eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
568 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
✊️هستیم بر آن که بستیم... به فیض قسم به سرخی خون به و و و قسم به روح قسم به به امر رهبر و فرموده های شخص ولی قسم به جبهه به به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی قنوت و دست جدای قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب به عالمان شهیدِ فتاده در به انتهای افق ، سرگذشت خوراک کوسه شدن در تلاطم قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج به چادر و به زنان با عفت به صبحگاه ، به درد و صبر از رنج غروب دشت ، به قسم به شیرمرد به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله قسم به حنجر حجاج خونی مکه به های روان و به قسم به و و به غرش به فتنه ی رنگین قسم به تنگه ی و عقده از به غربت اسرا و شکنجه و فریاد قسم به روح هنر از نگاه به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی قسم به قدرت در برابر به یک که نیامد پسر ، و شد او پیر به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو به تکه تکه شدن در رو در رو به دست خالی ای که میجنگید به آن جنازه که با چشم باز میخندید قسم به خون شهید راه به و به و که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم ، و هستم و سر سپرده ام و از تبار به و حق 💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️ @shohda_shadat
شهید بابک‌نوری : 🌺روزی که میخواست برود آمد خانه بعد به گفت که با اعزامم موافقت شده اوهم از روی احساسات مادرانه خیلی گریه کرد که شاید بابک منصرف شود اما بابک تصمیمش را گرفته بود من حضرت را خواب دبدم دیگر نمیتوانم اینجا بمانم باید بروم سوریه این قضیه رفتنم مال امروز و دیروز نیست .من چندماه است که تصمیمم را گرفته ام. حتی شنیدم که به او گفته اند که چطوری میتوانی مادرت را تنها بگذاری و بروی!! بابک هم گفته همه ما آنجا در سوریه هست من بروم سوریه که بی مادر نمانم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کوچه های عاشقی شبگرد می خواهد رفیق🌹 طاقت و ظرفیتی پُر درد می خواهد رفیق🌹 چون شهیدان در جوانی دست از دنیا بشوی🌹 تَرک لذتهای دنیا ، مَرد می خواهد رفیق❤️ 💚💙💚 @shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
بسم الله.. 💥قسمت١٧💥 براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن ای
بسم الله… 💥قسمت 8️⃣1️⃣💥 📛قبل از خواندن حتما حتما کنید📛 💙نکته: این پست کلیپ هست حتما گوش بدین😭 😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم . تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢 بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم." میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭 به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای . گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌 دنبالش میرفتم و برای خودم میکردم و زار میزدم. برگشت. بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭 گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با چیکار کنم؟"😩 رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام باشم." فهمیدم میخواهد اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به . سرخ بود و پف کرده بود. معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭 ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍 افتاد و پای و ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه میکردند.😭 همه بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ." ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ رفتیم برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود. تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد. پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌 نگاهمان کرد و گفت: "جوانان ، داره می ره! " همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭 . پ.ن: بنده حقیر رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید..بشدت محتاج دعاتونم😭 💝یاعلی💝 @shohda_shadat
❤️ نـفس عمـیقے میکشم و در دلم میگویم : خــدا کنہ... از جایم بلنـد میشوم و گوشے تلفـن را برمیدارم و بہ خانواده هایمان تمـاس میگیرم و براے امـشب بہ خانہ مان دعوتـشان میکنم بہ نـظرت...نام مهمـانی امشـب چیست؟مناسبـتش چیسـت؟ بدرقہ ات...؟! خــــدایـا...بدرقہ ات تا کـجا؟! آنـقدر بہ این رفـتارها و اتـفاقات حـساس شده ام کہ خدا میدانـد...جـورے کہ فـقط خـدا و بانویی کہ برای دفاعش میروی می توانند آرامـم کننـد...! * * * * * * صـداے زنـگ در بلنـد میـشود و مادر و پـدرت وارد میـشوند... تا در را برایشـان وا میکنے مـادرت محکـمـ در آغوشـت میگیرد و گـریہ میکند... با دیدنـش بغـض گلویم را خفہ مـیکند اما نمے خواهم ساعات پایانے را گریہ کنم... در چشـمان پـدرت هم بغض دیده میـشود اما بایـد تسلاے ما باشـد...آخـر او است! خـودت را از مادرت جـدا میکنے و روے مبل میـنشانے اش و میگـویی : آروم باش عزیزدلم...مگہ دفعہ قـبل نرفتم‌؟! مادرت با روسرے اش چشـمان اشک آلودش را پاک میـکند و با حـسرت بہ چهره ات زل میـزند و میگوید : خـدا میدونہ دفعہ ے قبلے کہ رفتے چے کشیـدم... حـس میکنم احـساسات مـرا تکـرار میکنـد...پـدرت هم کنارمان نشستہ ات با سـکوت تمـام بہ صحـبت هایـمان گوش میدهـد... نـویسنده : خادم الشهـــــــــ💚ــــدا 💌 @M_khademshohada بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ♥️•°‌‌‌‌|‌ⓙⓞⓘⓝ↓ @shohda_shadat
「⇜ در همه کارها به خدا توکل می‌کرد.♡ نمازش را در هر شرایطی اول وقت می‌خواند. ⇜ احترام زیادی به و می‌گذاشت و هر کاری از دستش بر می‌آمد برایشان انجام می‌داد و هرگز کوتاهی نمی‌کرد. اهل غیبت نبود و اگر کسی در جمعی غیبت می‌کرد، حتماً متذکر می‌شد.اقا مهدی گوش به فرمان رهبری بود و پشتیبان ولایت فقیه، به طوری که در وصیتنامه‌شان به همه تأکید کرده است که پشتیبان ولایت باشید و از خط ولایت فاصله نگیرید. ایشان آرام و قرار نداشت و آنقدر از شھادتش مطمئن بود که می‌گفت در نماز شبت هر چی از خدا بخواهی، می‌دهد.❤️ 」 @shohda_shadat🌷
در جلد سوم کتاب «الکافی» نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «خداوند کارهای را هنگامی که در انجام آن عجله بشود، دوست دارد.» نیز از این قاعده مستثنی نیست.  پیامبر اکرم (ص): (ص ۷۰ نهج الفصاحه) احَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى الله الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَيْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبيلِ الله. اول وقت، سپس نيكى به و و پس از آن جهاد در راه ، کارها نزد خداست. 🌈🌸 ✨🌱 🌹 ❤️ @shohda_shadat🦋
🔸آیت الله حائری شیرازی: 🔹 من یادم هست وقتی که بچه بودم، در وقتی همه به می‌رفتند، آخر شب می‌آمدم خدمت پدر. پدرم این قصه‌های پیغمبران را در همان طفولیت برای من نقل می‌کرد و گاهی مثلاً یک قصه چندین شب طول می‌کشید و همین‌طور مقید بودم و گوش می‌کردم. وقتی این برنامه‌اش مصادف شد به ایام ، پدرم جریان و جریان مسافرت حضرت، جریان بیعت گرفتن از در مدینه، جریانی که از این ماه رجب شروع شده است، به تفصیل، شب به شب نقل می‌کرد. 🔹اینها کارهای موثری است. یعنی و یکی از خدمات بزرگی که به فرزند می‌کنند همین است که سرگذشت اینها را برای طفل بیان کنند. این در وجود طفل از همان طفولیت اثر می‌گذارد. در اخلاقش، کردارش، رفتارش، در عبادتش، نمازش، روزه اش اثر می‌گذارد و همهٔ اینها را اصلاح می‌کند. @shohda_shadat
⁉️ چرا بچه‌ها دروغ می گویند؟ 🔰کودکان در دنیای جالبی از خیال و واقعیت زندگی می‌کنند بنابراین دروغ گویی را نباید با بزرگسالان مقایسه کرد. نوع نگاه کردن کودکان به مسائل، با نگاه بزرگسالان متفاوت است. 🔹 آنها بسیاری از چیزهایی را که می‌گویند، غیرواقعی نمی‌دانند. به همین دلیل نباید فکر کنیم هر چیزی که بچه‌ها به ما می‌گویند و واقعیت ندارد، است. 🔸معمولا دروغ گفتن کودکان، را به شدت می کند به خصوص وقتی که دروغ کودک کامل مشخص باشد. شنیدن پافشاری کودک در اینکه شکلات نخورده است، وقتی که صورت و پیراهنش برخلاف گفته‌اش شکلاتی است، باعث والدین می‌شود. حتی بعضی و ها دلسرد می‌شوند و به مبانی تربیتی خود شک می‌کنند. ادامه دارد.... @shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
⁉️ علل دروغگویی در کودکان 🔹اولین راه برای مقابله با #دروغگویی در کودکان این است که عواملی دروغگویی
۲.الگو پذیری از و اطرافیان موجب در کودکان می‌شود 🔹خیلی از ما و ها نمی‌دانیم که به طور ناخودآگاه، الگوی کودکان برای دروغگویی هستیم. مثلا فرض کنید کسی در خانه را می‌زند و شما می‌گویید که خانه نیستم یا پشت تلفن به کس دیگری می‌گویید در راه هستید اما هنوز حرکت نکرده‌اید. این موارد خیلی ساده یعنی دروغگویی. سعی کنید خودتان در هر شرایطی حقیقت را بگویید و تبعات آن را بپذیرید تا فرزندتان هم یاد بگیرد همیشه راست بگوید.   ۳.تحت فشار قرار گرفتن کودک برای بیان جزئیات، بچه‌ها را دروغگو می‌کند 🔹تصور کنید کودکی هستید که مادر یا پدرش او را برای انجام کاری مواخذه می‌کنند و تلاش می‌کنند به اصطلاح حرف راست را از دهان یک کودک بیرون بکشند. آنها یک ساعت شما را بازخواست می‌کنند تا برای خوردن چند شکلات یا شکسته شدن یک گلدان توضیح بدهید. در چنین شرایطی یک از مکانیزم‌ها دفاعی کودک برای فرار کردن و زیر بار این حجم از فشار و این است که حقیقت را پنهان کند. در این صورت، مجبور به تحمل این همه فشار و استرس نیست. @shohda_shadat