·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 #قسمت_دوازدهم #هوالعشق چشمامو سریع انداختم پایین گرچه سر او
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_سیزدهم
- انقدر حال الانم ضایع است که بهم میخندین
😳یعنی من غلط کردم گفتم این اصلا منو نگاه نمیکنه با این که سرش پایین بود نمیدونم چطور فهمید من داشتم لبخند میزدم، ای نامرد نکنه بالاسرتم چشم داری!!
کمی خودمو جمع و جور کردم و سعی کردم رومو بیشتر با چادر بگیرم
- من اصلا به حال شما نمیخندم، شما امرتونو بفرمایین
نفسشو با کلافگی بیرون داد و گفت: خب ببینین من خیلی وقته با مادرم مخالفت میکنم که نمیخام ازدواج کنم اما ایشون اصرار دارن ..
کمی سکوت کرد و ادامه داد: دلیل مخالفت منم اینه که نمیخام وقتی نیستم یه نفر بدون من تنها باشه، من از وقتی از پاریس برگشتم دنبال کارای رفتنم به #سوریه ... راستش، راستش یکی از دلایل برگشتن از پاریس هم، سوریه بود، طاقت نیاوردم تو آسایش و آرامش اونجا زندگی کنم و خبر #شهادت بهترین دوستمو بشنوم، ببینین من ... من ...
باز سکوت، باورم نمیشد .. حرفایی رو که داشتم می شنیدم غیر قابل باور بود، امکان نداره حقیقت باشه، میخواد بره جنگ، نه ...باور نمیکردم که این آقای از خارج اومده دلش می خواد بره سوریه برای جنگ اصلا رفتاراش تناقض داشت و به یه آدم خارج رفته نمیخورد ! همین حرف زدنش با یه دختر یعنی واقعا وقتی تو خارج هم با دخترا حرف میزد اینجوری استرس میگرفت !! یا فقط با من مشکل داره!
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_چهاردهم
نفس عمیقی کشید و ادامه داد: بذارین راحتتون کنم .. شما بهم جواب منفی بدین وقتی اومدیم خاستگاری، و اینکه نمیخوام هیچکس بفهمه که من گفتم جواب منفی بدین حتی برادرتون، شما اگه جواب منفی بدین من دیگه راحت میرم،آخه مطمئنم که موندنی نیستم!
"موندنی نیستم موندنی نیستم موندنی نیستم "
چند بار باید جمله آخرش تو ذهنم اکو میشد، موندنی نیست یعنی چی؟ جواب منفی بدم چرا؟ چی میگفت؟ احساس کردم تمام بدنم یخ کرده، حتی دیگه صدای هیچی رو نمیشنیدم و نه جایی رو میدیدم فقط یاس بود، همه جا یاس بود و یاس ...
بعد کمی سکوت گفت: خاهش میکنم کمکم کنین بزارین مادرم بفهمن الان وقت زن گرفتنم نیس من دنبال کارای رفتنم و مادرم دنبال پابند کردنم به اینجا، دیگه همه چی رو به خودتون سپردم، یاعلی
قدم برداشت بره و من همچنان خشکم زده بود چی میگفتم بهش چی داشتم بگم ..
در حال رفتن کمی به طرفم برگشت و گفت: راستی برای حرف زدن با شما از برادرتون اجازه گرفته بودم! حلال کنید که وقتتونو گرفتم
بازم زبونم نچرخید چیزی بگم، وقتی کاملا دور شد آروم آروم سمت مهسا رفتم و نشستم کنارش، نمیدونم چم شد، فقط خیره بودم به روبروم، حتی جواب مهسا رو که اصرار داشت بدونه ما چی می گفتیم رو نتونستم بدم،همه چیزو تموم شده می دیدیم .. تموم شد معصومه! تموم شد، قصه ی تو و عطریاست همین جا تموم شد، دیگه تموم شد .....
#ادامه_دارد...
