eitaa logo
هیئت شهدای زنجان
443 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
20 فایل
کانال اطلاع رسانی هیئت شهدا پایگاه ۲۱ شهید آیت الله مطهری زنجان برنامه هفتگی سه شنبه ها ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مراسم بزرگداشت شهید مقاومت سردار سید رضی موسوی ▪️زمان: یکشنبه دهم دیماه ساعت ١۴:٣٠ الی ١۶:٣٠ ▪️مکان: حسینیه اعظم زنجان ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 🆔 https://eitaa.com/Honarmandan_Zanjan_ir 🆔 https://rubika.ir/Honarmandan_Zanjan_ir 🌐 http://www.zanjan.basijhonarmandan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
شادی روح شهیدان راه اسلام صلوات آنان که با راهشان به ما  درس معرفت و شهادت  دادن شهدای گران قدر 10 دی. https://eitaa.com/kongerh3535shahidzanjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دعوا و درگیری در بین اپوزیسیون! شهرام همایون، مدیر شبکه سلطنت‌طلب: 🔺آقای خمینی آن زمان گفت آن‌هایی (اپوزیسیون) که رفتند خارج، یا دق می‌کنند و یا دیوانه می‌شوند؛ واقعا همین طور هم شد؛ (اپوزیسیون) یا دق کرد و یا دیوانه شد! ™️ ✅ پارسینTV 🆔 @parsintv
مراسم هیئت شهدا به یاد سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید هادی طارمی سه شنبه ۱۲ دیماه ساعت ۲۰/۳۰ مسجد شهید مطهری با حضور آقایان و خانمها هیئت شهدا پایگاه شهید مطهری @shohadayezanjan
هدایت شده از انصارالمهدی
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا چه چیزهایی داخل قبر مطهر گذاشتند. 🎥 سردار جباری فرمانده سابق سپاه ولی امر عجل الله (بیت رهبری)
هدایت شده از دل باخته
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌شب ، گنجینه‌ی رازهای نامكشوف خلقت و بطنی است كه روز را در خود می پرورد. اكنون‌ تاریخ ، بعد از آن شب طولانی و سیاه كفر ، به طلوع فجری دیگر رسیده است و از این پس هر روزی كه می گذرد ، با نزدیك شدن به صبح دولت حق ، جهان روشن و روشن‌تر می گردد. اینجا منبع و منشأ آن نور عظیمی است كه در وسعت جهان جلوه كرده است و البته ناگفته پیداست كه جبهه نیز نور خود را مدیون شمس ولایت است ، ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین. جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیاء فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب می درخشند جز به چشم بیداران نمی آمدند ، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور ، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد. خفتگان هنوز از طلوع فجر بی خبرند و نمی دانند كه تاریخ در انتظار چه فردایی است. اما ای من ! تو كه نخفته‌ای؟ چشم باز كن و جلوه‌ی اراده‌ی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
26.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 نماهنگی بسیار دیدنی و شنیدنی ویژه چهارمین سالگرد شهادت سردار دل ها سپهبد شهید با خوانندگی محمد معتمدی منتشر شد. 🎙من تشنه دیدارم ای زیبای تنها با یک نظر آتش بزن خاکسترم را پس کی به دادم می‌رسی ای عشق خونین تلخی مکن، تلخی مکن ای شور شیرین این بی‌قراری پایان ندارد کی می‌رسد وقت قرار بوسه تو کوهم ولی کاش از هم بپاشم بر ناگهان انفجار بوسه تو من تشنه دیدارم ای پیداترین راز دلتنگ تو، دلتنگ آن آغوش دلباز جنگیده‌ام من با رقیبان تو ای عشق کی می‌گذارم سر به دامان تو ای عشق این بی‌قراری پایان ندارد کی می‌رسد وقت قرار بوسه تو.... 🌸 روحت شاد و یادت گرامی سردار دلاورم ♦️نماهنگ «بوسه تو» توسط بنیاد مکتب حاج قاسم با همکاری مؤسسه هنری وصف صبا ساخته شده و با تصاویری کمتر دیده شده از حاج قاسم طراحی و ساخته شده است. 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این نماهنگ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
23.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 توصیف قداست و ویژگی های خاک مطهر و خونین از زبان رزمنده دلاور ، جانباز شهید سیدمجتبی علمدار با تصاویری دیدنی از منطقه خونرنگ شلمچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 رزمنده نستوه جبهه های حق علیه باطل شهید سیدمجتبی علمدار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز شهر ساری بود که ۱۱ دیماه ۱۳۷۵ بر اثر جراحات وارده در جنگ و اثرات گازهای شیمیایی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خشنود تا محضر دوست پرواز کرد. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
