#شهیدان
چه آرزوهای قشنگی می کردند
و چقدر زیبا اجابت می شد...🎐
#حاج_احمد آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی #اسرائیل_ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست...
🥀🕊
.#حاج_همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد #بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد...
🥀🕊
.#شهید_برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش #مفقود بود...
🥀🕊
#آقا_مهدی_باکری می گفت از خدا خواستم:
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...
🥀🕊
.حاج_آقا_ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم:
"در جاده #عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا دفن شد...
🥀🕊
حاج حسین یکتا:
میخواستن؛ میشد...
میخوایم! نمیشه..
چه کار کردیم با این دل ها..❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸☘🌿🌿🌿🌿@shoda_shadat✍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸☘🌿🌿🌿🌿
۱۵ فروردین ۱۳۳۲ بود که#حاج_احمدمتوسلیان متولد شد تا ترسیم کننده خط سرنگونی #اسرائیل شود
حاجی تولدت مبارک 🌹🌹🌹
#وصیت
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم ستار محمودی آمده است: «الله الله از #حجاب که شما را همیشه به رعایت آن توصیه میکردم و توصیه میکنم که لحظهای از آن غافل نشوید ...»
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
#رمان_عقیق #قسمت_پنجاه_و_ششم حالا رشته مورد عالقه ات چی بود؟ کمیل کمی این پا و ان پا میکند و میگو
#رمان_عقیق
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
آیه سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت:اوف نپرس دختر..آقا داره زن میگیره من بد بخت باید
جورشو بکشم
شیوا یک آن شکه شد! به گوشهایش اعتماد نداشت و مطمئن بود که اشتباه شنیده!بی اختیار
استکان از دستش افتاد و شکست ...آیه نگران از شنیدن صدای شکستنی از جایش بلند شد:چی
شد؟؟
شیوا قدری به خود آمد و گفت: چی...چیزی نیست آیه جان استکان از دستم افتاد
خواست برود آنطرف پیشخوان که دو مشتری از در وارد شدند...شیوا هنوز در شک بود به همین
خاطر به آیه گفت: آیه جان میشه شما به مشتری ها برسی؟ خودم جمعش میکنم
_باشه تو که دستت چیزیش نشده؟
_نه آیه جان بی زحمت به مشتری ها برس
آیه که رفت تازه به خودش آمد...خیره به تکه های استکان کاسه چشمهایش پر از اشک شد...
گویی دلش را میدید که اینطور تکه تکه و خورد شده... میخواست هرچه زودتر به خودش بیاید و
آیه را به شک نیندازد ولی مگر میشد! ابوذر!! ابوذر داشت برای کس دیگر میشد و او...او همچنان شیوا میماند!
به دلش هزار باره لعنت فرستاد و بیش از همه او را مستحق سرزنش میدانست: (چقدر بهت گفتم
نکن! نکن! با من و خودت اینطوری نکن دل بی صاحب! حالا میخوای چیکار کنی؟ چطور میخوای
ازش ببری؟)
بی صدا تکه های بلور را جمع کرد آیه که گویا مشتری ها را راه انداخته بود نگران به سمتش
آمد:
شیوا جان ...چی شد؟
لبخندی که اگر نمیزد سنگین تر بود روی لبش آمد و گفت : هیچی بابا آب جوش ریخت روی
دستم باعث شد لیوان بیوفته
_فدای سرت تو چیزیت نشده باشه...
شیوا دلش میخواست جایی تنها باشد و تا میتواند زار به زند برای دل زارش!اما نمیشد و لعنت به
این نشدنها.
ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
****
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
#رمان_عقیق
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
_ولش کن اونو داشتی میگفتی ...پس بالاخره آقای سعیدی هم قاطی مرغا شدن
آیه خنده کنان دفتر حسابها را بیرون کشید و گفت: هنوز که قاطی قاطی نشده ولی خب در
شرفشه! به قولی قضیه پنجاه پنجاهه پنجاه درصد ما حله منتظریم ببنیم پنجاه درصد اونا چجوریه!
شیوا حال خندیدن نداشت ولی نقش بازی کرد و خندید! و بعد با جان کندن پرسید: حالا کی
هست این عروس خوشبخت؟خ...خوشکله؟
آیه با ذوق سرش را از حسابها بالا آورد و گفت: وای شیوا نمیدونی چقدر ماهه این دختر! پنجه
آفتاب خوشکل با وقار ...متین... و بعد لحن شیطانی به صدایش داد و گفت: تا دلت بخواد پولدار...
شیوا تلخندی زد و در دل گفت:خوشکل...با وقار...متین... میشنوی شیوا؟ تو کدومو داری؟آهای دل
لامذهب شنیدی چی گفت؟ حالا آرووم بگیر!! وصله اش نبودی! میخواستت هم میشدی وصله
ناجور!