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_پانزدهم
.
#هوالحـــق
.
تو راه برگشت همه ساکت بودن کسی حرفی نمیزد، انگار همه خسته بودن، منم که قلبم آشوب بود و همش فکر و سوالای عجیب غریب تو ذهنم بود، از یه طرف بحث سوریه و شهادت از طرفی بحث خاستگاری و جواب منفی و از اون طرف از دست دادن عطریاس برای همیشه!
.
.
باز نماز صبح اول وقت اوج دلتنگی و بیقراریم رو نشون میداد! ، از خودم راضی نبودم از خودی که فقط وقتی به خداییش احتیاج داشتم نمازصبحم اول وقت بود روزای عادی تا پنج دقیقه مونده به قضا شدن بیدار میشدم تا نماز بخونم، اما تو این روزا تو تاریکی حتی قبل اذان صبح بیدار میشدم
مثل روزهای دیگه بعد نماز رفتم حیاط کنار یاس هام، نمیدونم چرا حس میکردم این یاس ها دیگه مثل سابق عطری ندارند یا من دیگه حس نمیکنم، یاد عباس آتش به دلم انداخت مامان گفت که عموجواد اینا دوهفته بعد میان برای خاستگاری، و من باید تا اونموقع برای همیشه عطریاس رو فراموش میکردم ...
.
٭٭٭٭٭
.
سمیرا در حالیکه به من نزدیک می شد دست تکون داد، براش دستی تکون دادم و با لبخند استقبالش کردم
-سلام دوست عزیزم
لبخندی زد و گفت: سلام، خوبی؟!
- آره خوبم تو چی؟
-منم عالی!!
کوتاه خندیدم و به دستام خیره شدم، کمی خم شد و به صورتم نگاه کرد و گفت: چته باز؟
لبخند کمرنگی زدم و گفتم: هیچی!
- اوف، خب پس چرا انقدر تو خودتی، الان من به جای تو بودم تو آسمونا تشریف داشتم، چند روز دیگه آقای یاس داره میاد خاستگاری، اونوقت تو اینجوری رفتی تو خودت!😏
آهی کشیدم و گغتم: آره باید خوشحال باشم
بعد هم زمزمه وار گفتم: خوشحال!
سمیرا خندید و گفت: خدا نکنه من عاشق شم وگرنه مثل تو خل و چل میشم
لبخندی رو لبم نشست ولی خیلی زود محو شد، دیگه این درد و نمیشد به کسی گفت حتی سمیرا که رفیق بهترین روزای زندگیم بود، اصلا با گفتنش به سمیرا اونم ناراحت میکردم لااقل تنها کاری که میتونستم الان بکنم این بود که تظاهر کنم خوشحالم تا بقیه هم خوشحال باشن، شاید دردهایی تو این دنیا هست که فقط خودت #تنهــایے باید بکشیشون😔
💌نویسنده: گل نرگــــس
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
🇮🇷💗کانالی از جنس مهدویت 🌸
🌻💫احادیث و روایات مهدوی 🌸
🌿 🌻 بشارت های نزدیکی ظهور 🌸
❤️ 🌹 اخبار از نشانه های ظهور 🌸
سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🌸
💫🕌باز ای دلبراکه دلم بی قرار توست وین جان برلب آمده در انتظار توست... 💚
سعی میکنیم گلچینی از زیباترین مطالب، عکس، نوشته هاو کلیپهای مذهبی به خصوص در وصف امام زمان (عج) در اختیار شما عزیزان قرار دهیم💚🌸🌿
بیایید به جای فعال مجازی بودن فعال مهدوی باشیم 🌹💗✨
http://eitaa.com/joinchat/3857842179C90cde6e650
آیدی کانال👇🏻👇🏻
@Mawud12 🌹 ❤️
به عشق امام زمانت عضو شو👆🏻👆🏻👆🏻
🌹🍃بِسْمِ رَبِّ الْشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃🌹
بـاشـهـــــــ❤️ــــدا بـودن سـخـت نـیـسـت؛
بـاشـــهــــدا مـانـدن سـخـت اسـت...🕊
مـثـلِ شـــهــــدا بـودن سـخـت نـیـسـت؛🌸
مـثـلِ شــــهـــــدا✨ مـانـدن سـخـت اسـت...