💢️ ✍ خاطره ای شنیدنی از غواص بسیجی از شب خونبار عملیات : 💠 🖌... آبی که چند دقیقه پیش راکد و ساکت و آرام بود ، حالا موج برداشته بود و از همه جا بوی باروت می آمد.آسمان به وسیله کرکس های آهنی روشن تر شد تا لاشخورها بتوانند طعمه خود را بهتر ببینند. هنوز خوشه ای به خاموشی نگراییده ، خوشه دیگری روشن می شـد. دیگر شـب نبود. هوا مثل روز روشـن شـده بود و سـاحل دشمن دیده می شد ؛ به طوری که می توانستیم تک تک سنگرهای دشمن را از روی سیل بند بشماریم. گاهـی صـدای بچه لاشـخورها به گوش میرسـید که فریاد می کشـیدند و چیزهایی به هم میگفتند. به ما دستور حرکت دادند. با عمیق ترشدن آب ، پاها از زمین کنده شد. در هـر دسـته ای ، به غیـر از چهار نفر ، سـر بقیه زیر آب بـود ؛ دو نفر از اول و دو نفر از آخر ستون. سرهای بقیه زیر آب بود. از اشنوگر استفاده میکردند. من و برادر عباس راشـاد در اول سـتون بودیم و برادر حسـین یوسـفی هم از کنـار سـتون حرکـت میکـرد. از گونی کلاه اسـتتار دوخته بودنـد. به علت هم رنگ بـودن بـا آب رودخانـه ، دید دشـمن را به مقدار زیـادی از بین می برد. اشـنوگرها هم با گونی اسـتتار شده بودند. حرکت به طرف وسط رود به کندی انجـام می شـد و اگـر همین طور پیش می رفتیم ، از میـان جزیره بوارین و ماهی سـر درمی آوردیم و همان سـر را هم باید دودسـتی تقدیم منقار بچه لاشخورها می کردیم. معاون گردان ، برادر مجید بربری ( سردار رشید اسلام حاج مجید ارجمندفر ) از دسـته سـه می خواست طناب ارتباطی را قطع و به طرف جزیره ام الرصاص برود. به حسین گفتم طناب را ببرد. حسین طنـاب را بریـد و از آن لحظـه به بعد او را ندیدم. با شـدت تمام به طرف جزیره ام الرصـاص فین میزدیم. آتش دشـمن از سـه جهـت روی آب متمرکز بود و هر لحظه شدت می گرفت. از طرف مقابل ام الرصاص ، از سمت راست جزیره ماهی و از پشت جزیره بوارین قرار داشت.  دسته اول و دوم گروهان به طرف ساحل خودمان فین میزدند. به نزدیکی نهـر خیـن و بواریـن رسـیده بودنـد. هیچ گونـه تـرس و رعبـی در نیروهـا دیده نمی شـد. حتـی بعضی ها شـوخی هـم می کردنـد. برادر راشـاد به مـن میگفت عباس آقا ، مثل اینکه فیلم سینمایی است. هر لحظه منتظر بودیم که تیر یا ترکشی به پیشوازمان بیاید و ما را تا آسمان اوج دهد. برادر مجید بربری هم به کمک ما آمد تا سه نفره دسته را سریعتر بکشیم. به بچه ها گفتم که وزنه های اضافی را باز کنند و به روی آب بیایند. همه وزنه ها را باز و در آب رها کردند و سرها را از آب بیرون آوردند. یکـی از فین هـای بـرادر راشـاد از پایـش درآمد و او مجبور شـد که جایش را بـا یکـی از برادران تخریبچی به نام محسـن اقدمی عوض کند. کم کم به تنگه بین جزیـره ماهـی و ام الرصاص نزدیک میشـدیم. رو به روی ما یـک دکل دیدبانی به ارتفاع تقریبی پانزده متر دیده می شد که اتاقک هم نداشت. در سمت چپ دکل ، یک سـنگر دوشـکا بود که مرتب کار می کرد. یک دسـته نیرو در سـمت چپ و موازی ما به طرف آن سنگر در حرکت بودند. آتش در سمت تنگه خیلی کم بود ؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم که خود را به طرف شمال جزیره ام الرصاص بکشیم. یک لحظه سوزشی در بازوی راستم احساس کردم. فکر کردم شاید ترکش خورده و رد شده است و زیاد هم مهم نیست ؛ اما چند متر بیشتر نتوانستم طناب را بکشم. به تخریبچی دسته ، برادر حبیب هاتف گفتم که طناب را بکشد و خودم چندصد متر به انتهای تنگه نمانده بود که از کنار دسـته حرکت کردم. تقریباً به سیم خاردارها رسیدیم. چند متر مانده به سیم خاردار ، برادر حسن پام از ناحیه دهان مورد اصابت تیر قرار گرفت و تعادل خود را از دسـت داد. حسـن دو دسـتش را بلنـد می کـرد و بی اختیـار به شـانه بچه ها می گذاشـت و باعث می شـد که طناب پیچ بخورد و بچه ها کنترل خود را از دسـت بدهند. به حسـن گفتم طناب را رها کن. او هم گره ها را از دستش درآورد و به طرفم آمد. یک لحظه سرش در آب فرورفت و بیرون آمد. همان لحظه شـهید شـد. بچه ها او را به طرف سـیم خاردار کشیدند تا شاید لباسش به سیم خاردار گیر کند و آب او را از آنجا دور نسازد.... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان دلاور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ، از غواصان خط شکن و حماسه ساز عملیات های عاشورایی بود که مردادماه ۱۳۶۶ در ، منطقه عملیاتی منطقه عمومی عراق به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab