eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
568 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚✒️ 👮 📖 ❖ سرشو به نشونه ی 😔 تکون داد اروم بلند شدم و به سختی روی زمین نشستم بند 👞 باز کردم خواستم جوراباشو در بیارم که صورتش از مچاله شد،اخ بلندی گفت😩 با بهش نگاه کردممم و گفتم: مگه نگفتی نشدی؟😲 ❖ تو وقت نبود هی کفشامو در بیارم پاهام زده😔 از بس این جورابارو در نیاوردم به زخما کردم😭 با ملایمت جوراباشو در اوردم و در همون حین گفتم: یکم تحمل کنی تموم میشه، ❖ با دیدن 😱زخماش ریش شد از جا بند شدم بغض راه بسته بود عمیقی کشیدم و سعی کردم خودمو کنم،صبر کن بتادین بیارم وارد خونه شدم و یه تشت اب💦 برداشتم خیلی سنگین شده بودم به سختی از ها پایین اومدم و تشتو از حوض پر کردم سنگین بود ولی با هر سختی بود اوردمش جلوی پای حسام اروم گذاشتم تو تشت،🙂 ❖ چشماشو👀 بسته بود و دستاشو به تخت تکیه داده بود آهسته تو اب ریختم رنگ قرمزش تو آب پخش شد دستمو بردم تو اب و 😍 گونه پاهاشو لمس کردم صورتش از درد فشرده شده بود،😔 ❖ با صدای الودم گفتم: من قربون این تنت بشم مثه برق گرفته ها باز کرد و گفت: خدا نکنه😐 من این فاطمه گفتنات نگاهم کرد و گفت: مثه مامانا👪 حرف میزنی! یه نگاه به شکمم انداختم و گفتم: مگه نیستم؟♀ نگاه امیزی کرد و گفت: چقدر مامان شدن بهت میاد!😍 ❖سرم انداختم زیر و به کارم ادامه دادم دستای کرد تو آب دستامو گرفت تو دستش اوردتشون بالا بوسه ی😘 نرمی روشون کاشت و گفت: این زخما رو بشوری شما الان باید کنی دستمو کشید سمت خودش و وادارم کرد تا روی تخت بشینم ❖ نگاهشو به روبروش دوخته بود تو افکارش شده بود بهش گفتم: نمیخوای یکم🤔 از سوریه واسم بگی؟نفس عمیقی کشید و گفت: چی بگم؟نگاهه 🙂 دوختم به لباش و شدم تا برام تعریف کنه... ... 👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫 منبع👇🏻 instagram:basij_shahid_hemat @shohda_shadat 🌿 🍂 💐🍃 🍂🌺🍃 💐🍃🌼🍃🌸🍃🌿