راهِ شـــهـــدا یـعـنـی
نـگـه داشـتـنِ « آتـش »🔥
در دسـتـانـت...✋
👈اینجا پایگاهِ مـا بـرای آشـنـا شـدن بـا سـیـرهی #شـــهـــداســت...🌙
شــــهــــیــــدانــــه زنـدگـی کـن...🌷👉 مـا هـم کـمـکـت مـیکـنـیـم...🥀
🌈⭐️این یه دعوتنامه از طرفِ آقامحمدرضاست...💌 ممنون میشیم مارو همراهی کنین..🙏
http://eitaa.com/joinchat/860618756C693fe2563b
🇺🇸 لانهای برای جاسوسی... (قسمت اوّل)
🔺چرا «سفارت آمریکا در ایران» توسّط جمهوری اسلامی ایران، «لانهی جاسوسی» نام گرفت⁉️
📂در جریان اشغال سفارت آمریکا، کارمندانش تلاش کردند اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان تسخیرکنندهی #لانه_جاسوسی ، بخش اعظمی از این اطلاعات را بازیافت کرده و حدود ۷۰ سند محرمانه که حاکی از خباثت های آمریکا علیه ایران بود را فاش کردند. امام خمینی (ره) از این اقدام دانشجویان به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
در صفحهی 10 کتاب «اسناد لانه جاسوسی آمریکا» بخشی از این اسناد مکشوف، نامبرده شدهاند؛ از جمله هدایا و مدالهایی برای نظامیان رژیم پهلوی ، اشیاء شخصی دربار شاه با آرم سفارت آمریکا و نیز چارت سازمانی سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی با شرح جزئیات و آن هم با درج کلمهی «سرّی» در ابتدای متن...؛ امام (ره) رهبری حركت دانشجويان را شخصاً برعهده گرفت.
#سیزده_آبان
#انقلاب_دوم
📚اسناد لانه جاسوسی _ دفتر انتشارات اسلامی( جامعه مدرّسین حوزه علمیّهی قم )
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
🇺🇸 لانهای برای جاسوسی... (قسمت اوّل) 🔺چرا «سفارت آمریکا در ایران» توسّط جمهوری اسلامی ایران، «لانه
🇺🇸 لانهای برای جاسوسی... (قسمت دوم)
🔸 به راستی یک سفارتخانه برخلاف قوانین بینالمللی، چرا برای کشور میزبان خود این چنین طرحهای براندازانه داشته باشد؟ آیا نام این اقدامات، چیزی جز جاسوسی است⁉️
📂 مقامات #سفارت_آمریکا در تهران، با کاردارهای ایرانی طرفدار شاه مرتبط بودند. در صفحهی 75 جلد اوّل کتاب «اسناد لانه جاسوسی» اسناد این رابطه، منتشر شده است. دو ایرانی به نامهای علی شاهپوریان و دکتر انوشیروان افراسیابی، اطلاعات خود را به سفارت ارائه دادند و کارداران و رابطین سفارت براساس آن، با یکدیگر به تبادل پاسخ میپردازند و موافقت خود را با فعّالیت «تشکیلات میانهرو» جهت تحرّکات آینده علیه جمهوری اسلامی و طرح «نجات ایرانِ طرفدار غرب» به یکدیگر خبر میدهند.
#انقلاب_دوم
#مرگ_بر_آمریکا
📚اسناد لانه جاسوسی _ دفتر انتشارات اسلامی( جامعه مدرّسین حوزه علمیّهی قم )
♥️•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat