eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
564 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🌸 🍃🌸🌸 🌸🌸 🌸 با نگاهی به ردیف لاک های رنگارنگ با ذوق به سمتش برگشتم : برای خرید عروسی ، تکمیل تر باید بخریم که نه من تو انتخاب کردنش استعداد دارم نه تو ، پس باید اون بمونه که یه نفر رو بیاریم که سر در بیاره ولی با عرض شرمندگی ، من نمیتونم از خیر لاک و رژ بگذرم این روز ها چشمانش عجیب نگاهم می کرد ، انگار که می خواست این دو سال دوری را جبران کند : من هیچ تجربه ای ندارم براش ، خودت انتخاب کن خوب بود که هیچ تجربه ای نداشت ...خوب نبود ؟ به سراغ ردیف لاک ها رفتم و سه رنگ مقابلش گرفتم : کدوم قشنگ تره ؟ به دستانم نگاهی کرد و گفت : اینم باید عین لباس بهت بیاد دیگه ، رنگ دستای تو هم که سفیده رنگ روشن بهش میاد چشمان گردم را که دید ، آرام خندید : اونطوری نگاهم نکن وسط مغازه دختر، دیگه تا این حد بلدم بله غلیظی گفتم و به لاک ها اشاره کردم ، لاک قرمزی را از میانشان برداشت: چون میدونم عادت داری به جز خونه ، جای دیگه ای نزنی ، این رنگ خیلی قشنگه خنده ام گرفت ، از اشاره اش به اینکه ،برای کسی غیر او حق ندارم این رنگی بزنم ..... و اما قسمت اصلی ماجرا که رژ بود ، تا این سن، زیاد با رژ میانه نداشتم و اگر هم می زدم برای مهمانی ها و عروسی ها بود آن هم یک صورتی کمرنگ که مادرم می گفت : آن را هم نزن که رنگ لبان خودت را حیف میکنی ... رژ صورتی ملایمی برداشتم و بعد به سمتش که صدایم کرد برگشتم: جونم _ جونت سلامت ، همرنگ لاکت هم قشنگه ها چپ چپ نگاهش کردم و او دوباره نطق کرد : البته اونو فقط فقط تو خونه میزنی شما _ میبینم که حسابی رگ زور گوییت گل کرده عزیززم خیلی خونسرد گفت : دارم میشم همون آراد گذشته دیگه بعد خرید به ماشین برگشتیم و البته نگذاشت زیاد در حسرت آب انار بماند دلم ..... بعد خداحافظی با همان کیسه های خرید کنار حوض نشستم و دستم را به میان آب بردم و خنکی اش دل برد در این هوا ...... هنوز هم باورش سخت بود که کنار او بودم .... ترسم این بود که دوباره از دستش بدهم ... که دوباره برایش غریبه شوم.... ترسم این بود که همه این ها رویایی بیش نباشد و احمقانه می خواستم که همیشه در خواب بمانم به قلم برای ارسال نظرات به پی وی مراجعه کنید : 🆔 @BanoyDameshgh @shohda_shadat 🌸 🌸🌸 🍃🌸🌸 🌸🍃🌸🌸