#عصر_عاشورا
💢چرا شمرِ ملعون سر امام حسین(ع) را از #پشت برید؟
✅در این درباره چند #احتمال وجود دارد:
#احتمال_اول
افراد دیگری -غیر از شمر- که میخواستند نزدیک امام حسین(ع) شوند و او را به #شهادت برسانند، همین که امام به آنها نظری میافکند، تنشان میلرزید و شمشیر از #دستشان میافتاد؛
«اولین شخصی که با #شمشیر کشیده به سوی امام پیش تاخت، شبث بن ربعى بود. امام حسین(ع) به جانب او نظرى افکند. شبث را #رعدهاى گرفت و لرزید و شمشیر از دستش افتاد و گفت:
«معاذ اللّه که من خداى را #ملاقات کنم و ذمه من مشغول به خون حسین باشد».
سنان بن أنس با #شماتت و با عصبانیت رو به شبث کرد و گفت: «مادر بر تو بگرید و قوم تو تباه گردد! چرا از #قتل او دست بازداشتى و روى برداشتی؟»
شبث گفت: «چون #چشم بگشود و مرا نظاره کرد، چشمهاى رسول خدا را دیدم. نیروى من برفت و اندامم بلرزید».
سنان گفت: «این شمشیر مرا ده که من از براى قتل او #شایستهتر از تو هستم»
اما او هم با نگاه اباعبدالله #منصرف شد.
شمر او را سرزنش کرد و گفت: «چرا بگریختى؟»
سنان گفت: «چون چشم به سوى من بگشود، #شجاعت پدر او یادم آمد. پس گریختم».
خولى بن یزید اصبحى، تصمیم گرفت که سر مبارک امام(ع) را از تن دور کند. وى نیز چند قدمى برداشت و رعدتى او را گرفت و فرار کرد.
شمر گفت: «چه مردم #ترسویی هستید! هیچکس سزاوارتر از من نیست در قتل او». سپس شمشیر گرفت و بر سینه حسین(ع) نشست...
✅شاید با توجه به این جریانات، برای اینکه شمر ملعون به #عاقبت این افراد دچار نشود، سر امام حسین(ع) را از پشت برید تا چشم او به #چشم امام حسین(ع) نیفتد.
#احتمال_دوم
✅علامه مجلسی مینویسد: در بعضى از کتابهای معتبر از طبری و او از طاوس یمانى نقل کرده است: «...پیامبر اسلام(ص) پیشانی و #گلوى امام حسین(ع) را زیاد میبوسید»
🚩اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَین عَلَیه السَّلام وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبین بِثارِه مَعَ وَلِیهِ الاِْمام الْمَهْدى مِنْ الِ مُحَمدعَلَیهم السَّلام
✊️هستیم بر آن #عهد که بستیم...
#قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون
قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب
به انتهای افق ، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند
قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت
به صبحگاه #دوکوهه ، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه ، به #کربلای_پنج
قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله
قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه
قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین
قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر
به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در #مصاف رو در رو
به دست خالی #رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که با چشم باز میخندید
قسم به خون #خلیلی شهید راه #حیا
به #ندبه و به #کمیل و #زیارت_عاشورا
که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
#حسینی_ام #حسنی_ام ، و #زینبی هستم
و سر سپرده ام و از تبار #عمارم
به #انقلاب و #شهیدان حق #وفادارم
💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️
@shohda_shadat