دلش داشت میترکید اطمینان پیدا کرد اگر بیرون نرود و جایی تنها نباشد حتما بلایی به سرش
خواهد آمد... بازهم دست به دامان دروغ شد:
_میگم آیه جان من باید مامانو ببرم دکتر...راستش تا قبل از اینکه بیایی میخواستم از آقای
سعیدی مرخصی بگیرم و ببرمش اما حالا که هستی خیالم راحته میشه من امروز و یه مرخصی
داشته باشم؟
آیه جدی نگاهش کرد و گفت: چرا که نه عزیزم این چه حرفیه که میزنی... برو اگه کمکی هم
احتیاج داشتی خبرم کن
_چشم عزیز پس فعال با اجازه ... و بعد با بوسیدن آیه خداحفظی کرد و رفت...
آیه به رفتنش خیره ماند به نظرش آمد
شیوا شیوای همیشگی نبود...مشکوک بود...مشکوک...
شیوا اما بی خود شده بود... اعتراف کرد هیچگاه فکر نمیکرد عشق ابوذر تا این حد در قلبش نفوذ
کرده باشد...او تقریبا هر روز به خودش اعتراف میکرد که لیاقت آن مرد پاک را ندارد اما نمیتوانست دوستش نداشته باشد...ابوذر قهرمان زندگی اش بود...مردی که توانسته بود یک شبه
دنیایش را زیر رو کند
یاد آن شب افتاد... چه شبی بود آن شب و ابوذر چه مردانگی بزرگی در حقش کرده بود
ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
****
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
🌐کانال هیئت آنلاین افتتاح شد😍😍
🎵🔷مداحی های جدید از بهترین مداحان کشور
⭕️بهترین مداحی های شور،حماسی،زمینه.....
📄📋متن مداحی ها به همراه سبک
🔸🔺اطلاع رسانی از هیئت ها و آرشیو هیئت ها🔈🎥
به ما بپیوندید👇......
https://eitaa.com/joinchat/1435107369C322f7b5e2b
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
🌐کانال هیئت آنلاین افتتاح شد😍😍 🎵🔷مداحی های جدید از بهترین مداحان کشور ⭕️بهترین مداحی های شور،حماسی،ز
ALI:
بیا ببین چه تمی از وحید شکری گزاشته😍😍
بیا ریپلای کرده تو کانالش😱😍
https://eitaa.com/joinchat/1435107369C322f7b5e2b
هدایت شده از Mohamad(m)
توجه‼️توجه‼️
🔵کانال "استیکر ایتا" افتتاح شد🔴
🌷با بهترین استیکرها🌷
😂استیکر سریال پایتخت😂
🙉 زیبا ترین پس زمینه🙉
😍گیف های متفاوت😍
بدو بیا🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️
اگرنیای عمرت برفناست!!
حتماً ی نگاهی بنداز😊
👇 👇عضو شو👇👇
https://eitaa.com/Stikereitaa123
https://eitaa.com/Stikereitaa123
😉بیاپشیمون نمیشی😉
هدایت شده از مکانـ💕ـــی برا ارامش
#پیشبهسویاردویعاشقانه 🚘❤️
♡♡♡
رمانی که توایتاکولاک به پاکرده😱😍
تواین قرنطینه،حوصلت سررفته ونمیدونی چیکارکنی؟🙁🤭
کارِت شده زل زدن به درودیوار؟😑
خب لاوم پاشوبیااین کانال،
رمان بخون😍
تازه خانم نویسنده،دوتارمان تو
کانال گذاشته🤩
یه رمان تموم شده🤪
یه رمانم تازه شروع
شده🙄
دیگه چی میخوای؟😆
#تم و #تکست وکلی #والیپر خوشگلم میذاره😌💓
♡♡♡
رمان قبلی:عشقی به پاکی گل نرگس🌼
☆☆☆
رمان جدید:پیش به سوی اردوی
عاشقانه😀
ژانر👇
#عاشقانه❤️
#طنز 😂
#یهکوچولوپلیسی 👨✈️
به قلم:فاطمه اکبری✍🍀
جوین بده تاازدستت نرفته👇😋
http://eitaa.com/joinchat/2519924765C794ddbbe72
http://eitaa.com/joinchat/2519924765C794ddbbe72
هدایت شده از ME
ڪربلایمدیرشد،دارمخجالتمیڪشم
آهآقاجانبگوڪهوقتامضایمنشــد ؟!
#خجالتمیکشم
📚نسیمحدیث
💌پیامکیازدیارعاشقان
🎶مداحیومولودی
🌸دلنوشته
🔶اشعارمذهبی
💠مطالبنابمذهبی
❇️سیرهزندگیو وصیتنامههایشهدا
🖼پروفایل های قشنگ
🎁رزقمعنوی
💟محفلهاوهیئتهایخودمونی
حالا دلت میاد از این قافله جدا بمونی؟🙃
دعوتمان را لبیک میگویی؟✨👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2991718425C29eeff3e04
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
سلام حضرت ارباب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌿🌿🌿🌿✍@shohda_shadat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌿🌿🌿🌿