#رمان_من_با_تو 🎀
#قسمت_صد_و_یکم😊
سهیلے همونطور ڪہ موهاش رو با دست مرتب میڪرد گفت:ممنون شڪر خدا!
معلوم بود مادرم براش غریبہ ست اما چیزے نگفت!
حنانہ بہ من نگاہ ڪرد و گفت:راستے تو چرا با بچہ هاے دانشگاہ نیومدے؟
سهیلے جدے نگاهش ڪرد و گفت:حنانہ خانم ڪنجڪاوے نڪن!
در عین جدے بودن مودب بود،نگفت فضولے نڪن!
لبخندے زدم و گفتم:اتفاقا قرار بود بیام اما یہ ڪارے پیش اومد نشد،بابت تاخیر شرمندہ!
خندیدم و ادامہ دادم:در عوض خانوادگے اومدیم!
سهیلے لبخند ملایمے زد و گفت:عذرمیخوام حنانہ ست دیگہ،زود میجوشہ قانون فیزیڪو بهم زدہ!
خندہ م گرفت،حنانہ بدون اینڪہ دلخور بشہ چادرش رو ڪمے ڪشید جلو و گفت:آق داداش خوبہ خودت
ناراحت بودیا!
سهیلے با چشم هاے گرد شدہ نگاهش ڪرد و لب هاش رو محڪم روے هم فشار داد!
حنانہ بدون توجہ ادامہ داد:اون روز ڪہ بچہ هاے دانشگاہ اومدن سراغتو گرفتم امیرحسین با دلخورے
گفت نمیدونم چرا نیومدہ!آقا رو با یہ من عسل هم نمیشد خورد!
صورت سهیلے سرخ شد شرمگین گفت:حالم خوب نبود،حنانہ ست دیگہ میبرہ و میدوزہ!
سرفہ اے ڪردم و با ناراحتے گفتم:حق داشتید خب،در قبال ڪارهاتون وظیفہ م بودہ!
از روے تخت بلند شدم و چادرم رو مرتب ڪردم!
_خدا سلامتے بدہ استاد!
همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم رو بہ مادرم گفتم:مامان تا من با من حنانہ حرف میزنم شما هم ڪارتو
بگو!
حنانہ نگاهے بهمون انداخت و دنبالم اومد!
سهیلے مستقیم نگاهم ڪرد،براے اولین بار،سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت!
از اتاق خارج شدم زیر لب گفتم:پر توقع!
لابد میخواست بخاطرہ ڪمڪش همیشہ جلوش خم و راست بشم!__
#نویسنده :لیلا سلطانی
#رمان_من_با_تو 🌈
#قسمت_صد_و_دوم
از تاڪسے پیادہ شدم همونطور ڪہ بہ سمت خونہ مے رفتم گفتم:عجب اشتباهے ڪردم رفتم!
مادرم با خندہ گفت:از بیمارستان تا اینجا مخمو خوردے هانیہ،عین پیرزناے هفتاد سالہ،غر غر!
پشت چشمے براے مادرم نازڪ ڪردم و گفتم:دستت درد نڪنہ مامان خانم!
خواستم در رو باز ڪنم ڪہ در خونہ ے عاطفہ اینا باز شد،خالہ فاطمہ با لبخند نگاهے بہ من و مادرم
انداخت:چقدر حلال زادہ!داشتم مے اومدم خونہ تون!
سلام ڪردم و دوبارہ قصد ڪردم براے باز ڪردن در ڪہ صداے خالہ فاطمہ مانع شد:هانیہ جون
عصرونہ بیاید خونہ ے ما،من و عاطفہ ام تنهاییم!
با شیطنت نگاهش ڪردم و دستش رو گرفتم:قوربونت برم عاطفہ ڪہ شهریارو دارہ،شمام ڪہ عمو
حسین رو دادے بلا خانم!
خندید،بعداز سہ ماہ!
همونطور با خندہ گفت:نمیرے دختر،ناهید دخترت شنگولہ ها!
مادرم بے تعارف وارد خونہ شون شد و گفت:چشمش نزن فاطمہ،مخمو خورد از بس غر زد!
با خالہ فاطمہ وارد شدیم،چادرم رو محڪم گرفتہ بودم ڪہ خالہ فاطمہ گفت:راحت باش هانے جان امین
سرڪارہ!
همونطور ڪہ چادرم رو در مے آوردم گفتم:شمام آپدیت شدے،هانے!
#نویسنده:لیلا سلطانی
کانال شهدایی 💔
مخصوص عاشقان #شهادت
بیا اینجا تا هر روز با #شهید جدیدی آشنا بشی .🥀🥀🥀
شهدایی 💔 که تا حالا نمیدونستی کی بودن و واسه مملکت چه کار ها که نکردند 😔
طبق فرمایش امام خامنه ای ؛ « نگه داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست »
اگه دوست داری #شهید 💔 بشی ، باید خاطرات شهدا بخونی و ببینی چی کار کردن که خدا اینجوری خریدتشون ...🥀💔
https://eitaa.com/joinchat/3094675487Cc8cdc99809
❤️ با شهدا ، تا شهادت 💔
❤️ با شهدا ، تا شهادت 💔
❤️ با شهدا ، تا شهادت 💔
#شهدایی ها 🥀
خدایی ها 👆
هیئتی ها 🏴
ولایتی ها ❤️
امام زمانی ها 🕊
رهبری ها 🇮🇷
مذهبی ها 🏴
همه در یک کانال شهدایی 💔
به جمع شهدایی ما بپیوندید...🥀🥀🥀
https://eitaa.com/joinchat/3094675487Cc8cdc99809
🥀 شهدا شرمنده ایم 🥀
🥀 شهدا شرمنده ایم 🥀
🥀 شهدا شرمنده ایم 🥀
هدایت شده از گسترده رایگان سجـیل 🚀
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
❅﷽❅
🕊دعوتنــامہ شہیــد حــدادیــان🕊
کـانـالــے بے نظیــر✨
درباره #شھــــیدے که اکثــر مردم میشـنـاســـند🏴
مــدافع حــرم بود ؛ در #تھــران اربـاًاربـا شـد...😔
#شھیـد فتنہ ۹۶ در ایام فاطمیـہ و شھـادت حضــرت زهــرا (س)....🏴
شہیـــد دهـــہ هفتـــادے 🙂 آقـــا ، باوقـــار و #رَفــیــقهَــمـیـشـــگــے .....
تشـــریف بیـارید داخـل کـانـالـ ، خودتـون متوجه میشـــید گفتنے نیســتــ...👀
✨ بـا نظـارت خــانواده شهــید محمـد حسیـن حــدادیان ✨
🍃شــما بــه کـانـالـ #شھــــــــید محمــــد حســـــین حدادیـــان دعوتــ شده اید👇👇👇
╭━═━⊰❀࿇🏴࿇❀⊱━═━╮
https://eitaa.com/joinchat/1303904281Ce390bcf161
╰━═━⊰❀࿇🏴࿇❀⊱━═━╯
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
#سلام_امام_زمانم
اگرچه این دل ما کلّ هفته کرب و بلاست
ولی سـه شـنبـه فقـط جمکـران صفا دارد
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چـادراݩہ
بایدبدانۍ...
هیچچیزدرایندنیا...
اتفاقےنیستـ...
همهچیزتحتفرمانخداستـ...
مثلاچادرےبودنطُ...💛🌸
#چادرموصیتشهدا
#شهیدانه🌈
فحش اگر بدهند #ازادی بیان است.
جواب اگر بدهی.... #بی_فرهگی !!
سوال اگر بکنند #ازاد اندیشند.
سوال اگر بکنی #تفتیش عقاید!
تهمد اگر بزنند در جست و جوی #حقیقت اند.
جواب اگر بدهی #دروغگویی؟
مسخره ات بکنند #انتقاد است!
جواب اگر بدهی #بی_جنبه_ای!
اگر تهدیدت کنند #دفاع کرده اند...
اگر از اعقایدت دفاع کنی #خشونت طلبی!
#حزب_اللهی بودن را با همه
تراژدی هایش #دوست دارم🎀
#شهید_اوینی ✨
#شهدا_شرمنده_ایم 🥀
@shohda_shadat🌱