eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از شهادتش خیلی به من می گفت که برای شدنش دعا کنم، ولی روز های آخر خیلی جدی تر این حرف را می زد! ناراحت می شدم و می گفتم: حرف دیگه ای پیدا نمی کنی که بگی؟ بار آخر گفت: نه خانم! من می دونم همین روزها می شم! خواب دیدم که یکی از دوست های شهیدم اومده، دست منو گرفته که با خودش ببره! من همه اش به تو نگاه می کردم، به بچه ها، شما هم می کردین و من نمی تونستم برم! خانم! شما باید راضی باشی که من شهید بشم... انگار داشت جانم را از بدنم بیرون می کشید! نگران نگاهش کردم، گفت: شما رو به خدا بدین! خانم! شما رو به قسم، بگین که راضی هستین! باز هم ساکت بودم. اشک چشمانم را تر کرده بود. گفت: عفت! یکدفعه قلبم آرام شد! گفتم: باشه! من راضی ام! یک هفته بعد شهید شد... خودم رضایت داده بودم که شهید شود، ولی اصلا فکر نمی کردم این طور با او را بزنند! از یک ماه قبل مرتب می آمدند، زنگ می زدند و ماهیانه می خواستند! دلم شور می زد! می گفتم: بذار برم ببینم اینها کی اند که اینقدر سراغ شما رو می گیرن! نمی گذاشت و می گفت: نه! باید خودم برم و طوری بهشون پول بدم که آبروشون نریزه و خجالت نکشن! وقتی هم که قاتل علی با لباس رفتگری آمده بود و نامه داده بود دستش، در نامه را باز کرده بود و همان جا مشغول خواندن نامه شده بود. به همین دلیل هم فرصت نکرده بود که از خودش کند... منبع:دلم برایت تنگ شده @shohda_shadat