان دلاور و بی باک بودند قرار بود در اين عمليات بعنوان نيروهای پیشرو غواص و خط شكن عمل نموده و با حمله ای غافلگیرانه خطوط اول دشمن را تصرف کنند . در شب عمليات كه بچه ها وارد آب شدند ، بنا بود پس از رسيدن به موانع ، توقف كنند تا نيروهای تخريب با بريدن سيم خاردارها و خنثی كردن مین ها و تله های انفجاری مسیر را برای پيش روی غواصان باز كنند . وقتی كه پس از طی مسافتی در داخل آبگرفتگی به موانع دشمن رسيديم ، بچه ها توقف كردند و تخريب چی ها در سکوت کامل مشغول باز کردن معبر شدند . لحظات بسيار حساس و سرنوشت سازی بود . هر لحظه امکان داشت که نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در چندمتری خود شده و مکان استقرار بچه ها را زير آتش خود بگيرند . در اين اوضاع خطرناک و دلهره آور که همه نگران ادامه کار بودند و از ترس خبردار شدن عراقی ها در سکوت مطلق فقط نظاره‌گر فعالیت برادران تخریبچی بودند ، غواصان دلاور و باصفا و و یکسره باهم شوخی کرده و می خندیدند . که بصورت باور نکردنی شلوغ و دوست داشتنی بود . همش شكلك های عجیب و غریب در می آورد و همه بچه‌های غواص را وادار به خنده می کرد . انگار نه انگار كه در ميدان جنگ و در چندمتری دشمن بودند و هر لحظه احتمال شهادت شأن می رفت ! اين يعنی به بازی گرفتن و مسخره كردن حيثيت مرگ كه تنها در پرتو ايمان راسخ به خداوند و ارزشهای الهی قابل توجيه و تفسير است و لا غير . هنوز معبر كاملاً باز نشده بود كه یکدفعه نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در پشت موانع خود شده و از زمین و آسمان چنان آتش سنگینی را بر سرمان ريختند که منطقه به جهنمی آتشین تبدیل شد. غواصان دلاور نقدی و آوندی و چمنی جایی مستقر بودند که كاملاً زير آتش تيربارها و سلاح های آتش پران دشمن قرار داشت ، ولی با این وجود باز هم از شوخی و خنده دست بردار نبودند و همش می‌گفتند و می خندیدند و جلو می رفتند و سرانجام هم هر سه نفرشان در همان شب بر اثر شدت آتش دشمن در داخل آب به شهادت رسيدند و گل خنده های سبز جاودانگی و ابديت بر روی گلبرگ سرخ لبانشان نقش بست . 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی 🇮🇷 شیرمردان زنجانی ، بسیجیان غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بودند که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .  🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از غواصان خط شکن در شب آغازین عملیات : 🖌... منطقه عملياتی ، يكی از خطرناكترين و پر مانع ترين مناطق عملياتی دوران جنگ هشت ساله بود که استحکامات نفوذ ناپذیرش توسط مستشاران چند کشور خارجی برای حفاظت از شهر بصره عراق طراحی و اجرا شده بود . دشمن به شكل گسترده از موانعی مثل رديف های متعدد سيم خاردار ، مین های آبی و منور ، تله های انفجاری ، موانع خورشيدی ، خاکریزهای نون و ب شکل و کانال های متعدد و.... در داخل درياچه های مصنوعی موسوم به استفاده كرده بود و به اعتراف اکثر كارشناسان نظامی خارجی ، خط دفاعی از نفوذ ناپذيرترين خطوط دفاعی به شمار می رفت . ولی با همه اين مسايل ، رزمندگان اسلام به كمك امدادهای خداوندی و با نثار جان و هستی خود ، اين موانع را پشت سر گذاشته و خط دشمن را شكستند. گردان حضرت ولیعصر (عج) که اکثریت از رزمندگان دلاور و بی باک بودند قرار بود در اين عمليات بعنوان نيروهای پیشرو غواص و خط شكن عمل نموده و با حمله ای غافلگیرانه خطوط اول دشمن را تصرف کنند . در شب عمليات كه بچه ها وارد آب شدند ، بنا بود پس از رسيدن به موانع ، توقف كنند تا نيروهای تخريب با بريدن سيم خاردارها و خنثی كردن مین ها و تله های انفجاری مسیر را برای پيش روی غواصان باز كنند . وقتی كه پس از طی مسافتی در داخل آبگرفتگی به موانع دشمن رسيديم ، بچه ها توقف كردند و تخريب چی ها در سکوت کامل مشغول باز کردن معبر شدند . لحظات بسيار حساس و سرنوشت سازی بود . هر لحظه امکان داشت که نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در چندمتری خود شده و مکان استقرار بچه ها را زير آتش خود بگيرند . در اين اوضاع خطرناک و دلهره آور که همه نگران ادامه کار بودند و از ترس خبردار شدن عراقی ها در سکوت مطلق فقط نظاره‌گر فعالیت برادران تخریبچی بودند ، غواصان دلاور و باصفا و و یکسره باهم شوخی کرده و می خندیدند . که بصورت باور نکردنی شلوغ و دوست داشتنی بود . همش شكلك های عجیب و غریب در می آورد و همه بچه‌های غواص را وادار به خنده می کرد . انگار نه انگار كه در ميدان جنگ و در چندمتری دشمن بودند و هر لحظه احتمال شهادت شأن می رفت ! اين يعنی به بازی گرفتن و مسخره كردن حيثيت مرگ كه تنها در پرتو ايمان راسخ به خداوند و ارزشهای الهی قابل توجيه و تفسير است و لا غير . هنوز معبر كاملاً باز نشده بود كه یکدفعه نیروهای دشمن متوجه حضور غواصان در پشت موانع خود شده و از زمین و آسمان چنان آتش سنگینی را بر سرمان ريختند که منطقه به جهنمی آتشین تبدیل شد. غواصان دلاور نقدی و آوندی و چمنی جایی مستقر بودند که كاملاً زير آتش تيربارها و سلاح های آتش پران دشمن قرار داشت ، ولی با این وجود باز هم از شوخی و خنده دست بردار نبودند و همش می‌گفتند و می خندیدند و جلو می رفتند و سرانجام هم هر سه نفرشان در همان شب بر اثر شدت آتش دشمن در داخل آب به شهادت رسيدند و گل خنده های سبز جاودانگی و ابديت بر روی گلبرگ سرخ لبانشان نقش بست . 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی 🇮🇷 شیرمردان زنجانی ، بسیجیان غواص از غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات های ، از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بودند که دی‌ماه ۱۳۶۵ درعملیات عاشورایی ، در منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .  🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 / فرازی بسیار زیبا از وصیتنامه سردار بسیجی ، غواص خط شکن ✍ آری...! به ميدانی قدم نهاده ام كه نتيجه اش از قبل گرفته و با ايمان كامل پيكار می كنم ، چون اگر در ميدان كشته شوم به مقام والا دست يافته و راه حسين(ع) را رفته ام و اگر زنده ماندم ، شاهد پيروزی بزرگی كه همان پيروزی مسلمين بر كفار است ، خواهم بود... پروردگارا..! انقلاب اسلامی و مسلمين را تا هدف نهايی و تا ظهور حضرت مهدی (عج) پيروز و موفق بدار...   🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، سردار بسیجی ، غواص خط شکن از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که دیماه ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی اروندرود ( جزیره ام الرصاص عراق ) در کسوت معاونت گردان غواصان خط شکن حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .  🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab